به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،
اچممکن است با خواندن این مطلب رفته باشم. او قطعا باید داشته باشد. اما اکنون در عصر بی شرمی قرار داریم، زمانی که افشاگری هایی که زمانی چهره های عمومی را به مخفی شدن در عذاب هولناک سوق می داد، اکنون نه به اندازه یک عذرخواهی، چه رسد به استعفا را به دنبال دارد.
من در مورد ندیم زهاوی، رئیس حزب محافظه کار صحبت می کنم، اما نه تنها او. از آنجایی که سؤالات فزاینده در مورد امور مالی زاهاوی، مانند سؤالاتی که پیرامون انتصاب رئیس بیبیسی، ریچارد شارپ وجود دارد، به پدیدهای اشاره میکنند که هم گستردهتر و هم عمیقتر است.
خط رسمی در مورد زهاوی چیزی است که ما میتوانیم آن را فرمول سو گری بنامیم: اینکه باید منتظر تحقیقاتی باشیم که توسط مشاور مستقل استانداردهای وزارتی، لوری مگنوس، انجام میشود. نمایندگان حزب محافظه کار این موضوع را در انظار عمومی طوطی وار می کنند، اما در خصوصی تصمیم خود را گرفته اند. یکی میگوید: «من حتی یک نماینده محافظهکار را نمیشناسم که معتقد باشد میتواند زنده بماند» و میتوانید دلیل آن را ببینید.
حقایق موجود به اندازه کافی افتضاح هستند. زهاوی جریمه ای را به درآمد و گمرک HM پرداخت و همانطور که رئیس آن سازمان در این هفته بیان کرد، این برای “خطاهای بی گناه” اتفاق نمی افتد. باید کار بدتری انجام می دادی
مدافعان زاهاوی از کلمه “بی دقتی” راحت شده اند و می گویند که رئیس حزب محافظه کار صرفاً در اشتباهی مقصر بوده است. اما HMRC از این کلمه به روشی دقیق استفاده می کند. راهنمای رسمی HMRC توصیه میکند که «بی دقتی» به معنای کوتاهی در مراقبت معقول در رابطه با امور مالیاتی شما است و میافزاید: «بی احتیاطی را میتوان به مفهوم دیرینه در قانون کلی «غفلت» تشبیه کرد. به عبارت دیگر، برای فردی که زمانی مسئول امور مالی عمومی بود، به سختی اعتباری به نظر می رسد: با این حال زهاوی به عنوان وزیر خزانه داری خدمت می کرد.
هرکسی که اظهارنامه مالیاتی دیرهنگام ارائه کرده است، یا اعشار را در جای اشتباه قرار داده است، ممکن است بخواهد از شک و تردید زهاوی بهره مند شود. اما وقتی به یاد می آورید که زهاوی بلافاصله اشتباه خود را اعتراف نکرد، بلکه برعکس، کسانی را که برای اولین بار در مورد آن سوال کردند، تهدید به شکایت برای افترا کرد، دشوار است. برای اینکه یک سیاستمدار به دنبال ارعاب کسانی باشد که تحقیقات مشروع را دنبال می کنند، به خودی خود باید رد صلاحیت برای مقام های عالی باشد: دموکراسی متکی بر مطبوعات آزاد است و اگر کسانی که قدرت دولتی را اعمال می کنند تلاش کنند مطبوعات آزاد عمل کنند. از عضله مالی شخصی خود برای جلوگیری از بررسی دقیق استفاده کنید.
هنگامی که از صدراعظم کنونی در روز جمعه در مورد سابقه مالیاتی خود پرسیدند، با شور و نشاط گفت که او فکر نمی کند “مردم در خانه از راه دور به امور مالیاتی شخصی علاقه مند هستند”. من گمان میکنم که برعکس این موضوع صادق است: اینکه آنها به شدت به امور مالیاتی کسانی علاقه دارند که تعیین میکنند بقیه چقدر مالیات بپردازند – و سپس آن پول را خرج میکنند. حداقل، آنها می خواهند بدانند که افرادی که این تصمیمات را می گیرند، بدهی خود را پرداخت می کنند. و آنها از راه دور با کسی که تهدید می کند و آنچه را که در واقع حقیقت بوده به عنوان دروغ و افترا آمیز معرفی می کند، مدارا نخواهند کرد.
با این حال، سوناک می تواند برای یک چیز از زهاوی سپاسگزار باشد. او توجهات را از شارپ منحرف کرده است، که توسط دولت بوریس جانسون به ریاست بیبیسی منصوب شده بود، چند هفته پس از کمک او به دریافت وام 800000 پوندی به جانسون. اگر به نظر راحت به نظر می رسد، در نظر بگیرید که شارپ، یکی از دوستان خوب نخست وزیر سابق، اکنون موضوع تحقیقی است که توسط مردی که مانند جانسون، یک روزنامه نگار قدیمی اتونیایی و راست میانه است، رهبری می شود: یعنی ویلیام شاوکروس، که به عنوان کمیسر برای انتصابات عمومی خدمت می کند. دختر شاوکراس اتفاقاً رئیس واحد سیاستگذاری در خیابان داونینگ است. و فراموش نکنیم که وامی که شارپ به سازماندهی کمک کرد از پسرعموی دور جانسون بود. راحت، نه؟
این نیز موردی است که قبل از هر گونه گزارش استعلام قابل حل و فصل است. واقعیت کلیدی از قبل مشخص است: شارپ لطف بزرگی به نخست وزیر کرد، اما به هیئتی که او را منصوب کرده بود، چیزی نگفت، حتی اگر از او خواسته شد که هر چیزی را که ممکن است حتی به عنوان تضاد منافع تلقی شود، اعلام کند. شارپ میگوید که چنین درگیری وجود نداشته است، که توسط خود جانسون، که مخصوصاً برای این مناسبت یک بوریسیسم را ایجاد کرد، تکرار کرد: “میتوانم به شما بگویم که مطمئناً 100٪ این موضوع را نمیدانم.”
