به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،
تیاو دفاع از شمال توسط اندی برنهام، شهردار منچستر بزرگ، یک هدف نجیب است، اما حمایت قبلی او از HS2 یک اشتباه وحشتناک بود. از همان ابتدا، واضح بود که هزینه سرسامآور 100 میلیارد پوند – بیش از مجموع پروژههای ریلی دیگر – همه سرمایهگذاریهای ریلی بریتانیا را در همه جا فلج میکرد. پس ثابت شده است.
آخرین شایعه شده برش سالامی HS2 پیشنهاد توقف سرویس در ایستگاه جدید الیزابت لاین در Old Oak Common را ارائه کرد – که صدراعظم، جرمی هانت، اکنون آن را رد کرده است. این مایه شرمساری است، زیرا منطقی است که خدمات بهتری در شرق به غرب لندن نسبت به اجرای سرویس دیگری از طریق Euston ارائه دهیم.
همچنین 6 میلیارد پوند صرفه جویی خواهد شد. اما همه اینها واقعاً تأکید می کند که HS2 فقط در مورد لندن است. اگر برنهام و همشهریانش با HS2 به نفع راه آهن محلی مخالفت می کردند، پیروز می شدند و این مزخرفات متوقف می شد. در همان لحظه، او با رسیدن سریع به لندن خیره شد، در حالی که مانکنونی ها به سکوهای خالی آویوا خیره شده اند.
برنهام از درخواست پول عمومی بیشتر عقب نشینی کرده است، که میداند به آن دست نخواهد یافت، اما حداقل میتواند محافظهکاران را به خاطر ندادن آن سرزنش کند. در کنفرانس این هفته شمال، او یک وزیر آلمانی را به خاطر سخاوت کشورش به سرزمین های آلمان شرقی سابق پس از اتحاد مجدد در سال 1989 تحسین کرد. چرا دولت لندن نتوانست همین کار را برای شمال انجام دهد؟
در سخاوت شکی نیست. مبالغ هنگفتی از سوی برلین به مناطق کمونیستی سابق در تلاشی ناامیدانه برای تقویت اقتصاد فلج شده و توقف مهاجرت به سمت غرب سرازیر شد. حدود 2 تریلیون یورو، معادل 70 میلیارد پوند در سال، بین سالهای 1990 تا 2014 به شرق منتقل شد. این مبلغ عمدتاً در پرداختهای مستقیم رفاهی – عملاً یک درآمد پایه جهانی – و کمکهای بلاعوض به دولتهای محلی بود. فقط 9 درصد مربوط به یارانه کسب و کار بود.
شکی نیست که این نعمت شرق را از فاجعه نجات داد. مراکز شهر لایپزیگ و درسدن اکنون زیبا و مرفه به نظر می رسند، کلیسای خیره کننده Frauenkirche لوتری دومی که سرانجام پس از بمباران بریتانیا بازسازی شد. با این حال هنوز شرق عقب مانده است. در سال 2018، نرخ بیکاری 6.9 درصد در غرب 4.8 درصد بود. بهره وری آن بهبود یافته است اما هنوز به خوبی عقب است. این از نظر سیاسی منعکس شده است. جمعیت شرق با حرکت جوانان به سمت غرب پیرتر می شود. در سال 2020، 91 درصد از آلمانیهای غربی فکر میکردند که دموکراسی «مناسبترین شکل حکومت» است، اما تنها 78 درصد از آلمانهای شرقی همین احساس را داشتند.
اینکه چنین یارانه های منطقه ای سنگین به نفع اقتصاد است یا صرفاً وابستگی را تعبیه می کند، بحث برانگیز است. کمک های بلاکی فرمول بارنت بریتانیا به اسکاتلند و ولز ممکن است قدرت مخارج را افزایش دهد، اما به نظر نمی رسد به بهبود اقتصادی کمک کند. آنها می توانند زیرساخت ایجاد کنند، اما این امر باعث ایجاد کسب و کارهای نوپا یا شغل در بخش های خلاق و دانش نمی شود. جوانان را از کار و چراغ های روشن شهرهای دور باز نمی دارد. انتقال پایتخت آلمان به برلین برای کمک به ادغام مجدد شرق بسیار مهم بود زیرا خون جدیدی به شهر آورد. به همین ترتیب رشد خارقالعاده دوبلین در نیم قرن گذشته، ایرلند را به یکی از ثروتمندترین کشورهای اروپایی تبدیل کرده است.
