به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،
مندر بریتانیا، احساساتی که در سیاستمداران محافظهکار برانگیخته میشود، میتواند پیچیدهتر از آن چیزی باشد که شما فکر میکنید. در ابتدا، اغلب خشم وجود دارد که برتری معمول روسا بر کارگران به حالت تعلیق درآمده است. حفظ چنین سلسله مراتبی یکی از اهداف اصلی محافظه کاری است.
اما گاهی اوقات یک احساس فرصت وجود دارد: این باور که اعتصاب کنندگان و حامیان آنها ممکن است در یک تله آشنا بیفتند که توسط چندین دهه قوانین ضد اتحادیه و تبلیغات مطبوعاتی ایجاد شده است. از زمانی که مارگارت تاچر کارگران معدن و سایر اتحادیهها را در دهه 1980 شکست داد، محافظهکاران بر این باور بودند که میتوان از اعتصابها برای سخت جلوه دادن دولتهای محافظهکار و بیاعتبار کردن حزب کارگر و چپتر استفاده کرد. توالی اقدامات ضد حمله تهاجمی و عمدا تحریک آمیز اعلام شده طی شش ماه گذشته توسط دولت های بوریس جانسون، لیز تراس و اکنون ریشی سوناک، همگی منعکس کننده این فرض هستند که مقابله با اتحادیه ها یکی از معدود استراتژی های باقی مانده است که ممکن است محافظه کاران دوباره انتخاب شدند.
با این حال، رویکرد سومی نیز وجود دارد که تقریباً فراموش شده است. قبل از دولت تاچر، سلف او به عنوان نخستوزیر محافظهکار، ادوارد هیث، با اعتصابهایی روبهرو شد که مانند اعتصابهای امروزی بسیار مخرب بود و در عین حال از حمایت عمومی قابلتوجهی برخوردار بود، گاهی مجبور به مذاکره و امتیاز دادن میشد. هیث به عنوان رهبر یک دولت نامحبوب که بر اقتصاد شکننده ای که اعتصابات در حال تضعیف بیشتر بود، ریاست می کرد، با اکراه پذیرفت که اتحادیه ها نمی توانند همه را شکست دهند.
لحن سازندهتر برخی از مذاکرات این هفته بین وزرا و رهبران اتحادیهها میتواند نشانهای از این باشد که سوناک نیز در نهایت باید حداقل پیروزیهای جزئی را به برخی از اعتصابکنندگان واگذار کند. مانند هیث، او به اندازه کافی نخست وزیر مسلط یا کاریزماتیک نیست که بتواند گفتگوی ملی درباره اعتصابات و اتحادیه ها را تغییر دهد، همانطور که تاچر انجام داد. دولت او سرانجام میتواند آغازی برای نسخه محافظهکاری که او ابداع کرده بود، پایانی باشد، که به نظر میرسد بهطور فزایندهای به دنیای امروزی که دستمزدهای فقر و عضویت متوسط در اتحادیهها بیربط است، باشد.
از طرف دیگر، روابط صنعتی در دوره نخست وزیری سوناک می تواند بسیار آشفته تر باشد. مانند حزبی که رهبری میکند – حداقل در حال حاضر – تفکر سیاسی نخستوزیر ترکیبی ناپایدار و احتمالاً ناپایدار است، از جمله میل به عملگرا بودن و «معقول» بودن، اعتقاد جزمی به بازارها به عنوان بهترین توزیعکنندههای جوایز اقتصادی، و دوری نخبگان از زندگی کاری معمولی.
نگرش دولت او نسبت به اعتصابات این است که در عین حال آشتی جویانه تر و در عین حال تقابل آمیزتر باشد. ممکن است به برخی مهاجمان پاداش های یکباره و افزایش دستمزد بهتر پیشنهاد شود. برخی دیگر، اگر از ارائه «حداقل خدمات» تعریفنشده در بخشهایی از بهداشت تا آموزش امتناع کنند، ممکن است در آینده اخراج شوند – علیرغم اینکه شرکتکنندگان در انصرافهایی هستند که در زمان راهاندازی به طور دموکراتیک مورد توافق قرار گرفتند و کاملاً قانونی بودند.
چند روزی است که دولت این قانون حداقل خدمات را به عنوان یک اقدام یکنواخت ارائه کرده است تا “تعادل بین کسانی که به دنبال اعتصاب هستند و محافظت از مردم در برابر اختلالات نامتناسب” بازگردد. اما ادعای این که «تعادل» بهتری بین اتحادیههای کارگری و مردم لازم است – به جای اذعان به اینکه در میلیونها مورد اتحادیهها و مردم همان مردم هستند – برای دههها ترفند حزبی محافظهکاران بوده است. زندگی بریتانیایی ها از دهه 80 علیه اتحادیه ها متمایل شده است. و محافظهکاران هرگز علاقهای به ایجاد توازن در روابط بین مردم و دیگر قهرمانان اقتصادی قدرتمندتر و مخربتر، اما راستگراتر، مانند شهر لندن نشان ندادهاند.
