به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
تیدر اینجا مواقعی پیش میآید که از خود میپرسید که آیا جیانی اینفانتینو تا به حال با یک انسان واقعی تعامل داشته است، کسی که ممکن است به او بگوید چقدر مسخره به نظر میرسد یا کاری در مورد مربیان سفیدپوستاش انجام دهد. شايد هميشه اينطور بوده است و از زبان وانك فوتبال غرغر ميكرد و بياختيار آمارهاي احمقانه و پيشنهادهاي مضحك را بيرون ميداد.
حتی با معیارهای پوپولیسم زانو زده شخصیت های سیاسی مدرن – یک دیوار بسازید! کاهش مالیات! جهانی … اشتباه… ریاضیات! – پیشنهاد اینفانتینو مبنی بر اینکه هر کشوری باید یک استادیوم را به نام پله نامگذاری کند، پوچ بود، حتی اگر کیپ ورد و گینه بیسائو در یک ردیف قرار بگیرند. شاید او با گفتن چیزهای مضحکی که فکر می کرد رسانه های محلی می خواستند بشنوند، به نوعی به پله ادای احترام می کرد.
این دقیقا چگونه کار می کند؟ آیا اتحادیه های فوتبال هر کشور قرعه کشی بزرگی برگزار می کنند تا تصمیم بگیرند کدام باشگاه مجبور به تغییر خواهد شد؟ او تصور می کند فدراسیون های فوتبال چه صلاحیتی دارند؟ این نیست که استالین پس از مرگ لنین نام سنت پترزبورگ را تغییر دهد. چرا هر کشوری میخواهد استادیومی به نام یک بزرگ از جای دیگر باشد؟ موفق باشید در بوئنوس آیرس به آن دست پیدا کنید.
و برزیلی ها و به خصوص هواداران سانتوس چطور؟ آیا ممکن است آنها احساس نکنند که به نوعی مالکیت افسانه خود را دارند؟ چه کسی میتواند تصور کند که اینفانتینو، که در دوحه زندگی میکند، از کجا میتوانست این ایده را داشته باشد که میتوان در یک لحظه همه چیز را با هوس دیکتاتوری تغییر داد؟
این روند حتی در برزیل ساده نیست. در آوریل 2021، تلاشی برای تغییر نام ماراکانا پس از وتوی پله توسط فرماندار ایالت ریودوژانیرو. آندره سیسیلیانو، رئیس مجلس، گفت: «حقیقت این است که ماراکانا برای همیشه ماراکانا نامیده خواهد شد.» به هر حال، هیچ کس هرگز از آن با نامی که در سال 1966 برای قدردانی از یک ورزش نویس افسانه ای، استادیو ژورنالیستا ماریو فیلهو گرفت، نام نمی برد.
و شاید این نکته گسترده تر باشد. استادیوم ها را هر چه مردم بدانند نامیده می شود. هنگامی که مایک اشلی سعی کرد نام پارک سنت جیمز را تغییر دهد با مخالفت های گسترده ای روبرو شد: هیچ کس در نیوکاسل از آن به عنوان ورزشگاه مستقیم نام نمی برد. این یک مورد خاص بود، برندی که توسط یک مالک منفور تحت فشار قرار می گرفت، اما حتی زمانی که استادیوم ها به نام چهره های محبوب تغییر نام می دهند، اغلب نام قدیمی خود را حفظ می کنند.
در ایتالیا، اینترناسیونال و میلان همچنان در سن سیرو بازی می کنند، نه در استادیوم جوزپه مه آتزا. کمتر کسی نام کامیلو سیچرو یا آلبرتو خوزه آرماندو را شنیده است، دو رئیس بوکاجونیورز که استادیوم آنها در زمان های مختلف به نام آنها نامگذاری شده است، اما در آرژانتین همه La Bombonera را می شناسند.
چیزی به طرز دلنشینی در آن وجود دارد، اما البته اینفانتینو و فیفا این خودانگیختگی را تحقیر می کنند. چه کسی میداند اگر طرفداران واقعاً اجازه داشته باشند طرفدار باشند، چه چیزی ممکن است درگیر شوند؟ خیلی بهتر است که آنها را با ابتذالات عجیب یک مرد تبلیغاتی قبل از مسابقه غرق کنیم. چیزی بسیار قدرتمند در مورد یک جنبش مردمی وجود دارد که منجر به تغییر نام می شود. این میتواند نشاندهنده یک تراژدی باشد، مانند زمانی که یورک سیتی جایگاهی را در بوتهام کرسنت به نام دیوید لانگهرست، هافبکی که در سال 1990 در زمین فوت کرده بود تغییر نام داد. یا جشن گرفتن یک اسطوره، همانطور که ناپولی در تبدیل سن پائولو به ورزشگاه انجام داد. دیگو آرماندو مارادونا. یا همانطور که شهردار کرمونز پس از مرگ جیانلوکا ویالی پیشنهاد داده است.
