به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،
همه گیر “تمام” شده است – به نوعی. اما یک سوال بزرگ که ایجاد کرد این است که باقی بماند: آیا هرگز باید به دفتر بازگردیم؟ این سوالی است که 18 سال از خودم می پرسم.
شرکت مشاوره فناوری من در سال 2005 کاملا مجازی شد. قبل از آن ما – من با پدرم تجارت را اداره می کردم – دفتری در محله حومه فیلادلفیا داشتیم. وقتی پدرم فوت کرد، شروع به گذراندن زمان بیشتری در دفتر کردم و متوجه شدم که دفتر آنقدرها هم عالی نبود.
مشتریان ترجیح می دادند در مورد پروژه های خود در دفاتر خود ملاقات کنند، جایی که می توانستند تعداد بیشتری از تیم خود را گرد هم آورند، بنابراین کارمندان ما یا در دفاتر مشتریان بودند یا از خانه کار می کردند (بله، مردم این کار را در سال 2005 انجام دادند). به غیر از قهوه ساز و گربه، چیز زیادی در جریان نبود. من دفاتر را تعطیل کردم و تبدیل به یک شرکت کاملا مجازی شدیم. یک شرکت بسیار بسیار ناکارآمد.
مطمئناً، سربار ما به لطف پرداخت نکردن اجاره یا تمام هزینههای نگهداری دفتر بسیار کمتر شد، اما – در ابتدا – دردناک بود. آن روزها روزهای اتصال تلفنی، خطوط ISDN و پهنای باند بود. بدون Salesforce، Teams، Zoom، Slack، Gmail. حسابداری شرکت ما و پایگاههای اطلاعاتی دیگر روی سروری در زیرزمین خانه من نگهداری میشد، که به طور نامطمئنی نزدیک به همان جعبه زباله گربه بود.
همه اینها البته بهبود یافته است. و سهولت کار مجازی به این معنی است که اینجا برای ماندن است. گالوپ انتظار دارد ترتیبات کاری کاملاً از راه دور در مقایسه با ارقام سال 2019 تقریباً سه برابر شود.
اما راه اندازی یک کسب و کار کاملا مجازی هنوز هم امروز بهتر از سال 2005 نیست و – دراز مدت – می توانم به شما بگویم که مشکلاتی دارد. و سپس برخی.
اول، بستن دفتر باید سربارم را کاهش می داد. دارد و ندارد. من دیگر مجبور نیستم کرایه و آب و برق بپردازم، همچنین مجبور نیستم از دستگاه قهوه ساز نگهداری کنم و خدمات نظافتی یا سایر هزینه های لازم برای نگهداری دفتر را بپردازم. در عوض، هزینههای اشتراک بیپایان و فزایندهای را برای برنامهها، ابزارها، خدمات و پلتفرمهای مبتنی بر ابر و نرمافزارهای امنیتی بیشماری دریافت میکنم.
سپس لیست همیشه در حال تحول مسائل مالیاتی وجود دارد. آن کارمند یا پیمانکار از راه دور باید چه فرم هایی را ثبت کند تا مطابق با تمام قوانین محلی باشد؟ مسئولیت های من چیست؟ تعهدات من چیست؟ اینها سردردهایی هستند که من هرگز در سال 2005 نداشتم.
هزینه های شغلی اضافی نیز وجود دارد. من هزینه سفر کارمندانم را بیشتر پرداخت می کنم زیرا نیاز آنها به تماس انسانی افزایش یافته است و هزینه های دفاتر خانه خودشان را که من مسئولیت آن را بر عهده گرفته ام، پرداخت می کنم. اگر در مناطق مالیاتی بالاتری قرار داشته باشند، هزینه اضافی می پردازم. من برای مرخصی با حقوق آنها و انعطاف پذیری گسترده آنها که دست در دست یک سازمان مجازی است، هزینه بیشتری می پردازم. من ممکن است برای عدم بهره وری آنها هزینه بیشتری بپردازم اما راهی برای دانستن این موضوع ندارم.
همه اینها هزینه های مستقیم اداره یک شرکت مجازی است. اما چیزی وجود دارد – هرچند غیرمستقیم – که هزینه بسیار بیشتری دارد: فرهنگ شرکت من.
تیم من هرگز – هرگز – یکدیگر را نمی بیند، مگر به ندرت در دفاتر مشتریان. این عجیبه. من کارگرانی دارم که هرگز شخصاً رو در رو ندیده ام. من با کارمندان دیگری در مشتریان ملاقات کردهام و مجبور شدم دوبار مصرف کنم تا مطمئن شوم که واقعاً همان چیزی است که فکر میکردم. در گذشته سعی کردهام مهمانیهای تعطیلات داشته باشم، اما گردهمایی غریبههایی که ارتباط شغلی باریکی داشتند، برای تحمل آن خیلی ناخوشایند بود و بنابراین آن را متوقف کردم.
هیچ همکاری، هیچ نوآوری، سرگرمی، شخصیت، درام، هیچ عقیده مشترکی در مورد نیلوفر آبی وجود ندارد. همه در جزایر کوچک خود هستند. ما داستانها، ایدهها، مشکلات یا مسائل و راهحلهای مشتری را مبادله نمیکنیم که اگر با هم جمع شوند، مطمئناً به نفع همه خواهد بود. من گاهی اوقات در استخدام افراد مشکل دارم، به ویژه افراد جوانتری که – علیرغم آنچه برخی مطالعات ممکن است بگوید – میخواهند حداقل در برخی مواقع در یک دفتر کار کنند تا بتوان آنها را راهنمایی کرد، راهنمایی کرد و به آنها کمک کرد تا با زندگی جدید خود سازگار شوند.
ما هیچ قانون ورود یا خارج از هواپیما نداریم. من در ارزیابی افراد مشکل دارم، به غیر از تکیه بر بازخورد مشتری و مدیر حسابداری من به من ایمیل میزند که به دلیل خدمات بد مشکلی در مجموعه وجود دارد. ما مجموعه کوچک و به هم پیوسته ای از غریبه ها هستیم که اتفاقاً روی مشتریان مشابهی کار می کنیم.
شما می توانید به من بگویید که همه این مشکلات قابل رفع هستند. میتوانم به برگزاری جلسات بیشتر رو در رو، رویدادهای اجتماعی و فعالیتهای تیمسازی در رستورانها، هتلها، فضاهای رویداد یا پارکهای عمومی اشاره کنم. ما میتوانیم با هم تبر پرتاب کنیم، به لیگ والیبال بپیوندیم، به یک استراحتگاه شرکتی برویم، برگر کباب کنیم، اما… نه، من برای آن تنبل هستم. و علاوه بر این، بسیاری از کارمندان من – در کمال تعجب، ممکن است بگویید – به اندازه کافی سال ها در شرکت من بوده اند که مطمئنم در برابر آن مقاومت خواهند کرد. با توجه به اینکه گردش مالی بسیار کم بوده است، می توانم بگویم که آنها از این ترتیب راضی هستند. شاید اگر دفتری باز می کردم اوضاع بهتر می شد. من هرگز نمی دانم.
مطمئناً، اداره یک شرکت کاملاً مجازی می تواند در هزینه صرفه جویی کند و ظاهراً این همان چیزی است که مردم می خواهند. اما همچنین می تواند بسیار بسیار ناکارآمد باشد. این تجربه من بوده است. پس حالا می دانید.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.