به گزارش دپارتمان اخبار جهان پایگاه خبری آبان نیوز ،
نظرات بیان شده در این مقاله متعلق به نویسنده است و به هیچ وجه بیانگر موضع تحریریه یورونیوز نیست.
معجزه ای در مولداوی در شرف وقوع است. جمهوری شوروی سابق که امروزه کشور نامزد عضویت در اتحادیه اروپا است، در آستانه شکست کامل از چنگ مسکو و بازتعریف هویت استراتژیک خود در شرایط چالش برانگیز است.
علیرغم تهدیدهای نه چندان پنهان کرملین مبنی بر گسترش تجاوزات خود به اوکراین به این کشور 2.6 میلیون نفری اروپای شرقی، کیشیناو بی حرکت مانده است و بسیاری را شگفت زده کرده است.
با این همه، مولداوی ها از زمانی که جنگ 1992 در ماوراءالنهر اختراع جدیدی را در زمینه کنترل روسیه در فضای پس از شوروی ایجاد کرد، کاملاً از رفتار بدخیم مسکو آگاه بودند.
یک درگیری منجمد در یک منطقه خاکستری و تحت کنترل نظامی در قلمرو کشوری که آن را مجبور به اعلام بی طرفی می کرد، به روسیه این امکان را داد که برای بیش از سه دهه جای پای خود را به سمت غرب در اروپا حفظ کند.
با وجود آن، به جز رومانی، لهستان و کشورهای بالتیک، بقیه اروپایی ها – اگر و زمانی که به مولداوی توجه می کردند – وضعیت را در آنجا با ثبات می دیدند. پیچیده، اما پایدار.
و بنابراین، برای دههها، به نظر نمیرسید که هیچ چیز مولداوی را در دستور کار اروپا تحمیل کند، موضوعی که میتوان حداقل تا حدی با نگرش کلیشهای نسبت به جمهوریهای سابق اتحاد جماهیر شوروی توضیح داد.
سپس تهاجم تمام عیار به اوکراین در سال 2022 همه چیز را تغییر داد.
بی طرفی مولداوی: قفس طلاکاری شده مسکو
جنگ روسیه در اوکراین از بسیاری جهات به جمهوری مولداوی نیز مربوط می شود. در سال 2014، طرح های مسکو چندان مشهود نبود، زیرا تهاجم نظامی روسیه در دونباس و کریمه دارای عنصر غافلگیری بود. نیروهای کیف به سرعت شکست خوردند و مرحله نظامی فعال به سرعت پایان یافت.
درست مانند کیشیناو، نخبگان سیاسی در کیف در آن زمان برای جنگ آماده نشدند و هیچ برنامه ای برای دفاع در برابر روسیه نداشتند، و اوکراین را به بن بست وادار کرد، که بازتاب بی طرفی سیاسی و نظامی مولداوی بود.
مناطقی که به طور غیرقانونی ضمیمه شده بودند، به سرعت نظامی شدند، به دنبال همان طرح. برای دههها، هزاران سرباز روسی در ترانسنیستریا – که رسماً در یک مأموریت «حافظ صلح» بودند – آنجا بودند تا به همه یادآوری کنند که اگر رهبران این کشور نظر خود یا توافقهای قبلی را تغییر دهند یا به مقابله برسند، چه اتفاقی میافتد.
با این حال، جنگ همه جانبه تجاوزکارانه سال گذشته، روسیه را منحوس ساخت و امثال مولداوی را آنقدر جسور کرد که از مسکو فاصله بگیرند.
این امر باعث شد که سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، در روزهای اخیر کیشیناو را تهدید کند و آن را به عنوان کشور جدید غرب معرفی کند.پروژه ضد روسی“.
رئیس ابدی دیپلماسی روسیه احتمالاً با این چشم انداز تحریک شده بود که مسکو برای همیشه توانایی خود را برای باج گیری در مورد مسائلی مانند سیاست داخلی و خارجی، انرژی و کمک های اقتصادی از دست بدهد.
مسکو برای سالها مانند یک معلم خواستار و گستاخ در مورد موضوعات بیطرفی برای کشورهایی مانند اوکراین، مولداوی و گرجستان رفتار میکرد و لاوروف در نقش دوگانه خود به عنوان داور و دلال قدرت برای گروههای طرفدار روسیه در این کشورها احساس خوبی داشت.
در مولداوی موضوع بی طرفی و خلع سلاح تابو شد. در غیر این صورت، سیاستمداران مولداوی این خطر را داشتند که به عنوان دشمنان دولت مولداوی، طرفداران اتحادیه که به دنبال رومانی برای بلعیدن همسایه شرقی خود یا صرفاً حامیان ناتو هستند، برچسب زده شوند.
احساس امنیت از کنترل و کپی کربنی از فساد کرملین
اما موضع مفروض بی طرفی با توجه به حضور نیروهای روسی در قلمرو مستقل مولداوی چگونه توجیه شد؟
اگرچه هیچ پاسخ روشنی وجود ندارد، اما من تمایل دارم بر این باورم که برای حدود 30 سال، مسکو موفق به کنترل کافی بر بخش قابل توجهی از نخبگان داخلی در کیشیناو شد.
احزاب طرفدار مسکو در مولداوی از حمایت کرملین در ازای ادعای هویت طرفدار روسیه و ضد اروپایی برخوردار شدند. وابستگی اقتصادی به همان اندازه اهمیت داشت.
