به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
مشکل هر مربی وقتی به یک باشگاه بزرگ راه مییابد این است که تا زمانی که در آن سطح موفق نباشند، همیشه این ظن وجود دارد که نمیتوانند در آن سطح موفق باشند. این یکی از دشواریهای بازی مدرن است: مدیریت یک باشگاه نخبه، با بودجههای هنگفت، توقعات فراوان، مجموعهای از منیتهایی که نیاز به نگهداری مداوم دارند (که این روزها به نظر میرسد برای هواداران به اندازه بازیکنان صدق میکند) بسیار متفاوت است. کار برای مدیریت در سطح پایین لیگ.
همانطور که یکی از مدیران لیگ برتر یک بار به من گفت و گفت باشگاه او باید فوراً مدیری را جایگزین می کرد که به تازگی آنها را به ترفیع رسانده است، شما مردی را که مغازه گوشه فروشی را اداره می کند، مسئول یک شرکت چندملیتی نمی کنید. این درست است، حتی اگر این تصور که فوتبال به نحوی بیش از حد وفادار است، مستلزم عادت کردن باشد – کارکردی مانند هر چیز دیگری از طبقه بندی مالی موجود در بازی. مغازه های گوشه ای یک شبه به چند ملیتی تبدیل نمی شوند. هیچ خرده فروشی معادل برنده شدن در پلی آف وجود ندارد.
اما پس چگونه می توان فهمید که چه کسی می تواند یک شرکت چندملیتی را اداره کند؟ در تجارت، ممکن است از درون خود را ارتقا دهید، کسی را بیاورید که در یک منطقه اصلی تحت تأثیر قرار گرفته است. یا ممکن است امیدوار باشید که کسی را از موقعیتی معادل در زمینه کمی متفاوت فریب دهید. یا به کسی در همان زمینه نگاه می کنید که در یک شرکت کمی کوچکتر بوده است. اما تعداد کمی از باشگاههای فوتبال هر چقدر هم که موفق بوده باشند، سرپرست آکادمی را به عنوان سرپرست تیم اصلی قرار میدهند. آنها فقط احساس مشاغل مختلف می کنند. همچنین یک باشگاه فوتبال قصد شکار گرت باتی را ندارد و امیدوار است ویژگی هایی که باعث قهرمانی شهرستان ساری شده است قابل انتقال به فوتبال باشد. و بنابراین آنها به مربیانی نگاه می کنند که در باشگاه های کوچکتر موفق بوده اند.
و این جایی است که، اگر چلسی باشید، به مشکل بر می خورید زیرا تعداد کمی از باشگاه ها کوچکتر از شما وجود دارد. اگر به فردی از باشگاهی با اندازه مشابه نگاه می کنید، به طور واقع بینانه به فردی نگاه می کنید که در جای دیگری شکست خورده است. یا با توجه به ثروت لیگ برتر، شما به دنبال خارج از کشور هستید، در این صورت همیشه یک سوال در مورد سازگاری با لیگ ما وجود خواهد داشت. یا، به پایین جدول لیگ برتر نگاه می کنید و آن وقت همیشه این سوال وجود خواهد داشت که آیا سرمربی قادر به صعود است یا خیر.
کار گراهام پاتر در اوسترسوند، سوانسی و برایتون مثال زدنی بود. او از نظر تاکتیکی و احساسی خود را باهوش و سازگار نشان داده است. او خوش شانس بود که فرصت چلسی یک ماه بعد از این فصل به دست آمد، زمانی که برایتون پس از چهار پیروزی در شش بازی اول خود در رده چهارم قرار گرفت، اما این امر دستاوردهای او را کم ارزش نمی کند (اگرچه ارزش تامل دارد، زیرا آنچه در مورد کوتاه مدت فوتبال می گوید. مانند هر چیز دیگری، اگر توماس توچل در پایان فصل گذشته به جای ابتدای فصل اخراج می شد، برندان راجرز نامزد واضحی به نظر می رسید).
اما اکنون، چون پاتر قبلاً هرگز در این سطح کار نکرده است، زیرا قبلاً هرگز این سطح از بازیکنان را مدیریت نکرده است، یک برد از 8 بازی گذشته لیگ برتر (و چلسی در سه بازی قبل از آن چندان چشمگیر نبود. ، حتی اگر همه آنها برنده شوند)، این سوال به ناچار وجود دارد: آیا او می تواند آن را با یک سوپرکلاب هک کند؟
شاید بتواند، شاید هم نتواند. شکست روز پنجشنبه مقابل منچسترسیتی نکات مثبتی داشت. چلسی در وقت استراحت تهدید کرد. اگر ضربه کارنی چوکوومکا به جای اینکه در مقابل آن باشد، درست در داخل تیرک منحرف میشد، یا اگر جان استونز آن چالش نیمه اول را روی کریستین پولیسیچ به خوبی زمانبندی نمیکرد، ممکن بود یک بازی متفاوت باشد. آنها سیتی را در اواخر تحت فشار قرار دادند. اما به همان اندازه در ابتدای نیمه دوم یک دوره نیم ساعته وجود داشت که در آن سیتی به وضوح برتری داشت.
با این حال، زمینه، اخطارهای زیادی را ارائه می دهد. چلسی بدون ریس جیمز و بن چیلول بود و مدافعان کناری به هیچ وجه به کیفیت خود نزدیک نیستند. سزار آزپیلیکوئتا 33 ساله است و برای بالا و پایین شدن تلاش می کند، در حالی که مارک کوکورلا از چیزی رنج می برد که احتمالاً یک بحران اعتماد به نفس است: عصبی روی توپ و آسیب پذیر در برابر بازیکنانی که به سمت او می دوند، او هیچ شباهتی به بازیکنی که در برایتون بود ندارد. انگولو کانته، وسلی فوفانا و میسون ماونت نیز مصدوم هستند و چلسی رحیم استرلینگ و پولیشیچ را در کوارتر اول بازی پنجشنبه از دست داده بود.
بقیه اعضای تیم، تا حدی به خاطر میراث دوران رومن آبراموویچ، تا حدی به دلیل سردرگمی تحریم ها و تا حدی به دلیل ولگردی و ولگردی اسرارآمیز در نقل و انتقالات تابستانی تحت نظارت توخل که تقریباً به محض پایان آن اخراج شد، هستند. یک هوچ پاچ عجیب و غریب که فاقد انسجام است. بازی با دو تعویض در نیمه دوم به سیتی منجر شد و برنده توسط دو تعویض دیگر ایجاد و گلزنی کرد. زمانی که پاتر در نیمه دوم به سمت نیمکت خود برگشت، در نهایت یک جفت بازیکن را با یک شروع لیگ برتر بین آنها به خدمت گرفت.
این روزهای سختی برای هر مربی خواهد بود، صرف نظر از تجربه گذشته: ممکن است موضوع پاتر نباشد، بلکه چلسی باشد. و سوالی که همیشه دور از دسترس در کمین است این است که اگر به پاتر زمان داده نشود تا این موضوع را حل کند، اگر قبل از اینکه فرصتی برای منطقی کردن تیم و یادگیری در مورد این سطح متفاوت داشته باشد رد شود، چگونه یک مربی می تواند بیاید. از طریق بازی بریتانیا و رسیدن به اوج؟
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.