به گزارش دپارتمان اخبارسیاسی پایگاه خبری آبان نیوز ،
همهگیری، و اکنون جنگ در اوکراین، نحوه عملکرد اقتصاد آمریکا را تغییر داده است. در حالی که اقتصاددانان ماه ها منتظر بازگشت شرایط به حالت عادی بوده اند، آنها شروع به تعجب کرده اند که “عادی” به چه معناست.
برخی از تغییرات در زندگی روزمره قابل توجه است: کار در خانه محبوب تر است، کاسه های بوریتو و سفرهای جاده ای هزینه بیشتری دارند، و خرید یک ماشین یا یک کاناپه ساخته شده در خارج از کشور سخت تر است.
اما اینها همه نشانههای تغییرات گستردهتری هستند که اقتصاد را فراگرفته است – تغییراتی که در صورت تداوم میتوانند برای مصرفکنندگان، کسبوکارها و سیاستگذاران به طور یکسان مشکل بزرگی باشند. تقاضای مصرفکننده ماههاست که داغ بوده است، کارگران به شدت تحت تعقیب هستند، دستمزدها با سرعت بالا در حال افزایش است، و قیمتها با سریعترین سرعت در چهار دهه اخیر در حال افزایش هستند، زیرا خرید شدید با زنجیرههای تامین متلاشی شده است. انتظار می رود نرخ بهره بالاتر از آنچه در دهه 2010 بود افزایش یابد زیرا فدرال رزرو تلاش می کند تورم را مهار کند.
تاریخ مملو از لحظات بزرگی است که مسیر اقتصادی آمریکا را تغییر داده است: رکود بزرگ دهه 1930، تورم بزرگ دهه 1970 و رکود بزرگ سال 2008 نمونه هایی هستند. هنوز خیلی زود است که مطمئن شویم، اما تغییراتی که امروز اتفاق میافتد میتواند تغییرات بعدی باشد.
اقتصاددانان در دو سال گذشته انتظار داشتند که بسیاری از روندهای دوران همه گیری موقتی ثابت شوند، اما هنوز اینطور نبوده است.
پیشبینیکنندگان پیشبینی کردند که تورم سریع در سال 2021 کاهش مییابد و در عوض با افزایش سرعت، این انتظارات خنثی میشود. آنها فکر می کردند که با بازگشایی مدارس از تعطیلی همه گیر، کارگران دوباره به بازار کار خواهند پرید، اما بسیاری از آنها همچنان در حاشیه هستند. و آنها فکر میکردند که هزینههای مصرفکننده کاهش مییابد زیرا بررسیهای امدادی دولت برای همهگیری در آینه دید عقب محو میشود. خریداران آن را حفظ کرده اند.
اکنون، تهاجم روسیه به اوکراین نظم ژئوپلیتیک جهانی را تهدید میکند و شوک دیگری که تجارت و سیستم اقتصادی را مختل میکند.
برای سیاستگذاران واشنگتن، سرمایه گذاران وال استریت و اقتصاددانان دانشگاهی، این شگفتی ها به یک معمای اقتصادی با پیامدهای بالقوه گسترده تبدیل شده است. اقتصاد دهها سال را صرف رشد آهسته و پیوسته کرده بود که تحت تأثیر تقاضای ضعیف، نرخهای بهره که به طور مزمن با کف سنگ در حال معاشقه بودند و تورم ملایم، تحت تأثیر قرار گرفته بود. برخی از خود میپرسند که آیا پس از شوکهای مکرر، این پارادایم میتواند تغییر کند؟
جروم اچ. پاول، رئیس فدرال رزرو، در پاسخ به سوالی در جریان یک حضور عمومی این هفته، گفت: «در ربع قرن گذشته، ما طوفانی کامل از نیروهای ضد تورم داشته ایم. یک بیماری همه گیر، هزینه های کلان و واکنش سیاست پولی، و جنگی که نااطمینانی اقتصادی «ناگفته» ایجاد می کرد. وقتی از طرف دیگر آن بیرون می آییم، سؤال این است که ماهیت آن اقتصاد چگونه خواهد بود؟» او درخواست کرد.
فدرال رزرو در این ماه شروع به افزایش نرخ های بهره کرد تا اقتصاد را کاهش دهد و تورم بالا را تعدیل کند، و آقای پاول این هفته به صراحت اعلام کرد که بانک مرکزی قصد دارد به افزایش آنها ادامه دهد – شاید به شکلی تهاجمی. پس از یک سال غافلگیری قیمتی ناخوشایند، او گفت که فدرال رزرو بر اساس آنچه در حال رخ دادن است، سیاست گذاری خواهد کرد، نه بر اساس بازگشت مورد انتظار به واقعیت قدیمی.
