به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ،
هنگامی که در 5 مه 1945، دو تانک از لشکر 11 زرهی ارتش ایالات متحده سرانجام به ماوتهاوزن رفتند، یکی از زندانیان اردوگاه نگاهی اجمالی به خود و هم زندانیانش در چهره آزادکنندگانشان گرفت.
آلفونسو مائسو میگوید: «در مقابل چشمان آنها دستهای از مردانی که سالها رنج ویران شده بودند، راهپیمایی کردند، در مقابل آنها جمع شدند، برخی زمزمه میکردند، برخی دیگر هق هق میکردند.»
ماوتهاوزن که بر روی تپه ای مشرف به دانوب در نزدیکی شهر لینز اتریش ساخته شد، آخرین اردوگاه کار اجباری رایش سوم بود که آزاد شد. از 190000 نفری که از دروازه های آن عبور کردند – از جمله یهودیان، کولی ها، LGBTI ها، شاهدان یهوه، “اجتماعی ها” و مخالفان سیاسی نازیسم – حدود 90000 نفر به قتل رسیدند یا کار شدند، یا از گرسنگی مردند.
تا همین اواخر کمتر شناخته شده این واقعیت است که تقریباً 5000 نفر از کسانی که در اردوگاه جان باختند جمهوری خواهان اسپانیایی بودند که ملیت خود را سلب کرده و از فرانسه اخراج شده بودند. هشت دهه بعد، نمایشگاهی در مرکز سفاراد-اسرائیل مادرید امیدوار است که تجربیات مشترک 50000 یهودی و اسپانیایی تبعیدی را که در اردوگاه تحمل کردند، منعکس کند.
داستان های در هم تنیده آنها از طریق خاطرات، اسناد رسمی و وسایل شخصی روایت می شود. در کنار این موارد، روایت های دست اولی از مرگ و زندگی در داخل ماوتهاوزن و اردوگاه های فرعی اطراف آن وجود دارد.
یکی از بدنام ترین مکان های ماوتهاوزن معدن سنگ گرانیت آن و “پلکان مرگ” 186 پله ای بود که زندانیان گرسنه و خسته مجبور به راهپیمایی با حمل سنگ های 50 کیلوگرمی (هشتم) می شدند.
برخی از زندانیان – به ویژه یهودیان هلندی – به سادگی از بالای صخره معدن رانده شدند. این قتل ها رسماً به عنوان “خودکشی با پریدن” ثبت شد، اما نگهبانان نام دیگری برای قربانیان داشتند: “چتربازان”. سایر زندانیان که گرسنه بودند و از حد تحمل انسانی کار می کردند، بدن خود را به سمت حصارهای برق انداخته انداختند. سپس «آزمایشهای» پزشکی برای تعیین نوع درد و فلج ناشی از تزریقها به قلب و برای اینکه ببینیم مردم چقدر میتوانند با خاکشیر زندگی کنند، انجام شد.
این نمایشگاه همچنین داستان یهودیان سفاردی یونان را روایت می کند که جامعه چند صد ساله آنها در تسالونیکی پس از تبعید و قتل بیش از 90 درصد از ساکنان یهودی شهر توسط نازی ها به نابودی کامل نزدیک شد و همچنین داوطلبان بریگاد بین المللی جنگ داخلی اسپانیا که پیدا کردند. خود را به ماوتهاوزن فرستادند.
به گفته کیوریتور نمایشگاه، مورخ جوزپ کالوت، ایده این است که زمینه تاریخی را فراهم کند که به ماوتهاوزن منتهی شد و بررسی شود که چگونه این اردوگاه به “برخورد بین یهودیان و جمهوری خواهان” تبدیل شد.
پانصد هزار اسپانیایی جمهوری خواه در اوایل سال 1939 پس از اینکه مشخص شد که ناسیونالیست های تحت حمایت نازی فرانکو قرار است در جنگ داخلی اسپانیا که تقریباً سه سال قبل با کودتای نظامی علیه دولت منتخب آغاز شده بود، پیروز شوند، به فرانسه گریختند. حدود 60000 سرباز جمهوری خواه به ارتش فرانسه پیوستند، اما پس از سقوط فرانسه در سال 1940، خود را در اختیار نازی ها و رژیم ویشی قرار دادند.
تقریباً 10000 جمهوری خواه از زندان و اردوگاه اسیران جنگی جمع آوری و اخراج شدند که حدود 7500 نفر از آنها به ماوتهاوزن ختم شدند. آنها که «بی ملیت» اعلام کردند و مجبور به پوشیدن مثلثهای آبی معکوس بر روی لباس اردوگاهشان شدند تا نشاندهنده فقدان کشورشان باشد، خود را در کنار دهها هزار یهودی یافتند که لباسهای راه راهشان ستاره داوود زرد رنگ بود.
شکل های دوخته شده تنها چیزی نبود که این دو گروه را از هم جدا می کرد، همانطور که اسپانیایی ها خیلی زود متوجه شدند. در حالی که زندانیان اسپانیایی ماوتهاوزن بردههای بدون تابعیت بودند، زندانیان یهودی آن، مانند زندانیان دیگر اردوگاهها – و مانند سینتیها و روماها – قربانی نسلکشی بودند.