علاوه بر این، کنترل کامل سرویسهای دفاعی، امنیتی و اطلاعاتی به هر رئیس حزب طرفدار روسیه در جمهوری مولداوی احساس امنیت میداد.
فسادی که از زمان استقلال آن کشور را گرفتار کرده است، به عنوان یک تقلید، یک کپی کربن از رویه های فدراسیون روسیه آمده است.
با همه چیزهایی که علیه دولت در کیشیناو انباشته شده است، حتی کوچکترین تغییر مسیر ناگزیر به دردسر می انجامد.
برای رئیسجمهوری مانند مایا ساندو کافی بود که روایت روسوف و ضد اروپایی مسکو را با سخنرانی در مورد تمایلات طرفدار اتحادیه اروپا، ابتکارات ضدفساد و اصلاحات کلی این کشور به چالش بکشد تا مسکو را تا حدی عصبی و تهدیدآمیز کند.
علاوه بر این، بحث در مورد ادامه سیاست بی طرفی مولداوی به ویژه برای مسکو نگران کننده شد که احزاب سیاسی طرفدار اروپا مستقیماً در کنار اوکراین قرار گرفتند.
به نوبه خود، از وابستگی انرژی مولداوی به روسیه برای ایجاد درگیری داخلی استفاده کرد.
تظاهرات خیابانی احزاب طرفدار روسیه در کیشینو، در اصل، تلاشهایی برای بیثباتی بود.
اکثر اروپایی ها از این “میوه های تلخ” بی طرفی مولداوی آگاه نبودند و اگر روسیه به اوکراین حمله نمی کرد در تاریکی باقی می ماندند.
حتی آنهایی که سالها از این مسائل مطلع بودند، تا زمانی که زمینه استراتژیک سیال ایجاد شده توسط تجاوز روسیه در اوکراین به منصه ظهور رسید، در مقیاس روشن نبودند.
اکنون زمان آن فرا رسیده است که برای کمک به کشور در یافتن راه خروج از باتلاق های خود، اقدامات بیشتری انجام دهیم. پلت فرم پشتیبانی بین المللی برای مولداوی که توسط فرانسه، آلمان و رومانی اداره می شود، شروعی عالی است.
ادغام اروپا و خودمختاری استراتژیک راه حل های فشار روسیه است
جنگ در اوکراین اساساً پارادایم دفاعی در اروپا را تغییر خواهد داد و جمهوری مولداوی یک انتخاب دارد.
علاوه بر این، پس از یک سال جنگ در کشور همسایه، ترازنامه سیاستمداران صادق کیشیناو در مقابل کسانی که تحت تأثیر یا کاملاً تحت کنترل مسکو هستند، به مذاق فدراسیون روسیه خوش نیامد.
علاوه بر این، تصمیمات شجاعانه رئیس جمهور ساندو و دولت طرفدار اروپا به رهبری ناتالیا گاوریلیشا این تعادل را حتی بیشتر تغییر داده است.
این امر باعث شده است که مردم عادی مولداوی شما شروع به دیدن مشبک های طلاکاری شده قفس بی طرفی فرضی کنند که مطابق با مسکو طراحی شده و توسط لاوروف و دیگران در کرملین حمایت می شود.
مثالهای سوئد و فنلاند، کشورهای بیطرف واقعی که در برابر هرگونه تحول مهم در محیط امنیتی علیرغم نزدیکی روسیه مقاوم هستند، به مولداوی درسی اساسی در مورد چگونگی واکنش به باجگیری مسکو، به ویژه زمانی که آشکارا انجام میشود، داد.
بیطرفی پدرانه مسکو در برابر مولداوی ترس از جنگ، ترس از هزینههای وابستگی به انرژی و بیثباتی داخلی را به دنبال دارد.
مولداوی در آستانه کشف این موضوع است که در حالی که بی طرفی می تواند در مواجهه با این تغییرات چشمگیر به عنوان یک اصل قانون اساسی باقی بماند، رستگاری تنها در قالب یکپارچگی اروپایی و استقلال استراتژیک واقعی حاصل می شود.
علاوه بر این، استراتژی دفاعی جمهوری مولداوی و نیروهای مسلح آن به مهم ترین اولویت ها تبدیل شده است. مولداوی به قابلیت های دفاعی مدرن، برنامه های کمکی و منابع دفاعی نیاز دارد.
اگر این امر شکست بخورد، بی طرفی بدون تضمین خودمختاری استراتژیک تنها راه پیچیده دیگری برای کشور باقی ماندن در حاشیه امپراتوری روسیه خواهد بود.
معجزه مولداوی می تواند یکی از موفقیت های اروپایی باشد.
اکنون زمان آن است که اروپا به آن باور داشته باشد.
کلودیو دژراتو دارای مدرک دکترای روابط بینالملل و مطالعات اروپایی و کارشناس دانشیار در مرکز گلوبال فوکوس در بخارست است. او در گذشته به عنوان مدیر کل سیاست دفاعی و برنامه ریزی در وزارت دفاع رومانی کار کرده است.
در یورونیوز، ما معتقدیم که همه دیدگاه ها مهم هستند. با ما در view@euronews.com تماس بگیرید تا پیشنهادات یا موارد ارسالی را ارسال کنید و بخشی از گفتگو باشید.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار روز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.