به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ،
در طول دههها، ری نش برای بازدید از قبر پدرش در روزهایی که تمرینهای نظامی متوقف میشد و دسترسی عمومی اعطا میشد، به «دهکده ارواح» ایمبر باز میگشت.
روز پنجشنبه، پس از اینکه وزارت دفاع اجازه داد تا مراسم تشییع و خاکسپاری او در محله متروک دشت سالزبری در ویلتشر انجام شود، آخرین آرزوی نش برآورده شد که او در همان قبرستان آرام گرفت.
بیش از 100 عزادار در این مراسم در این روستا که در طول جنگ جهانی دوم پاکسازی شده بود، شرکت کردند تا سربازان بتوانند برای روز D تمرین کنند. روستاییان هرگز اجازه بازگشت نداشتند، و از آنجایی که تنها افرادی که در ایمبر به دنیا آمده اند یا زندگی می کردند اجازه دارند در حیاط کلیسای سنت گیلز دفن شوند، ممکن است نش، که در سن 87 سالگی درگذشت، آخرین نفر باشد.
خبر مراسم تدفین غیرمعمول در سرتاسر جهان خبرساز شد، اما پسرش کلوین نش با خطاب به عزاداران روشن کرد که این روز همه چیز درباره پدرش بود.
او گفت: «ممکن است ایمبر در تیتر اخبار قرار گرفته باشد. “اما همه ما به خاطر پدر اینجا هستیم.” کلوین، یکی از اعضای شورای شهر ویلتشایر، میگوید که پدرش دوست داشت داستانهایی درباره زندگی روستایی تعریف کند، از جمله اینکه تقریباً توسط کامیونهای ارتش زیر گرفته میشد.
پدر ری، جیم، یک کارگر مزرعه، درست قبل از اولین تولد پسرش در سن 31 سالگی بر اثر مننژیت درگذشت. کلوین نش گفت: “بزرگ شدن بدون پدر نمی تواند آسان باشد.” اما او از زندگی بهترین استفاده را کرد. هر جا که سفرش او را می برد، دوستان جدیدی پیدا می کرد و همیشه موفق می شد دست یاری دراز کند.»
کشیش اندرو سینکلر، که این مراسم را رهبری کرد، گفت: «پایان زندگی ری، پایان یک نسل است. این زمان غم انگیزی برای این کلیسا است زیرا احتمالاً آخرین دفن است.»
تابوت نش با پتویی پوشانده شده بود که روی آن عکسهای فرزندان، نوهها و نوههای او چاپ شده بود.
سینکلر گفت که خانواده در مرکز زندگی نش قرار دارد و او همچنین با بسیاری از دوستانش همراهی خوبی داشته است. او همیشه یک داستان خنده دار داشت. او تیز هوش بود.» او سفر به دره چدار در باغ وحش سامرست و بریستول را دوست داشت و عاشق تعمیر ماشین ها و اسکیت بازی بود.
سکوتی که معمولاً ایمبر را در بر می گیرد، روز پنجشنبه نه با صدای آتش توپخانه، بلکه با موسیقی شکسته شد. عزاداران در کنار جانی کش نسخه های The Old Rugged Cross و When the Roll is Called Up Yonder را خواندند.
شعری که دختر ری نش، ویکی، سروده بود، خوانده شد: «تو به خانه برمیگردی به ایمبر تا با پدر مرحومت باشی/میدانم این همان چیزی است که آرزویش را داشتی، اما من بسیار ناراحت هستم.»
ری نش و مادرش، تیزی، پس از مرگ پدرش از دهکده دور شدند. یکی دیگر از بستگان، آلبرت نش، آهنگر روستا بود تا زمانی که تخلیه شد. او در حال هق هق بر روی سندان خود به امید ترک ایمبر پیدا شد و اندکی بعد با دل شکسته درگذشت.
ری نش به عنوان مکانیک در شهر بازاری Devizes مشغول به کار شد و در ارتش در مهندسین سلطنتی برق و مکانیک خدمت کرد. او همیشه احساس می کرد که به ایمبر بازمی گردد و زمانی که روزهای باز برگزار می شد از آن بازدید می کرد.
عکسهای این خانواده در ملاقاتهایشان نشان میدهد که آنها در آستانه در و پشت پنجرههای خانه خانواده ایستادهاند که هنوز پابرجاست. همسر ری، الین، دو سال پیش درگذشت.
نیروها برای اولین بار در سال 1916 در خانه عمارت روستای ویلتشایر، Imber Court، اعزام شدند. از سال 1927، اداره جنگ شروع به خرید زمین و اجاره دادن آن به کشاورزان کرد و در سال 1932 تمام زمین های کشاورزی در دست دولت بود. این روستا در نوامبر 1943 برای آموزش نیروهای آمریکایی تخلیه شد.
در اوایل دهه 1950، دفتر جنگ (در حال حاضر وزارت دفاع) کلیسا را تا زمانی که تصمیمی در مورد آن گرفته شد، در حالت تعمیر نگه داشت و در سال 2002 مسئولیت کلیسای درجه یک به اسقف نشین سالزبری بازگشت.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار روز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.