اما این دو نمی توانند در مورد خودشان قاضی باشند. شارپ همزمان به اندازه کافی مشکل را در ایفای نقش به عنوان دلال وام برای نخست وزیر مشاهده کرد که به وزیر کابینه قول داد که از آن مرحله به بعد از آن دور بماند – و در عین حال مشکل کافی برای ذکر آن به کمیته ارائه کننده یک وام وجود نداشت. آلو کاری این سکوت خودش رد صلاحیت است.
سوناک امیدوار است که همه این سوت ها از مردمی گذشته باشد که مشکلات فوری بیشتری در ذهن خود دارند. اما این موضوع را از دست می دهد. زیرا آنچه که از همه اینها می کاهد، مبالغ غیر قابل باوری پول است. ذهن اکثر بریتانیایی ها در دنیایی غوطه ور می شود که در آن کسی می تواند در قبض مالیاتی به مبلغ 5 میلیون پوند “بی دقت” کند. پنج میلیون! جایی که شخصی در شغلی با درآمد بسیار خوب همچنان می تواند به وام شخصی 800000 پوندی نیاز داشته باشد – و آن را از پسر عموی خود که به سختی می شناسد دریافت کند. وقتی میلیونها بریتانیایی فقط برای گذراندن هفته پوند میشمارند و تصمیم میگیرند غذا بخورند یا گرم بمانند، این تصور که حاکمان آنها مبالغ نقدی با شماره تلفن دارند، تأیید میکند که آنها واقعاً در سیارات مختلف زندگی میکنند.
متحدان نخستوزیر اصرار دارند که هر دو ماجرای زاهاوی و شارپ رسواییهایی هستند که از دوران جانسون باقی ماندهاند. اما این به سختی به سوناک کمک می کند. اول، به این دلیل که شکست خود را در وقفه از آن دوره تبلیغ می کند، که مسلماً با توجه به اینکه او در تمام طول مدت در کنار جانسون بود، دشوار بود. و دوم، به این دلیل که اگر فاصله بین رای دهندگان عادی و سیاستمداران محافظه کار که از ثروت شخصی هنگفتی بهره مند هستند، سوال باشد، پس سوناک به سختی جواب می دهد. آقا و خانم سوناک ثروتمندترین افراد هستند.
با این حال، این عمیق تر از زمین های معمول رسوایی و اپتیک است. بوی فسادی که در این هفته مشام را پر کرده است با حس خوردگی قوی تر و ماندگارتر ناشی از این دولت آمیخته می شود. یک NHS سنگین که به سختی قادر به مقابله است. یک شبکه ریلی که به ویژه در شمال انگلستان در حال لنگیدن است. قطارها، مدارس، بیمارستانها همگی در اثر اعتصابها مختل شدهاند – این احساس مشترک و در حال گسترش را به وجود میآورد که کشور در هم شکسته است، بهویژه قلمرو عمومی فرسوده شده است، حداقل به دلیل بیش از یک دهه کمبود بودجه.
جرمی هانت در سخنرانی خود در بلومبرگ در روز جمعه اظهار داشت که این “ستون نویسان از چپ و راست” بودند که با تمام صحبت های انحطاط آمیز خود عصبانیت را پخش می کردند. اما کاهش واقعی است.
و با تضاد با ثروت افسانه ای کسانی که در بالاترین سطح قرار دارند، واضح می شود. در دهه 1950، جان کنت گالبریت، اقتصاددان به «ثروتمندی خصوصی در میان فلاکت عمومی» اشاره کرد. این عبارت در دهه 1990 ارزش جدیدی پیدا کرد، زمانی که بریتانیایی ها می توانستند خدمات عمومی را با مشکل مواجه کنند، حتی زمانی که ابرثروتمندان به اوج خود رسیدند. عکس الان هم همینه قلمرو خصوصی جانسون و سوناک، شارپ و زاهاوی – و بسیاری دیگر – بسیار فراوان است، کسانی که در آن زندگی میکنند میتوانند نسبت به مبالغ پولی که دیگران آن را تغییردهنده زندگی میدانند بیتوجه باشند. در همین حال، کشور – خدماتی که مردم به آنها تکیه می کنند و به نوعی خود جامعه را تعریف می کنند – در حال فروپاشی است. ما نمی توانیم فساد را معده کنیم، زیرا ما فساد را در اطراف خود می بینیم.
-
جاناتان فریدلند ستون نویس آبان نیوز است
-
به جاناتان فریدلند برای یک رویداد آنلاین Guardian Live در 2 فوریه بپیوندید، زمانی که او با تانیا برانیگان در مورد انقلاب فرهنگی مائو صحبت خواهد کرد و اینکه چگونه چین مدرن را شکل داده است. اینجا رزرو کنید
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.