به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
دبلیووقتی از جوانی تمرینات خود را با وست بروم شروع کردم، خانواده ام پول کافی برای ماشین نداشتند. ما در کاونتری زندگی می کردیم و آموزش در تیپتون، نزدیک بیرمنگام بود. تلفن های همراه تازه شروع به محبوب شدن کرده بودند و مادرم برای من یکی خرید.
هر روز دو اتوبوس از مدرسه به ایستگاه راه آهن میرفتم و سپس سوار قطار میشدم. مامانم زنگ میزد تا با رهبر ارکستر صحبت کند و مطمئن میشد که با او کنار میروم و به تنهایی سفر نمیکنم. در راه بازگشت، ساعت 9.30 شب، همینطور خواهد بود. ما خیلی کم داشتیم، اما او همیشه راههایی پیدا میکرد تا مطمئن شود من میتوانم بهترین استفاده را از خودم ببرم.
داستان هایی از این دست در آخر هفته روز مادر به ذهن خطور می کند که مناسبتی است که باید در فوتبال به درستی مشخص شود. این شغل برای خانوادهها سخت است: آنهایی که وقتی شما در بازی راه میروید فداکاریهای باورنکردنی انجام میدهند و عزیزانی که با برنامههای دیوانهوار و ساعات غیرقابل معاشرت وقتی بازیکن یا مدیر میشوید سر و کار دارند.
در نقش من به عنوان مدیر هرفورد، من حدود 1000 مایل در هفته بین گریمزبی، هرفورد و بیرمنگام رانندگی می کنم، جایی که ما تمرین می کنیم. ما اغلب دو بازی داریم و این بدان معناست که زمان در خانه با شریک زندگی من، بکی، و دو فرزند خردسال ما محدود است. وقتی آن فضا را با آنها دریافت میکنید و میتوانید خاموش شوید و خودتان را در هر کاری که آنها انجام میدهند غوطهور کنید، بسیار مهم است که از آن حداکثر استفاده را ببرید. بکی یک مادر باورنکردنی است: او دو تجارت را در کنار انجام بیشتر مراقبت از کودکان اداره می کند، و من نمی توانم به اندازه کافی در مورد حمایت او صحبت کنم. من ممکن است گاهی اوقات استرس بگیرم، اما او مثبت، آرام، خونسرد است و بهترین ها را در افراد می بیند.
وقتی در این صنعت کار می کنید، گاهی اوقات به سختی می توانید شراکت هایی مانند ما پیدا کنید. من تا 32 سالگی بکی را ملاقات نکردم و تا آن زمان حفظ روابط برایم سخت بود: من دائماً در حال حرکت بودم و همه چیز پس از فوتبال برای من در رتبه دوم قرار داشت. من از زمانی که در سن 16 سالگی خانه را ترک کردم، در حدود 18 مکان مختلف زندگی کردهام، و نمیتوانید این موضوع را بدیهی بدانید که کسی بخواهد با شما حرکت کند، و احتمالاً عناصر زندگی خود را برای شغل شما نادیده میگیرد. نمیخواستم این را به کسی بسپارم: میخواستم صبر کنم تا احساس کنم میتوانم ریشهها را بگذارم و کمی بیشتر در مورد جنبه خانوادگی زندگی فکر کنم، در حالی که در موقعیتی باشم که به شخص دیگری کمک کنم تا به آرزوهای خودش برسد و اهداف اگر 10 سال پیش با هم آشنا شده بودیم، احتمالاً با هم نبودیم.
به عنوان یک مدیر، من همیشه میپرسم چه چیزی یک بازیکن را هدایت میکند: پیشرفت شغلی، پول، خانواده یا هر چیز دیگری. شما باید بدانید چه زمانی به بازیکنان با خانواده فرصت بیشتری برای حضور در کنار آنها بدهید. این شنبه ما به Blyth، در شمال شرقی سفر می کنیم، و من به خوبی می دانم که این یک سفر دور است. خانواده باید همه چیز باشد تا بعد از آن مدتی مرخصی مناسب داشته باشند. گاهی اوقات می توانید به بچه هایی که خانواده ندارند کمی سخت تر فشار دهید. از سوی دیگر، وقتی بازیکنان محیط خانه باثباتی دارند، میدانید که چه چیزی به دست میآورید و تعادل خوبی در رختکن ایجاد میکند.
قطعاً فوتبال در حال حاضر بیشتر از زمانی که من شروع کردم، یک ورزش خانوادگی است: بالاتر از بخشها افسران رابطی وجود دارند که به بازیکنان کمک میکنند تا راهاندازی شوند و اطمینان حاصل کنند که خانوادههایشان آنچه را که نیاز دارند دارند. اما من هنوز فکر می کنم می تواند کمی بیشتر از همسران حمایت شود. همه چیز به سمت بازیکنان هدایت می شود و باید کمک و درک بیشتری از فداکاری هایی که شرکای آنها انجام می دهند وجود داشته باشد. شاید، زمانی که آنها به مکانی جدید میرسند، کسی میتواند در دسترس باشد تا در مورد انتظاراتشان با آنها صحبت کند.
من می خواهم کمی بیشتر در مورد حمایت مادرم از من بگویم. در سال 2003 توسط وست بروم آزاد شدم و احتمالاً بدترین دوره زندگی من بود. من با گریه به او زنگ زدم اما او گفت: “ببین، این اتفاق افتاده است. حالا قراره چیکار کنیم؟ بیا بریم!” او بلافاصله مرا مجبور کرد برای باشگاه ها نامه بنویسم و در عرض یک هفته در دانمارک بودم تا با هرفولگه امضا کنم. مادرم هزینه بلیط هواپیما را در آنجا پرداخت کرد و واقعاً مرا مجبور به انجام آن کرد.
تمام مدت او در دو شغل کار می کرد و برای مدرک حقوق تحصیل می کرد. او میتوانست با من سرسخت باشد، مخصوصاً وقتی در مدرسه درگیر بودم، اما او مرا در مسیر مستقیم و باریک نگه داشت. پدرم در اطراف نبود. او خیلی تسلیم شد و به من سخاوت، از خودگذشتگی و اراده ای را که برای موفقیت در زندگی نیاز دارید نشان داد. من نمی توانم به اندازه کافی از او تشکر کنم. وقتی او در ومبلی بود تا من را در فینال پلی آف لیگ ملی با گریمزبی در سال 2016 ببیند، برای من همه چیز معنی داشت.
روز یکشنبه مطمئن میشوم که مادرم و بکی هر دو گل میگیرند، در حالی که بچههایم نیز برای آنها کارت درست میکنند، درست همانطور که من در دوران کودکی انجام میدادم. فوتبال باید از همه مادران و شرکای خارج از کشور تشکر کند، زیرا بدون آنها ورزش به سادگی نمی تواند آنطور که می کند عمل کند.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.