به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،
مندر سپتامبر 1931، 1000 ملوان در ناوگان بریتانیایی اقیانوس اطلس دست به شورش آشکار زدند و از ورود به دریا از بندر اینورگوردون خودداری کردند – یکی از معدود شورش ها در تاریخ نیروی دریایی ما. ملوانان از همه ردهها به پیشنهاد کاهش دستمزد 10 درصدی و همچنین به تصمیم ناعادلانه برای کاهش 25 درصدی دستمزد رتبههای پایینتر و کسانی که پس از سال 1925 به آن ملحق شدهاند اعتراض داشتند – بخشی از تلاش محکوم به شکست دولت ملی آن زمان برای مقابله با رکود. ، بودجه ملی را متعادل کنید و روی استاندارد طلا باقی بمانید.
آن تلاش به طرز شگفت انگیزی نتیجه معکوس داشت. کاهش 25 درصدی ممکن بود برای بازگرداندن ناوگان به دریا لغو شود – حتی دریاسالاران نیز اذعان داشتند که این ناعادلانه است – اما سرمایه گذاران بین المللی به این نتیجه رسیدند که پس از یک دهه تلاش دولت برای کاهش دستمزدهای واقعی برای رقابتی کردن تجارت بریتانیا، حد مجاز است. رسیده بود. بریتانیا نمیتوانست نیروی کار خود را به جلیقه مالی دستمزدهای واقعی پایینتر که با تلاش برای گره زدن استرلینگ به قیمت طلا تحمیل شده بود، وادار کند. دویدن روی پوند غیرقابل توقف بود. پنج روز بعد، بریتانیا تسلیم واقعیت شد و مجبور شد استاندارد طلا را کنار بگذارد.
ملوانان آنچه را که امروزه روانشناسان رفتاری امروز تشخیص می دهند ثابت کردند. انسان ها از بی عدالتی بیزاری ذاتی دارند. جامعه بر اساس این گزاره – در هسته همه ادیان و فلسفه های بزرگ جهان – بنا شده است که شما باید همان کاری را انجام دهید که توسط شما انجام می شود. اعمال من مستلزم پاسخی متناسب، منصفانه و متقابل از جانب شماست و شما از من کمتر انتظار ندارید. نوزادان چند ماهه تا حدی گریه میکنند یا لبخند میزنند که احساس کنند پاسخ مراقبانشان به کاری که انجام دادهاند منصفانه و متناسب است. هر پدر و مادری میداند که فرزندش تعجب میکند: «عادلانه نیست!» ملوانان کشتی پرچمدار هود و سایر رزمناوهای رزمی در سال 1931 وفادارانه به کشور خود خدمت کرده بودند – اما آنطور که باید انجام می شد، انجام نمی شد. شورش کردند.
در سال 2023، رهبران محافظه کار ما باید علامت گذاری کنند و یاد بگیرند. بیش از 40 سال نوشیدن بازار آزاد Kool-Aid، حزب محافظهکار را از نگرانیهای مربوط به انصاف، عمل متقابل، تناسب یا عدالت خالی کرده است. کلمات وارد قاموس آن نمی شود و سیاست های اقتصادی و اجتماعی آن را بیان نمی کند. زبان آن بر اساس تهدیدات مبهم ناشی از افزایش بدهی ملی یا تورم خودخورنده است، یا درخواست برای تقویت آزادی فردی و کارآفرینی از طریق کاهش مالیات یا کاهش مقررات و تشریفات اداری. آژانس دولتی آخرین راه حل است. کاهش مالیات به جایگاه مقدسی تبدیل شده است، مانند قربانی کردن یک بز در محراب در یک دایره سنگی سلتی، که در پاسخ به آن، خدایان اقتصادی رشد خواهند کرد. در دهه 1920، خدمات عمومی و کارکنان بخش دولتی بریتانیا برای حمایت از استاندارد طلا در یک جلیقه تنگ مالی محبوس شده بودند که به شورش نیروی دریایی منجر شد. در دهههای 2010 و اوایل دهه 2020، خدمات عمومی در یک جلیقهی خودباختگی محبوس شدهاند تا از تلاش برای کاهش مالیاتها حمایت کنند، که هرگز به نتیجه نمیرسند زیرا غیرممکن است.
