به گزارش دپارتمان اخبار جهان پایگاه خبری آبان نیوز ،
نظرات بیان شده در این مقاله متعلق به نویسنده است و به هیچ وجه بیانگر موضع تحریریه یورونیوز نیست.
به یاد دارم که چگونه، کمتر از یک دهه پیش، زمانی که جان کری، وزیر امور خارجه ایالات متحده، نفوذ فزاینده روسیه در اروپا را برجسته کرد و گفت: «وقتی صحبت از صربستان، کوزوو، مونته نگرو به میان میآید، در بروکسل، نظرات بسیاری در بروکسل ایجاد شد. [North] مقدونیه… آنها در خط آتش هستند.”
ما که در بالکان غربی زندگی می کنیم شوکه نشدیم. ما ده ها سال است که از نیات بد روسیه در منطقه آگاه بوده ایم. در بخش اعظم تاریخ، بخش جنوب شرقی قاره به ندرت از تبدیل شدن به تئاتری برای رقابت ژئوپلیتیکی در میان کسانی که مشتاق جذب مناطق و مردم تحت نفوذ خود هستند، مهلت داشته است.
در مقدونیه شمالی، قویترین مکانیسم دفاعی در برابر بازیگران بدخیم در باور پرشور اروپاییخواهانه شهروندان آن استوار است. ما در میان کشورهای منطقه به دلیل حجم و شدت مصالحه و اصلاحاتی که برای پیوستن به خانواده اتحادیه اروپا انجام دادهایم متمایز شدهایم.
امروز، در بحبوحه اقدام تجاوزکارانه روسیه علیه اوکراین، زمانی که احساسات طرفدار اتحادیه اروپا باید قویترین باشد زیرا این قاره با وحدت بیسابقهای مواجه است – اشتیاق به اتحادیه اروپا در مقدونیه شمالی تقریباً به طور کامل از بین رفته است.
در طول جنگ سرد، یوگسلاوی از انزوای کامل پشت پرده آهنین رنج نمی برد. بخشی از بلوک دموکراتیک غرب نیز نبود. یک فروپاشی خشونت آمیز فدراسیون سابق سوسیالیستی را از هم پاشید و جمهوری سوسیالیستی مقدونیه یک شبه به پروژه ملت سازی انداخته شد و مجبور شد سیستم سیاسی، ایدئولوژی – و مهمتر از همه، پرچم و نام خود را – تغییر دهد تا بخشی از آن شود. جامعه بین المللی.
از زمانی که از فدراسیون جدا شد، همسایگانش تصمیم گرفتند که فصل اول برای جدا کردن هویتش باشد. در سال 1991، زمانی که حتی نام آن برای خارجیها – جمهوری مقدونیه یوگسلاوی سابق – موقتی به نظر میرسید، افراد بسیار کمی آماده شرطبندی روی آینده این کشور بودند.
اولین تصمیمی که رئیسجمهور این ایالت تازه متولد شده گرفت، به طرحی برای سطح بالای کشوری تبدیل میشود که همیشه سعی میکند در مسیری که برای زنده ماندن در منطقهای ناآرام تلاش میکند، راه بلند را طی کند.
یک دهه بعد، تلاش نخبگان پست کمونیستی برای ادامه ساختن دولت-ملت با مقاومت مسلحانه جامعه محلی آلبانیایی مواجه شد. ائتلاف بزرگ سیاسی میانجیگری اتحادیه اروپا و ناتو را پذیرفت و به سازش رسید و تنها کشور پس از جنگ در بالکان شد که عفو گسترده ای را برای به حداقل رساندن احتمال ادامه درگیری های قومی اجرا کرد.
اجرای توافقنامه چهارچوب اوهرید – یک سازش بین قومی غیرمعمول – پایه ای برای حمایت های گسترده از همه جوامع قومی کشور قرار داد و تا حد زیادی به تصمیم بروکسل برای تعیین این کشور به عنوان نامزد عضویت در اتحادیه اروپا کمک کرد.
یک سری قرص سخت برای قورت دادن
اقدامات ما در اوایل باید نشاندهنده این باشد که کشور مسئولیتهای خود را بهعنوان یک کشور جدی میپذیرد، از جمله بار سخت گرفتن تصمیمهای غیرمحبوب یا دشوار برای رفاه بلندمدت ملت. در عوض، چالشهای جدید به وجود آمد زیرا متحدان غربی همچنان انتظار داشتند مقدونیه شمالی بزرگسال دائمی در اتاق باشد.