البته پتانسیل تهوع وجود دارد. توکنیسم به ندرت دور است و وسواس مالی بازی انگلیسی به این معنی است که ورزشگاهها در اینجا به نام اسپانسرها نامگذاری میشوند، اما فوتبال عموماً در یادبود خوب است. در واقع، بیش از هر صنعت یا فعالیت فرهنگی دیگری به یادگار مانده است. یک عنصر تداوم خود وجود دارد: اگر آنها یک مجسمه داشته باشید، ما باید یکی داشته باشد. اما چیز دیگری در جریان است.
در دنیای جهانی شده که در آن گروه بندی های سنتی به طور مداوم در حال تکه تکه شدن هستند، فوتبال هنوز حس هویت و مکان را ارائه می دهد. اینکه سیلی از استادیومسازی که توسط دولت ویکتور اوربان در مجارستان آغاز شد، در ورزشگاه پوشکاش آرنا به اوج رسید، کاملاً با پروژه او برای ترویج مجارستان به عنوان چیزی بزرگ و منحصر به فرد مطابقت دارد. همانطور که جورج اورول گفت، اگر ورزش، جنگ منهای تیراندازی است، منطقی است که زمانی که مجسمههایی برای دریاسالارها و ژنرالها میساختیم، اکنون آنها را برای مدیران و مهاجمان مرکزی میسازیم.
اما لازم نیست که شوم باشد. یک مجسمه حس تداوم را نشان می دهد و در بازگشت به افتخارات گذشته، مدلی آرزومند را ارائه می دهد: اگر بتوانید با استانداردهای تد بیتس، بیلی برمنر، سرجیو آگوئرو یا هر کسی که به نسل های جوان می گوید، شما نیز مفتخر خواهید شد. .
هنگامی که بسیاری از استادیوم ها و مراکز شهر در حال یکسان شدن هستند، مجسمه یک قهرمان محلی راهی آسان برای نشان دادن تفاوت، برای برجسته کردن هویت است. تصادفی نیست که رونق مجسمه های فوتبال در طول 30 سال گذشته به دلیل دور شدن باشگاه ها از زمین های سنتی خود به استادیوم های جدید اتفاق افتاده است. چه بهتر که ساندرلند اعلام کند که استادیوم نور همچنان ساندرلند است تا اینکه مجسمه ای از باب استوکو، سرمربی برنده جام حذفی خود نصب کند؟
نامگذاری نشان دهنده نگرانی های محلی است. معاهده پرسپا بین یونان و مقدونیه شمالی کنونی در سال 2018 شامل توافقی از سوی جمهوری سابق یوگسلاوی برای کاهش ادعاهای خود برای تداوم با پادشاهی باستانی مقدونیه بود. این بدان معنا بود که ورزشگاه فیلیپ دوم در اسکوپیه (به نام پدر اسکندر مقدونی و تا آنجایی که من می دانم چهره ای از دورترین گذشته که یک زمین فوتبال به نام آنها نامگذاری شده بود) باید نام خود را تغییر دهد. شاید برای خارجیها عجیب به نظر برسد که اکنون از توشه پروسکی، خواننده کشته شده در تصادف اتومبیل در سال 2007، به اصطلاح الویس بالکان تقدیر میشود، اما این تصمیمی است که به نیاز عمومی برای بزرگداشت او پاسخ داد.
و این همانطور که باید باشد هست. چه از طریق یک مجسمه و چه از طریق نام یک استادیوم، فوتبال فرصتی را برای جوامع فراهم می کند تا چهره هایی را که می خواهند جشن بگیرند، جشن بگیرند. این باید یک فرآیند ارگانیک باشد که از پایه شروع شود. اما این چیزی است که فیفا، به طور فزایندهای دور از دسترس و توتالیتر، نمیتواند درک کند. میخواهد یک نماد دستهبندیشده سوگواری را تحمیل کند، حرکتی غیرعملی و عاری از احساس واقعی. که چیزهای زیادی در مورد ماهیت فیفا اینفانتینو می گوید.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.