به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،
اسدر این ماه، 15 سال پیش، وزیر بهداشت وقت کار، آنئورین (“نای”) بیوان، تولد یک سرویس بهداشتی ملی جدید را اعلام کرد که برای همه در محل استفاده رایگان است. او متعهد شد که در 5 ژوئیه 1948 لازم الاجرا خواهد شد. تاریخ خودسرانه بود. چالش بسیار زیاد بود. مقاومت وحشیانه بود اما این اتفاق افتاد. فقط شش ماه بعد به موقع. همانطور که تبلیغ شد.
سه چهارم قرن به سرعت به جلو، و این موفقیت خیره کننده در حال از بین رفتن است. لیست انتظار بیمارستان ها در بالاترین حد خود قرار دارد. حفظ کارکنان در پایین ترین حد خود قرار دارد. کارکنان بهداشتی توان زندگی را ندارند. مراقبین برای زنده ماندن به بانک های مواد غذایی متوسل می شوند. و به نظر می رسد هیچ کس در سراسر طیف سیاسی نمی داند چه باید بکند.
سرزنش بازی فلج کننده است. این هزینه زندگی است. این عواقب کووید-19 است. این بدترین فصل آنفولانزا در یک دهه است. این 13 سال “چسباندن سیاست گچ” است. این همه موارد فوق است. از زمستان نارضایتی سال 1978، نبرد بین کارگران کلیدی و دولت تا این حد تند و ناامید نبوده است. اما تعیین تقصیر هیچ چیز را در زمین تغییر نمی دهد.
همانطور که هر کسی که در هفته های اخیر از یک بیمارستان NHS بازدید کرده است می تواند ببیند، این ناامیدی یک پدیده انتزاعی نیست. این یک واقعیت درونی است. این در شرایط وحشتناک و سنگر مانند بخش های A&E و کلینیک های پیاده روی به تصویر کشیده شده است. در قهرمانی رواقی پرستاران و پزشکانی که روز به روز آن شرایط را تحمل می کنند، نوشته شده است. این در چهره کسانی است که سلامتی و زندگیشان به رویای بیوان بستگی ندارد، بلکه به کابوسی که در قرن بیست و یکم در بریتانیا تبدیل شده است.
درست زمانی که ما بیشتر به آن نیاز داریم، رهبری که دولت رفاه را ساخته است در عمل غایب است. استیو بارکلی، وزیر بهداشت، در هفته ای که تحت سیطره بحران NHS بود، تنها 45 دقیقه را به گفتگوهایی اختصاص داد که با هدف جلوگیری از اعتصاب دو روزه بعدی پرستاران – دومین اعتصاب در تاریخ است. اما جدای از وعدههای مبهم مبنی بر دستمزد عقب افتاده از تسویه حساب آینده، او بیش از همه به بحث درباره «بهرهوری» علاقه داشت.
پیام «سختتر کار» بود – به پرستارانی که در حال حاضر شیفتهای 18 ساعته میدادند تا تداوم مراقبت را در سیستمی در نقطه شکست حفظ کنند. کالج سلطنتی پرستاری آن را «به شدت ناامیدکننده» نامید. حکم یونیت توهین آمیز بود. و موضع دیگر دولت این است که حق خودداری از کار را جرم انگاری کند – اساساً پرستاران را به کاری برده است که هرکسی در مقطعی به آن نیاز دارد، اما به نظر می رسد هیچ کس حاضر نیست برای آن ارزش قائل شود.
لفاظی های کارگری انتقادی سرزنش آمیز از این آسیب است. اما موقعیت پیش از مانیفست آن عجیبترین «مشاپ» میمها در تاریخ سیاسی است. یک لایحه بازپس گیری-کنترل، اشاره به سیاست واگذاری اختیارات، ایمان کورکورانه به نوآوری فناوری. همه در یک هشدار برجسته پیچیده شده است که ما نمی توانیم «راه خود را از آن سپری کنیم [the Tories’] بهم ریختگی”. کیر استارمر اصرار دارد که از «چک بزرگ دولتی» بیرون بیاید.