در واقع، انحراف ادغام در ناتو و عضویت در اتحادیه اروپا با آن توسط یونان در سال 2008 به دلیل اختلاف بر سر نام این کشور، یک دهه حکومت استبدادی را آغاز کرد. ما دیگر بهترین دانشآموز در کلاس درس بالکان نبودیم، زیرا دولت این کشور تصمیم گرفت به جای روند اصلاحات خود، پول و زمان خود را صرف مجسمههای مجلل کند.
دوباره روحیه مترقی مردم کشور درخشید که انقلاب رنگارنگ – که به خاطر رنگی که روی مجسمه های فوق الذکر انداخته شد – نامگذاری شد – کشور را از پرخوری بیرون کشید و انتخابات بعدی، حکومتی را آغاز کرد که مشتاق است سرعت خود را افزایش دهد. یکپارچگی اروپایی
این کشور کوچک 2 میلیون نفری، زمانی که با آنچه که بسیاری اصل وجودی خود – نام آن – را برای پایان دادن به اختلافات با یونان میدانند، موافقت کرد.
بلعیدن این قرص آسان نبود. در حالی که هر دو طرف به درک متقابلی از تفسیر خود از برخی رویدادهای تاریخی دست یافتند، ملی گرایان در دیاسپورا و در داخل کشور آزرده شدند، با توجه به اینکه توافق با معیار “شمال” هویت دولت را از هویت مردم مقدونیه متمایز می کرد.
همانطور که انتظار میرفت، تأثیر تجمعی این ترتیبات در طول انتخابات ریاستجمهوری و پارلمانی در سالهای 2019 و 2020 قابل مشاهده بود، زمانی که ناسیونالیستها و پوپولیستها بسیار بهتر از بلوک طرفدار اروپا عمل کردند. دومی همچنان موفق شد در راس کشور بماند و منتظر تحقق جایزه وعده داده شده بود – نه تنها به شکل عضویت در ناتو، بلکه شروع مذاکرات با بروکسل نیز.
متأسفانه، یک سناریوی نامطلوب شروع به آشکار شدن کرد. نخست، بوندستاگ آلمان تصویب گزارش پیشرفت مقدونیه شمالی را به دلیل انتخابات پارلمان اروپا به تاخیر انداخت. در مرحله بعد، تقاضای فرانسه برای یک روش جدید مذاکره به مدت دو سال ادامه یافت.
و سرانجام، همسایه شرقی ما، بلغارستان، چندین شکایت رسمی علیه پرونده ما مطرح کرد و به درک قدیمی بالکان از سیاست هویت در مورد موضوعاتی مانند تاریخ و زبان اشاره کرد.
بروکسل راه آسان را با اصرار بر یک قالب دوجانبه انتخاب کرد و از مقدونیه شمالی و بلغارستان خواست تا مسائل ما را خودمان حل کنند. این امر نشان دهنده بی اعتنایی آشکار به عدم تعادل در روابط بین این دو بود: بلغارستان عضوی بود که از حق وتوی خود استفاده می کرد تا اجازه ورود ما را ندهد، در حالی که ما به اتفاق آرا اتحادیه اروپا وابسته بودیم.
موضع بلغارستان برای شهروندان مقدونیه کاملاً غیرقابل درک بود و باقی می ماند زیرا هسته اصلی آن هیچ ارتباطی با ارزش ها و اصول دموکراتیک اروپایی ادعایی نداشت. به هر حال، تحمیل روایت ملی خود به دیگران، به ویژه برای قاره ای که اتحادیه را برای پایان دادن به تجدیدنظرطلبی تاریخی که در گذشته باعث رنج و جنگ بسیار شده بود، ایجاد کرد.
آیا وقتی جنگ در اوکراین به پایان برسد، بروکسل به روال عادی خود باز خواهد گشت؟
دو سال انسداد سیاسی در قالب وتو در مذاکرات عضویت مقدونیه شمالی، خسارت سنگینی بر دولت و همه اروپاییفیلها وارد کرد. کل این تلاش به طور گسترده به عنوان خیانت به مهمترین رویای ملی ما از زمان استقلال تلقی شد. در 18 ماه، حمایت از اتحادیه اروپا به شدت 25 درصد کاهش یافت.
