به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
منکمتر از دو دقیقه در استمفورد بریج طول کشید تا پپ گواردیولا در یک شب ملایم ژانویه با لباس کاپیتان هادوک با یقه رول آبی سرمهای و کفشهای مشکی درشت ظاهر شود و شروع به چرخاندن دستهایش در یک سری رعد و برق کند. حرکات چرخشی سریع
گواردیولا سوت زد و پیروت کرد. او ارلینگ هالند را احضار کرد و با دستورات تاکتیکی او را به گلوله بست. هالند سری تکان داد. پپ اینجا چی می گفت؟ کمی تهدیدآمیزتر به نظر برسید؟ کمی بیشتر قدم بزنیم؟ در این مرحله بازی 90 ثانیه بود.
گاهی اوقات اینطور به نظر می رسد که گواردیولا فقط دوست دارد پازل ها، پیچ و تاب ها و مشکلات را پیدا کند. هالند از جنس متفاوتی جذاب است، بازیکنی آنقدر آماده، آنقدر در مجموعه مهارت هایش کارآمد است که قرار دادن او در تیم گواردیولا کمی شبیه ارائه یک موتور خودران به استیو مک کوئین است. خوب. اما من باید چه کار کنم؟ حتی در کنفرانس مطبوعاتی خود پس از بازی، گواردیولا شروع به صحبت در مورد بازی با 9 کاذب در بیشتر دوران حرفه ای خود کرد. حل ارلینگ گاهی اوقات به نظر می رسد که این تمام فصل او خواهد بود.
و برای مدتی هالند خود را در لبه این بازی کثیف، دشوار و گیرا یافت که با پیروزی عالی 1-0 منچسترسیتی به پایان رسید. بسیار عالی، زیرا احساس می کرد که نوعی پیروزی کینه توز است که مدعیان عنوان قهرمانی شما را نگران می کند. و بسیار عالی، زیرا در 45 دقیقه ابتدایی سیتی مانند یک تیم جت لگ بازی میکرد، در ترکیبی بسیار محتاطانه و باریک در برابر تیم چلسی به قدری تهی شده بود که در پایان بازیکنان آبیپوش با ظاهری جوانتر وارد میشدند. زمین یک نوجوان اینجا، یک جوان مشتاق و بچهچهره در آنجا (و لوئیس هال، که 18 سال دارد، واقعا تیزبین به نظر میرسید).
با همه اینها، تماشای Haaland نیز یک بازی جذاب بود. او گل نزد، گلی خلق نکرد، ضربه ای به سمت دروازه نداشت. اما از حالتی که تقریباً نامرئی بود، او همچنان یک بازی بسیار دلگرم کننده داشت. او در 70 دقیقه 31 بار توپ را لمس کرد. او 90 را کامل بازی کرد اما تمام 20 دقیقه طول کشید تا او اولین لمس واقعی خود را به دست آورد. اغلب بازیکنان در چنین مواقعی کارهای پنهان زیادی انجام می دهند، با اشغال فضا فضا ایجاد می کنند، حریفان را به اطراف حرکت می دهند و بقیه چیزها. هالند واقعا هیچ کدام از این کارها را انجام نداد. او صبر کرد. کمین کرد و غر زد. آیا او واقعاً به معنای واقعی فوتبال بازی می کرد؟
سیتی به طرز عجیبی یبوست به نظر می رسید. پرس نکردند، با ناراحتی توپ را پاس کردند. یک بار دیگر کمبود عرض وجود داشت، یک بازیکن به هر خط لمسی چسبیده بود، جایی که در گذشته سیتی تعداد زیادی از آنها را جمع می کرد و کل بازی را به جناحین می برد.
گواردیولا لیست های A خود را در اینجا انتخاب کرده بود. فیل فودن اولین بازی خود در سیتی را از 12 نوامبر آغاز می کند. اما این موضوع دقیقاً چه بود؟ نوعی ترکیب بال بک، با فودن به عنوان یک شاتل چپ شناور؟ چه کسی با هالند بازی میکرد، یا فضای هالند شکل را در حالی که منتظر بود تا درگیر شود، شکل میداد؟ برای مدتی ایلکای گوندوگان بود. سپس کوین دی بروین بود. بعد کسی نبود.
