به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
آپس از سوت پایان، پس از فروکش کردن هو و دعواها، در حالی که بازیکنان گیجآمیز آرسنال در گوشهای به هواداران خود میرقصیدند، ایو بیسوما به تنهایی در نیمه تاتنهام ایستاده بود و آنها را تماشا میکرد. تماشای با حسرت و حسادت و شاید حتی کنجکاوی خاصی. شادی؟ لذت؟ جشن؟ این چیزهای عجیب و غریب چیست؟
البته تا آن مرحله، هم تیمی های بیسوما مدت ها بود که به گرمای رختکن بازنشسته شده بودند. آنها دیگر نمیخواستند آنجا باشند، و همچنین طرفداران تاتنهام که قبلاً در High Road در جستجوی تسلی مایع بودند، نمیخواستند. آنتونیو کونته، همانطور که از گفتن به ما خسته نمی شود، همچنان می خواهد اینجا باشد. در حالت ایده آل. با ارائه چند شرط مهم. به سختی می تواند تقصیر او باشد که باشگاه همچنان او را اینگونه ناامید می کند.
کونته یکی از مربیان بزرگ جهان است. هیچ حرفی وجود نداره اما برخی از مربیان و باشگاه ها به سادگی برای یکدیگر مناسب نیستند. تاتنهام اکنون 6 بازی مقابل بقیه 7 بازی بزرگ انجام داده است و هر کدام را باخته است. اگر نتواند آنها را در بزرگترین بازی ها هدایت کند، هدف از هیجان و تجربه کونته چیست؟ چند بازیکن زیر نظر او پیشرفت کرده اند، پیشرفت کرده اند، سطوح جدیدی پیدا کرده اند؟ اگر مدیر ورزشی یک باشگاه نخبه اروپایی بودید که به دنبال حمله به تاتنهام برای بهترین استعدادهایش است، برای ساختن یک تیم در پنج سال آینده به چه کسی نگاه می کردید؟
دژان کولوسفسکی، مطمئنا. رودریگو بنتانکور و کریستین رومرو، شاید. هری کین و سون هیونگ مین، با اجازه تناسب اندام. بقیه را احتمالاً کنار می گذارید. بیسوما که در تابستان با چنین هیاهویی قرارداد امضا کرد، به درون خود عقب نشینی کرده است. رایان سسنیون هم همینطور. Djed Spence ممکن است تبدیل به یک بازیکن شود، اما ما به این زودی ها متوجه نمی شویم. پاپ سار قول داده است، اما انداختن یک بازیکن اولیه در کمین هافبک دو به چهار در یک بازی به این بزرگی، اقدامی کاملاً غفلتآمیز و با عواقب قابل پیشبینی بود.
با این حال، هیچ کدام از اینها واقعاً موضوع نیست. از آنجایی که تاتنهام با کسالت سعی می کرد راه خود را برای ورود به بازیی که بدون آنها شروع شده بود احساس کند، بوی تعفن ناکارآمدی طلاکاری شده از همه روزنه ها جاری شد. لمس های سنگین. مستقیما خارج از بازی پاس می دهد. پاس به بازیکنان ثابتی که جایی برای مانور نداشتند. درصد واقعاً باورنکردنی حملات تاتنهام با توپ به پای هوگو لوریس ختم میشد، گویی که آنها سعی میکردند گل کامل تیم را در معکوس به ثمر برسانند. در یک نقطه پیر-امیل هویبجرگ کمی مورب به کولوسفسکی امتحان کرد و در نهایت نه تنها آن را از بازی خارج کرد، بلکه آن را در نیمه راه به هورنزی فرستاد. اینجا یک ترس وجود دارد، یک سرنوشت گرایی، قانون سود در فرم باشگاهی فوتبال. اگر آن پاس قطع شود چه؟ اگر مالکیت خود را از دست بدهم چه؟ اگر آرسنال مقابله کند چه؟ اشتباه نکن اشتباه نکنید.
اولین بازی آرسنال بعد از جام جهانی را به خاطر دارید؟ وستهام در خانه همه در تعجب هستند که آیا هنوز آن را دارند یا خیر. این که آیا این شکست جریان آنها را از بین خواهد برد. آنها یک گل پایین می آیند. و سر و صدایی که در اطراف آنها بلند می شود یک چیز خدایی است: زوزه ای از سرکشی و اعتقاد، طوفانی برای فریاد زدن طوفان. بازیکنان هنوز آن را به خوبی به یاد دارند. مارتین اودگارد هفته گذشته به آن اشاره کرد. لحظه تقویت آنها بود.
در اینجا تاتنهام با یک گل شکست خورد. هیچ چی. فقط صدای خش خش هوا، یک بی حسی، یک گنگ. اگر آرسنال قهرمان لیگ شود چه؟ اگه کین بره چی؟ این چیزی است که ما برای تماشای آن پول داده ایم؟ صورتحسابهای ما مدام بالا میرود، هیچ چیز کار نمیکند، برنده کفش طلای سال گذشته فراموش کرده است که چگونه یک فوتبال را به دام بیاندازد و حدود چهار ماه است که باران میبارد. بهتر است ساکت بنشینید و منتظر بمانید تا این اتفاق بیفتد، که نمی شود.
در اینجا چیزهای زیادی وجود دارد که تقصیر کونته نیست، اما یک چیز مهم است. کونته مسئول سالهای ناکارآمدی پیش از او، افول اسرارآمیز سون، تیم ناهمواری که او به ارث برده است، نیست. تقصیر کونته نیست که آرسنال مثل آنها خوب است، حرکات آنها بسیار دقیق است، نظم شدید در لباس هرج و مرج شدید، اودگارد مردی که در متاورس شخصی خودش بازی می کند، بوکایو ساکا یک وینگر که به سادگی اجازه نمی دهد شما را در اختیار داشته باشید. توپ
اما وقتی تعهد یک مربی به باشگاه اینقدر مشروط به نظر می رسد، چرا دیگران باید برای آن عرق کنند و خونریزی کنند؟ کونته با این پروژه ازدواج نکرده است زیرا پپ گواردیولا در منچسترسیتی یا یورگن کلوپ به لیورپول است. او مانند میکل آرتتا با آرسنال یا گرت اینسورث با ویکوم با تاتنهام همدلی نمی کند. این یک شغل است، و یک شغل کاملاً محدود در آن، کاری که او را تا زمانی که چیز بهتری پیش بیاید، ادامه می دهد. اولویت او، از نظر شغلی، صرفاً به هم نخوردن است. آن را درک کنید و هر چیزی که در زمین می بینید کمی منطقی تر است.
اینکه ما از اینجا به کجا می رویم حدس هر کسی است. دوره میانسالی کونته باید حداقل به وسواس مازوخیستی دنیل لوی با مدیرانی که معتقدند باشگاه زیر دست آنهاست پایان دهد. باشگاهی به بزرگی تاتنهام نباید سعی کند آخرین مربی بزرگ را استخدام کند، بلکه باید سعی کند مربی بعدی را استخدام کند، رویایی که می تواند تکه تکه از این خرابی ها عبور کند، آنچه را که کار می کند حفظ کند و آنچه را که انجام نمی دهد را از بین ببرد. حداقل باید کسی را پیدا کند که واقعاً بدون قید و شرط بخواهد آنجا باشد. واقعاً چرا هر باشگاهی باید به چیزی کمتر بسنده کند؟
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.