آقای پاول گفت: «هیچ کس در اطراف فدرال رزرو، یا هر جای دیگری که من می شناسم، نشسته است، فقط منتظر بازگشت رژیم قدیمی است.
نرمال پیش از همه گیری یکی از تقاضاهای ضعیف مزمن بود. اقتصاد امروز با مسئله معکوس روبروست: تقاضا بسیار شارژ شده است و سوال این است که آیا و چه زمانی تعدیل خواهد شد.
پیش از این، جهانی شدن هم بر افزایش دستمزد و هم افزایش قیمت تأثیر گذاشته بود، زیرا تولید در صورت گران شدن میتوانست به خارج از کشور منتقل شود. نابرابری شکاف و پیری جمعیت هر دو به افزایش ذخایر پس انداز کمک کردند و از آنجایی که پول به جای استفاده فعال تر در دارایی های امن نگهداری می شد، به نظر می رسید که رشد، تورم و نرخ های بهره را در بسیاری از اقتصادهای پیشرفته کاهش دهد.
ژاپن برای چندین دهه در تورم ضعیف و رژیم با رشد آهسته گیر کرده بود و به نظر می رسید این روند تا دهه 2010 به اروپا و ایالات متحده نیز سرایت می کند. اقتصاددانان انتظار داشتند که این روندها با پیر شدن جمعیت و تداوم نابرابری ادامه یابد.
سپس ویروس کرونا آمد. دولتها در سراسر جهان مبالغ هنگفتی را خرج کردند تا کارگران و مشاغل را از قرنطینه عبور دهند – ایالات متحده حدود 5 تریلیون دلار هزینه کرد.
دوران کمبود تقاضا حداقل به طور ناگهانی به پایان رسید. پولی که هنوز از حسابهای پسانداز مصرفکننده و خزانههای ایالتی و محلی وارد اقتصاد ایالات متحده میشود، به خرید قوی کمک کرد، زیرا خانوادهها کالاهایی مانند ماشین چمنزنی و یخچال را خریدند. زنجیرههای تامین جهانی نمیتوانست ادامه یابد.
این ترکیب باعث افزایش هزینه ها شد. وقتی کسب و کارها متوجه شدند که می توانند قیمت ها را بدون از دست دادن مشتریان افزایش دهند، این کار را انجام دادند. و از آنجایی که کارگران شاهد افزایش هزینه های خواربار و قبوض بدون درز، افزایش قیمت بلیط هواپیما و هزینه بازسازی آشپزخانه بودند، شروع به درخواست پول بیشتر از کارفرمایان خود کردند.
با بازگشایی اقتصاد از همهگیری و مقابله با افزایش مصرف، شرکتها دوباره استخدام میکردند، بنابراین نیروی کار تقاضای زیادی داشت. کارگران شروع به دریافت افزایش هایی کردند که می خواستند، یا برای مشاغل جدید و دستمزد بالاتر ترک کردند. برخی از مشاغل شروع به انتقال افزایش هزینه های نیروی کار به مشتریان در قالب قیمت های بالاتر کردند.
دنیای رشد آهسته، افزایش متوسط دستمزدها و قیمت های پایین – حداقل به طور موقت – از بین رفت. اکنون سؤال این است که آیا اوضاع به الگوی پیش از همهگیری خود بازمیگردد یا خیر.
استدلال برای بازگشت به هنجارهای قبل از همهگیری ساده است: زنجیرههای تامین در نهایت به عقب خواهند رسید. خریداران پول زیادی در حسابهای پسانداز دارند، اما این ذخایر در نهایت تمام میشوند و نرخهای بهره بالاتر فدرال رزرو باعث کاهش بیشتر هزینهها میشود.
منطق ادامه میدهد که با تعدیل تقاضا، نیروهایی مانند پیری جمعیت و نابرابری افسارگسیخته، اقتصادهای پیشرفته را به آنچه بسیاری از اقتصاددانان «رکود سکولار» مینامند، فرو میبرند، اصطلاحی که برای توصیف وضعیت نابسامان اقتصادی دهه 1930 ابداع شد و توسط لارنس اچ، اقتصاددان دانشگاه هاروارد، احیا شد. تابستان در دهه 2010.