بنابراین موج فعلی اعتصابات بخش دولتی. هفته گذشته خبر خوبی بود که تورم قیمت مصرف کننده برای دومین ماه متوالی به 10.5 درصد کاهش یافت. با توجه به کاهش قیمت گاز به دنبال کاهش قیمت نفت، این احتمال وجود دارد که تورم به اوج خود رسیده باشد. با این حال، تورم اصلی – با حذف قیمت های نوسانات انرژی، مواد غذایی، الکل و تنباکو – در 6.3 درصد باقی ماند. با این حال به الگوی پرداخت نگاه کنید. پرداخت در بخش خصوصی 7.2 درصد (بدون احتساب پاداش) افزایش یافته است، در حالی که پرداخت در بخش دولتی بدون پاداش 3.3 درصد افزایش یافته است. به عبارت دیگر، فشار طولانی بر دستمزدهای واقعی – یعنی دستمزدها با تورم تعدیل شده تا منعکس کننده آنچه پول می تواند بخرد – که پس از بحران مالی آغاز شد، همچنان ادامه دارد. اما اختلاف بین بخش دولتی و خصوصی در حال حاد شدن است. این امر در مشاغل خالی بخش دولتی و موج کنونی اعتصابات منعکس شده است. این اثر اینورگوردون است.
دولت در مورد مقرون به صرفه بودن ارائه دستمزد به کارکنان بخش دولتی حداقل مطابق با تورم اصلی 6.3 درصد دروغ می گوید. انکار آن سهل انگاری مالی است. در دوره تورم، درآمدهای مالیاتی به طور خودکار افزایش می یابد. هزینه های عمومی نیز با تورم افزایش می یابد، از جمله دستمزدها. این استدلال ها مبنی بر اینکه پیشنهاد افزایش دستمزد یک پنجم نیروی کار در بخش دولتی برای جبران تورم اصلی، باعث ایجاد مارپیچ قیمت دستمزد می شود و غیرقابل تحمل است، جعلی هستند. پول نقد وجود دارد – و دستمزد آن پنجم نیروی کار، که هیچ یک از تولیدات آنها در بازار فروخته نمی شود، نمی تواند باعث مارپیچ قیمت دستمزدها شود. این پول برای دلجویی از درویدها در حلقه سنگی جناح راست آنها قبل از انتخابات بعدی احتکار می شود.
که در نظریه عدالتفیلسوف جان رالز استدلال میکرد که جامعه خوب جامعهای است که در آن هر شهروندی میتواند آزادانه هر موهبتی را که به او داده شده است، در هر شرایطی که میبیند، به بهترین شکل ممکن اعمال کند، بنابراین هیچکس نمیتواند اهمیت دهد که در کجا و در چه کسی متولد شده است. . او دستور انجام کاری را که ما انجام میدهیم را به نتیجه منطقی خود رساند. تحصیلات، مسکن، حقوق بازنشستگی، دسترسی به سلامتی و فرصت ها و هر چیزی که زندگی را ارزشمند می کند، برای افراد کم مزیت یکسان است، همان چیزی که او اصل تفاوت نامید. تأثیر خوش شانسی و بدشانسی محض باید تا آنجا که ممکن است از زندگی ما خارج شود.
رالز استدلال کرد که مالیات باید در خدمت این اهداف باشد تا همه را به سطح بالاتری برساند، به ویژه از طریق ارائه خدمات عمومی با کیفیت بالا. بر ثروت موروثی باید مالیات سنگینی تعلق گیرد – سلسله های خانوادگی که بر روی ثروت موروثی بنا شده اند از نظریه عدالت او تخطی کرده اند – و عواید آن باید برای بالا بردن کیفیت زیرساخت های عمومی و خدمات عمومی، به ویژه کسانی که بیشتر به آن نیاز دارند، به کار گرفته شود.
اتوپیایی؟ شاید، اما من میتوانم استدلال کنم که این امر به تپش قلب ارزشهای بریتانیا نزدیکتر است تا دیدگاه عقیم کابینه امروزی محافظهکاران. رالز به جای تحمیل حداقل تعهدات خدمات عمومی بر اتحادیه های کارگری بخش عمومی در صورت اعتصاب، اصرار دارد که دولت تعهد خود را برای ایجاد جامعه ای عادلانه از طریق ارائه خدمات عمومی با کیفیت بالا بپذیرد. در آن شرایط، او اعتصابات را درک می کرد و از آن حمایت می کرد. ما هم همینطور. بیایید همان کاری را انجام دهیم که انجام می دهیم.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.