لایحه حداقل خدمات نابخردانه و مبهم، همچنین بازتاب قوانین سختگیرانه اخیر است که تا حدی هدف آن فعالان آب و هوایی مسدود کننده جاده ها است، “برای ایجاد تعادل بین حقوق معترضان در برابر حقوق دیگران برای انجام کارهای روزانه خود”. سوناک ممکن است خود را به عنوان یک تکنوکرات راست میانه معرفی کند، اما تا حدی به دلیل وحشت از افزایش مخالفت ها با دولت خود و محافظه کاری به طور کلی، به طور فزاینده ای به عنوان یک اقتدارگرا حکومت می کند.
دولت اصرار دارد که از حق اعتصاب حمایت می کند. گرانت شاپس، وزیر بازرگانی – که اغلب برای تلاش در جهت معتدل جلوه دادن سیاستهای افراطی انتخاب میشود- در برنامه امروز بیبیسی در اوایل این هفته گفت که «نتیجه ایدهآل» این لایحه این است که دولت «قدرت» را برای تعیین حداقلها داشته باشد. سطوح خدمات “و هرگز مجبور به استفاده از آن” نیستند، زیرا اتحادیه ها داوطلبانه سطح خدمات خود را تعیین می کنند. اما این سناریو کمتر از آنچه در نظر گرفته شده بود، اطمینان بخش است. اگر اعتصابات در بیشتر بخشهای اقتصاد باید با عملیات اعتصابشکنی خاص خود همراه باشد، به اندازهای که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم توسط دولت دیکته میشود، چیزی اساسی برای سیاست محل کار تغییر کرده است.
این احتمال وجود دارد که این لایحه هرگز به قانون تبدیل نشود، زیرا به نظر می رسد که با حمایت از اتحادیه ها در کنوانسیون اروپایی حقوق بشر در تضاد است. و حتی اگر این قانون از چالشها در دادگاهها، عوام و لردها و در خیابانها جان سالم به در ببرد (TUC روز اول فوریه «حق ملی اعتصاب» را اعلام کرده است) ممکن است اجرای آن دشوار باشد. حداقل سطوح خدمات باید برای طیف وسیعی از محلهای کاری مختلف تعریف شود و سپس بدون اخراج تعداد زیادی از کارکنان ضروری یا ایجاد تعداد زیادی از شهدای اتحادیه اعمال شود.
با این حال، تمرکز بر چنین مشکلاتی، هر چند بسیار زیاد است، به معنای از دست دادن بخشی از هدف حمله اخیر به مهاجمان است. مانند بسیاری از سیاستهای محافظهکاران از زمان برگزیت و از جمله آن، این لایحه به همان اندازه که عملی است نمادین و تفرقهانگیز است، برای ایجاد آدمهای بدجنس و انرژی دادن به حامیان محافظهکار. اگر تورم از هماکنون تا انتخابات مطابق انتظار کاهش پیدا کند، و بنابراین ادعای حقوق اعتصابکنندگان برای بسیاری از رأیدهندگان چندان توجیهپذیر به نظر نمیرسد، آنگاه ممکن است ادامه جنگ فرهنگی ضد اتحادیهها به موقع باشد. بدون تاچر، ایدههای راستگرای تازه یا بسیاری از انرژیهای اداری باقیمانده، محافظهکاران امروزی احتمالاً نمیتوانند یک دولت اصلاحکننده را اداره کنند که واقعاً به چپ آسیب میزند – اما میتوانند وانمود کنند.
اما مشکل این جعل هویت رادیکالیسم این است که نیاز به رایدهندگان کافی دارد. و پست نخستوزیر جانسون، تصدی پست تروس و اکنون عملکرد ناشنوایان سوناک در خیابان داونینگ 10، اعتبار محافظهکاران را به عنوان یک حزب حاکم از بین برده است. . حتی مطبوعاتی که از اتحادیه متنفر هستند، حداقل صورتحساب خدمات را آنقدر که شما انتظار دارید پوشش نداده اند، که نشان دهنده عدم اطمینان در مورد اهمیت آن است.
نیم قرن پیش، دولت هیث، علاوه بر مذاکره با اتحادیه ها، از طریق قانونگذاری نیز سعی در تضعیف آنها داشت. لایحه روابط صنعتی سال 1970 با وجود اعتراضات گسترده سرانجام به قانون تبدیل شد. اما به طور گسترده مورد بی مهری قرار گرفت و او در انتخابات بعدی شکست خورد. اگر شما نخست وزیر محافظه کار هستید، پیروزی روی کاغذ بر کارگران احتمالاً شما را نجات نخواهد داد.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.