لیزا نندی، وزیر سایه، که توسط سارا مونتاگ، خبرنگار بیبیسی در مورد چگونگی کاهش شکاف 73 میلیارد پوندی در هزینههای بهداشتی بین بریتانیا و آلمان (مثلاً) تحت فشار قرار گرفت، صادقانه بود. دیگر برای حل بحران “پول مردم” هزینه نمی شود. او گفت که کارگر از “قاعده چدنی” خود برای وام گرفتن فقط برای سرمایه گذاری تبعیت خواهد کرد.
بنابراین فرمول باید به این صورت باشد. واگذاری قدرت به جوامع بهره وری پنهانی را که در آنجا در کمین است آزاد کنید. شاهد بازگشت رشد اقتصادی باشید که دستمزدهای بالاتر و خزانه کامل دولت را به همراه دارد. هی پرستو! اکنون ما توان پرداخت حقوق پرستاران را داریم.
«قاعده چدنی» به دهه 1990 بازمی گردد. همان اضطراب برای اثبات اعتبار مخالفان به شهر که گوردون براون را برانگیخت و همین نگرانی در مورد هرگونه پیشنهاد مالیات بر ثروتمندان را برانگیخت. در آن روزها به آن “قانون طلایی” می گفتند. اما منطق همان بود. وام گرفتن برای سرمایه گذاری است. سرمایه گذاری بهره وری می آورد. بهره وری ما را نجات خواهد داد.
به عنوان کمیسر اقتصاد در کمیسیون توسعه پایدار (اکنون برچیده شده)، شنیدم که این روایت در هر منطقهای که در سالهای منتهی به بحران مالی از سراسر کشور بازدید کردهایم، مانند یک مانترا پخش میشود. سرمایه گذاری داخلی در صنعت فناوری پیشرفته، مشاغل با دستمزد بالا را به ارمغان می آورد که باعث گسترش ثروت به جامعه می شود. این تفاوت چندانی با تئوری منحلشده قطرهای که لیز تراس و کواسی کوارتنگ را پایین آورد، ندارد. در آن زمان به طرز چشمگیری شکست خورد. شانس کار آن در حال حاضر حتی کمتر است.
اما نکته مهم تری وجود دارد که باید به آن اشاره کرد. بحث در هر دو طرف بر یک تصور غلط عمیق استوار است که ثروت در درجه اول و سلامت در رتبه دوم قرار دارد. این که ما تنها در صورتی می توانیم از عهده مراقبت های خود برآییم که اقتصاد در حال رونق باشد. این نمی تواند اشتباه باشد. بدون سلامتی هیچ ثروتی وجود ندارد. بدون مراقبت هیچ سلامتی وجود ندارد. مراقبت است سرمایه گذاری. این یک کالای مصرفی لوکس نیست. این اساسی ترین سرمایه گذاری از همه است. و ترساندن پرستاران به بخشهای غیرممکن برعکس بهرهوری است.
تمایل ما به سرمایهگذاری پول عمومی در داراییهای مالی، سختافزار نظامی یا زیرساختهای فیزیکی و نه در افراد، معنایی ندارد. هیچ تصویر منحرفتری از این موضوع بهاندازه شکست بیمارستانهای نایتینگل در طول همهگیری وجود ندارد. آنها که با هزینه ای بیش از 500 میلیون پوند ساخته شده بودند، هرگز به ظرفیت کامل نرسیدند زیرا کارکنان کافی برای اداره آنها وجود نداشت. بیمارستان نمایشی لندن دارای 500 تخت بود. این تنها 54 بیمار کووید را در طول کل همه گیری درمان کرد.
التماس کردن، وام گرفتن یا کسری خرج کردن. قوانین حسابداری را تغییر دهید اقتصاد ناکارآمدی را که به بلینگ ارزش قائل است و آنچه مهمتر است را به ناودان میفرستد، پاره کنید. هر کاری که لازم است انجام دهید. به نوعی باید از مراقبت حمایت کرد. بدون آن بهره وری وجود ندارد. بدون آن جامعه وجود ندارد. همانطور که توماس جفرسون زمانی گفت مراقبت از زندگی انسان “اولین و تنها وظیفه دولت” است. این دیدگاهی بود که الهام بخش Bevan بود. این باید به ما هم الهام بخشد.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.