ساختار ناهمگون قومی جامعه مقدونیه عمیقاً تحت تأثیر این وضعیت قرار گرفت و بدتر شد: مقدونیها و آلبانیاییها به شدت در حمایت از عضویت در اتحادیه اروپا تفاوت داشتند.
انصافاً، مردم حق داشتند: اگر کشوری که مجموعه بیسابقهای از سازشها را انجام داد، در نهایت پاداشی دریافت نمیکرد، هیچ تضمینی وجود ندارد که کل سفر در طول عمر آنها با عضویت کامل به پایان برسد.
تهاجم روسیه به اوکراین ساختارهای امنیتی، سیاسی و اقتصادی اتحادیه اروپا را به طور اساسی تغییر داده است. همچنین منطق روند گسترش را تغییر داده است و اتحادیه اروپا اکنون عضویت خود را به عنوان سنگری برای محافظت از نفوذ بد روسیه تبدیل کرده است.
برای این منظور، بسیاری از تحلیلگران موافقند که اگر کرملین برنامه ریزی می کرد که اتحاد غربی را از جنگ در اوکراین منحرف کند، بالکان عرصه بسیار آسیب پذیرتری نسبت به بالتیک خواهد بود، زیرا کشورهای بالتیک به شدت در داخل ناتو قرار دارند. اما سوال باقی می ماند: روزی که جنگ در اوکراین تمام شود، آیا اتحادیه اروپا به روال عادی خود باز خواهد گشت؟
مقدونیه شمالی حتی بهعنوان جدیدترین عضو ناتو، یکی از پنج کشور اصلی در دفاع اوکراین است. با این حال، علیرغم پیامهای عموماً مثبتتر از سوی بروکسل از زمان آغاز وحشتناک تهاجم مجدد به اوکراین، مسیر مقدونیه شمالی در اتحادیه اروپا همچنان به لفاظیهای بوروکراتیک درباره غربالگری و خوشهها کاهش مییابد.
این امر توسط شهروندانش که شور و شوق آنها به میزان قابل توجهی تضعیف شده است از دست نرفته است.
تا همین اواخر، با وجود همه مصالحه های دشوار، نیروهای سیاسی طرفدار اروپا همچنان می توانستند در انتخابات پیروز شوند. با این حال، ناسیونالیستها و پوپولیستها در چند سال گذشته به رشد خود ادامه دادهاند و اکنون تجدید حیات آنها غیرقابل برگشت به نظر میرسد.
صادقانه بگویم، مقدونیه شمالی قطعاً یک کشور اروپایی کامل از نظر استاندارد زندگی یا حاکمیت قانون نیست. با این حال، در مقایسه با نقطه عزیمت هفت سال پیش، یک جهش کوانتومی از یک کشور منزوی بین المللی به یک کشور ادغام شده با غرب داشته است.
نیروی محرکه تغییر عزم شهروندانش برای اقدام به نفع قدرت های دگرگون کننده ادغام اروپا بود. در زمانی که جنگ بر سر تفسیر تاریخ در جریان است، شهروندان مقدونیه باید به خاطر دور ریختن روایت های تاریخی خون و مرزها پاداش بگیرند. با این حال، برای انجام این کار، انگیزه های خارجی – در درجه اول از سوی اتحادیه اروپا – باید به جریان در کشور ادامه دهند.
درسی که در تاریخ اخیر آموخته شده هنوز در بالکان وجود دارد: به طور پیش فرض، حضور کمتر اتحادیه اروپا به معنای دموکراسی کمتر و فساد و خودکامگی بیشتر است.
اگر این بلوک پس از پایان جنگ در اوکراین دوباره در منطقه غایب باشد، دفعه بعد که بازگردد، بالکان غربی را با ده میلیون نفر خواهد یافت. و آنهایی که باقی مانده اند، نسل های مشتاق و متعهدی نخواهند بود که ما هنوز در منطقه زندگی می کنیم.
هشت میلیون دیگر ناگزیر با حرکت به کشورهای عضو اتحادیه اروپا به جای منتظر ماندن در کشورهای خود یک به یک، خود را در اتحادیه اروپا ادغام خواهند کرد – جایی که شخص دیگری ممکن است خوشحال باشد که وارد شود و “جایگزین” بسیار بدتری را برای اروپای متحد ارائه دهد.
استوو پنداروفسکی پنجمین و رئیس جمهور فعلی مقدونیه شمالی است.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار روز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.