یکی از درسی که برنهام به درستی از آلمان می گیرد این است که چگونه مناطق باید اداره شوند. برای شکوفایی یک شهر باید اجازه داد تا بر سرنوشت خود مسلط شود. پس از اتحاد مجدد، مقامات محلی آلمان شرقی سابق کاهش یافتند و از 7000 به نزدیک به 2500 نفر کاهش یافتند. به آنها اختیاراتی در زمینه مالیات محلی، آموزش و بهداشت، با کمک هزینه های بلوک مرکزی بدون حصار کشی داده شد. این دقیقاً برعکس تحقیر بریتانیا از بومیگرایی است. شوراهای محلی تقریباً از تمام اختیارات محروم هستند و انتظار می رود اهداف اصلی مرتبط با کمک های مالی دقیق را که توسط فرمول تعیین شده است، ارائه دهند. این بودجه از سال 2010 به طور پیوسته کاهش یافته است، و شوراهای محلی کاری برای انجام دادن باقی نمی گذارند، مگر اینکه آب را زیر پا بگذارند تا از غرق شدن جلوگیری کنند.
شکی نیست که شهرهای بزرگ کلید رشد اقتصادهای منطقه ای مدرن را در اختیار دارند. آنها استعدادهای خلاقانه و کارآفرینی را از مناطق دورافتاده اطراف خود میکشند، اما به نوبه خود تحت تأثیر جاذبه شهرهای بزرگتر، بهویژه پایتختها قرار میگیرند. پول عمومی ممکن است کمک کند، اما به نظر می رسد آهنربا ترکیبی حیاتی از فعالیت خلاق، دارایی های فرهنگی، زرق و برق سبک زندگی و جذابیت توریستی باشد.
معروف است، جذابیت مدنی در صحبت هایی است که کودکان وقتی به آنها می گویند خانه شان را عوض می کنند، یا بهترین دوست یک مدیر در هنگام ناهار می گوید. پاسخ، کمک مالی دولتی نیست، بلکه فروشگاههای هوشمند، موزهها و سالنهای کنسرت، محلههای شیک و زندگی شبانه است. کرستن اینگلند، مدیر اجرایی برادفورد، که زمانی کلید آینده آن را در تبدیل کردن مرکز سقوط آن به «شوردیچ یورکشایر» اعلام کرد، نمونه آن بود.
تنها راه مقابله با کشش لندن این است که شمال را از عقده حقارتش بیرون بیاوریم. بله، به قطارهای محلی سریعتر – به شدت و اکنون – و همچنین رهبری هوشمندتر نیاز دارد. اما به مغناطیس نیز نیاز دارد. انتقال پایتخت آلمان واقعاً شدید بود و تاریخچه ای را در کنار خود داشت، اما همانطور که هر بازدید کننده ای از آن شهر می داند، تأثیر آن گالوانیزه بوده است.
منچستر به آن نیاز دارد. انتقال مجلس عوام به شهر – حتی اگر فقط برای مدت یک مجلس – یکسان نیست، اما پر شور خواهد بود. شمال را در نقشه ملی و بین المللی نشان می دهد. تالار شهر بزرگ یک مجلس پارلمانی عالی خواهد بود – و محله شمالی و آنکواتز یک سوهو و شوردیچ جدید. چنین ژستی بیش از هر کمک هزینه یا سفر پرسرعت به لندن انجام می دهد. این نشان دهنده اعتماد به یک بازسازی جدید است. در حال حاضر، هیچ چیز دیگری انجام نخواهد شد.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.