خوان رومرو، سرباز جمهوری خواه، آخرین بازمانده اسپانیایی ماوتهاوزن تا زمان مرگش کمی بیش از دو سال پیش، همیشه با خاطره دختر یهودی جوانی که روزی هنگام جمعآوری لباسهای تازه وارد برای ضدعفونی دیده بود، تسخیر میشد.
رومرو به یاد می آورد: «گروهی به کمپ رسیدند. «مردان، زنان، بچههای کوچک بودند… از جلوی ما گذشتند و دختری به من لبخند زد… بیچاره بیچاره، در ناآگاهیاش، نمیدانست که مستقیماً به اتاق گاز میرود. و این به شدت مرا آزار میداد… شبهای زیادی هست که هنوز او را به یاد میآورم.»
نمونه هایی از بقا و سرپیچی نیز وجود دارد. زندانیان ماوتهاوزن شامل سیمون ویزنتال بود که پس از جنگ نازی ها را شکار کرد و برای اطمینان از فراموش نشدن هولوکاست مبارزه کرد. فرانسیس بوکس، سرباز و عکاس جمهوریخواه اسپانیایی، از مهارتهای دوربین خود برای مستندسازی زندگی اردوگاهی استفاده کرد. از تصاویر و شهادت او در دادگاه جنایات جنگی در نورنبرگ و داخائو استفاده شد.
شاید تلخ ترین داستان، داستان زیگفرید میر و ساتورنینو ناوازو باشد. زیگفرید، پسر یهودی آلمانی که وقتی خانواده اش به آشویتس – جایی که پدر و مادرش به قتل رسیدند – فقط هشت سال داشت، در ژانویه 1945 به ماوتهاوزن منتقل شد. او که به پادگان اسرای اسپانیایی منصوب شد، تحت بال ناوازو قرار گرفت. سرباز جمهوری خواه و فوتبالیست. زیگفرید با کمک و محافظت ناوازو توانست از اردوگاه جان سالم به در ببرد. پس از جنگ، ناوازو زیگفرید را پذیرفت و این زوج در فرانسه ساکن شدند. ناوازو در سال 1986 درگذشت. زیگفرید که به عنوان یک خواننده در فرانسه به شهرت رسید، در نهایت به ایبیزا نقل مکان کرد و در سال 2020 در آنجا درگذشت.
کالوت اذعان میکند که نمایشگاه برای بازماندگانی که دیگر در اطراف نیستند تا داستانهایشان را به اشتراک بگذارند، کمی دیر برگزار شده است. «تا چند سال پیش، داستان [Spanish] اخراجی ها کاملاً فراموش شده بودند. “چرا؟ زیرا اکثریت این افراد به اسپانیا برنگشتند. آنها در فرانسه ساکن شدند و دیگر برنگشتند. زمانی که فرانکو مرد و دموکراسی احیا شد، بسیاری از آنها مرده بودند. این بدان معناست که خاطره همه اینها دور مانده است.»
کارلوس هرناندز دی میگل، روزنامهنگار و مورخ، نویسنده کتاب «آخرین اسپانیاییها» میگوید: «این فاصله برای رژیم فرانکو بسیار مناسب بود، زیرا رژیم فرانکو میکوشید خود را از هیتلر و موسولینی جدا کند و پس از پایان جنگ با متحدان پیروز کنار بیاید. ماوتهاوزن
او می افزاید که این مسئولیت باعث شد که رژیم فرانکو داستان ماوتهاوزن را برای تقریبا چهار دهه دفن کند. ما 100% می دانیم که اگر هیتلر آنها را به اردوگاه های نازی فرستاد، پس از گفتگو با رژیم فرانکو – و به احتمال زیاد پس از دریافت دستورالعمل از رژیم بوده است.
«واقعیت واقعی بیش از 9000 مرد و زن اسپانیایی که از اردوگاههای نازی عبور کردند، به کتابهای تاریخ یا کتابهای درسی مدرسه راه پیدا نکرد. امیدواریم این نمایشگاه بتواند تا حدودی بتواند این بدهی را به گذشته ای که ما به عنوان یک کشور داریم، پرداخت کند.»
دولت اسپانیا نیز این احساس را دارد که این نمایشگاه را با مشارکت مرکز سفراد-اسرائیل مادرید و با حمایت سفارتخانه های آلمان و لهستان و انجمن فرهنگی دولت اتریش برگزار کرده است.
در طول تحقیقات خود در کاتالونیا در سال گذشته، کالوت با شگفتی متوجه شد که برخی از خانوادهها هنوز نمیدانستند عموها یا پدربزرگهایشان در ماوتهاوزن بودهاند. سرپرست می گوید: «این باید گفته شود تا بتوانیم به اشتباهات گذشته نگاه کنیم و مطمئن شویم که دوباره تکرار نمی شوند. خاطراتی که به ما کمک نمی کند به گذشته نگاه کنیم و از تکرار آن جلوگیری کنیم، خاطرات نیستند.
Mauthausen: Shared Memories در Centro Sefarad-Israel در مادرید است تا 17 ژوئن
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار روز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.