جنگ روسیه و اوکراین و اقتصاد جهانی
مقامات فدرال رزرو بیشتر فکر می کنند که بازگشت اتفاق خواهد افتاد. برآوردهای آنها حاکی از آن است که تورم پایین و رشد آهسته طی چند سال آینده باز خواهد گشت و برای دستیابی به این اعتدال، نیازی به افزایش نرخ بهره از 3 درصد نخواهد بود. قیمتگذاری بازار همچنین نشان میدهد که تورم با گذشت زمان کاهش مییابد، البته به سطوحی بالاتر از انتظار سرمایهگذاران در سالهای 2018 و 2019.
اما به نظر می رسد برخی از روندهای امروزی، حداقل برای مدتی باقی بمانند. فرصت های شغلی فراوان است، اما جمعیت در سن کار به طور یخبندان در حال افزایش است، مهاجرت کند شده است و مردم به تدریج از حاشیه بازار کار به سر کار باز می گردند. کمبود نیروی کار باعث افزایش سریعتر دستمزدها میشود که میتواند تقاضا را حفظ کند و شرکتها را قادر به اعمال قیمتهای بالاتر کند.
با توجه به آن، برخی از سیاست گذاران و اقتصاددانان گفته اند که این احتمال وجود دارد که اقتصاد در نقطه عطف قرار گیرد.
نیل کشکاری، رئیس مینیاپولیس، ممکن است که «مداخله مالی و پولی گسترده در پاسخ به کووید-19، اقتصاد را به سمت تعادلی با فشار بالاتر و تورم بالاتر سوق داده است، به طوری که مردم بیشتر از قبل درآمد دارند و هزینه میکنند». فدرال رزرو، در مقاله اخیر خود نوشت.
نیروهای جهانی می توانند این روندها را تشدید کنند. مسائل مربوط به زنجیره تامین سال گذشته میتواند شرکتها را برای تولید بیشتر در داخل ترغیب کند – معکوس کردن سالهای جهانی شدن و از بین بردن نیرویی که برای دههها رشد دستمزد و قیمت را متوقف کرده بود. انتقال به منابع انرژی سبزتر می تواند سرمایه گذاری را تقویت کند، نرخ بهره را بالا ببرد و حداقل به طور موقت هزینه ها را کاهش دهد.
مارک کارنی، رئیس سابق بانک مرکزی انگلیس در سخنرانی روز سه شنبه خود در مورد اقتصاد جهانی گفت: «دوران طولانی تورم پایین، نوسانات سرکوب شده و شرایط مالی آسان در حال پایان است. پویایی کلان چالش برانگیزتر جایگزین آن می شود که در آن شوک های عرضه به اندازه شوک های تقاضا مهم هستند.
آقای کارنی گفت، تهاجم روسیه به اوکراین، که پتانسیل بازسازی روابط تجاری جهانی را برای سالهای آینده دارد، میتواند اثر ماندگارتری نسبت به بیماری همهگیر در اقتصاد بر جای بگذارد.
آقای کارنی به خبرنگاران گفت: «همهگیری نشاندهنده یک چرخش است. داستان بزرگتر در واقع جنگ است. این فرآیند جهانیزدایی را که آغاز شده بود، متبلور میکند – تقویت میکند.»
آقای سامرز گفت که دوره کنونی تورم بالا و شوکهای مکرر عرضه، «یک دوره به جای یک دوره» را نشان میدهد. خیلی زود است که بگوییم آیا جهان اساساً تغییر کرده است یا خیر. در درازمدت، او شانس بازگشت اقتصاد به رژیم قدیمی خود را در حدود 50-50 قرار می دهد.
او گفت: «نمیدانم که چگونه کسی میتواند مطمئن باشد که رکود سکولار برای همیشه پایان یافته است. از سوی دیگر، «این کاملاً محتمل است که ما تقاضای بیشتری نسبت به گذشته داشته باشیم».
او گفت که این تقاضا با هزینه های نظامی دولت، هزینه های ابتکاری مرتبط با آب و هوا و هزینه های ناشی از فشارهای پوپولیستی تقویت می شود.
در هر صورت، سالها طول می کشد تا بدانیم اقتصاد آینده چگونه خواهد بود.
در این مرحله چه چیزی مشخص است؟ همهگیری، و اکنون تحولات ژئوپلیتیکی، اقتصاد را گرفته و مانند یک کره برفی تکان داده است. ورقه ها در نهایت سقوط خواهند کرد – تعادل جدیدی ایجاد خواهد شد – اما ممکن است وقتی همه چیز حل شود، اوضاع به گونه ای دیگر تنظیم شود.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.