و سرانجام در 20 دقیقه و 47 ثانیه به پایان رسید: هالند روی توپ کنار پرچم کرنر، مارک کوکورلا را مانند مردی که پوستهای از شوره سر را از روی شانهاش پرتاب میکند، به بیرون پرتاب کرد. تقریباً یک حس ضد اوج در این مورد وجود داشت. توماس سوسو لانگو یک بار 90 دقیقه برای کایزر چیفز بازی کرد بدون اینکه یک بار توپ را لمس کند، بنابراین در اینجا سطوح وجود دارد.
هالند حتی با 37 دقیقه پایانی فرصت داشت. برناردو سیلوا با یک حرکت رانندگی و پاس نخی زیبا موفق شد. حرکت هالند فوق العاده بود. با دست چپش یک تماس گرفت. ضربه دوم، نیم قدم بعد، ضربه محکمی به جایگاه متیو هاردینگ بود.
در نیمه، گواردیولا بازی را تغییر داد، و این کار را با تغییراتی بسیار شبیه پپ انجام داد، کایل واکر و ژائو کانسلو را حذف کرد و ریکو لوئیس و مانوئل آکانجی را وارد زمین کرد: سیتی تا آن مرحله از 6 مدافع استفاده کرده بود، اگر این دو را به حساب بیاورید، 8 مدافع. مدافعان کناری اما کار کرد. ناگهان آنها در سرتاسر چلسی بودند، پرس می کردند و بارها توپ را پس می گرفتند. ناتان آکه خود را به چالش کشید و به سمت نوار رفت.
و ناگهان هالند راهی برای بازی پیدا کرده بود. او مدام می دوید، عمیق می آمد، نمایشنامه را پیوند می داد. گاهی عصبانی به نظر می رسید. در یک ساعت، او یک دویدن شگفتانگیز سریع و کوسهمانند انجام داد و هدفی را که در پیش داشت، احساس کرد، روزی که شروع به باز شدن کرد. آکه برگشت و توپ را به جناح چپ فرستاد. هالند زوزه کشید و دستانش را دراز کرد.
اما سیتی مثل سیتی در حال حاضر با جک گریلیش و ریاض محرز در پست های باز بازی می کرد و سه دقیقه بعد از ورود به زمین، با هم ترکیب شدند و تک گل را خلق کردند. سانتر گریلیش در محوطه چلسی با هیچ مقاومتی مواجه نشد و محرز را در سمت دور پیدا کرد که آن را به تور کوبید. گریلیش در یک هفته سه پاس گل داده است. هواداران سیتی درباره سوپر جک خواندند. سینه اش را بیرون داد.
از این چه باید کرد؟ در پایان سیتی مانند یک نیروی تهاجمی روان به نظر می رسید و هالند مانند یک دونده مشتاق، مردی که راهی برای بازی در این تیم در زمان واقعی پیدا می کند، راهی برای پیوند و حرکت با بازیکنان کناری سیتی. این هنوز یک فرآیند یادگیری است. برای شش سال، کل بازی، داستان شهر، حول آن بارهای اضافی در حمله، مرد اضافی، زوایای اضافی است.
این نسخه شیک تر برای همه جدید است. در اینجا ما تیمی داریم با 10 قطعه Pep-issue و یک پیچ در چکش دروازه. هالند یک قاتل است. آیا یک قاتل همیشه همان چیزی است که شما می خواهید؟ این یک تغییر بافت بزرگ برای همه افراد دیگر در این تیم است. جای تعجب نیست که دوره هایی از رانش، ایستا، تداخل وجود داشته باشد. پیروزی در اینجا، و پیروزی با هالند فقط یک شانه به فرمان، گامی دیگر به سوی حل این مشکل بود.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.