ما او را ری صدا می‌کردیم چون پله پادشاه بود، اما او هرگز اینطور رفتار نکرد | پله

به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،

پelé یک بار مرا بت خود نامید. آن روزی بود که با او بازی کردم، تنها باری که بازی کردم و احساسی ترین لحظه من با او بود. این یک مسابقه سودمند در ماراکانا در آوریل 1979 بود، با 140000 نفر پس از سیل در Minas Gerais. فلامینگو مقابل اتلتیکو مینیرو “بت من!” او مرا صدا زد؛ این او بود، طنز او، شخصیت او، همیشه شما را در آغوش می کشید. او با ما بازی کرد – من و زیکو در تیم فلامنگو بودیم – و بازی با او مانند یک رویا بود، به خصوص وقتی که من برای او پاس بازی کردم. منظور من این است که، لعنتی، توپ را به پله دادم!

پله برای همه از نسل ما بهترین بود. بیان اینکه او چه معنایی برای ما داشت دشوار است. او از سنین پایین برای من بهترین بود و فکر کردن به او همیشه مادربزرگم را به یاد می آورد. سانتوس بازی های بزرگ خود را در ماراکانا انجام می داد تا در سائوپائولو: بازی با تیم هایی مانند بوتافوگوی گارینشا یا میلان.

اما درباره سانتوس، پله بود. هر وقت می آمدند، هر وقت می آمد مادربزرگ من را می برد. هر بار یک مهمانی بود، یک جشن. به خصوص بازی میلان را به یاد دارم. قبلاً این تردید وجود داشت که آیا او می تواند در برابر مدافعان اروپایی این کار را انجام دهد، مثلاً باید چیزی را ثابت کند. مردم تعجب کردند که آیا او واقعاً آنقدر خوب است؟ و بله، او خیلی خوب بود. او بود، او بود!

شما فیلم‌ها را می‌بینید و زمین‌هایی را که او در آن بازی می‌کرده است. چکمه ها. توپ ها. چقدر پیراهن ها سنگین بود او همه این کارها را در آن شرایط انجام داد. او این پاها را داشت… باورنکردنی. او می توانست بپرد، نمی توانستی او را زمین بزنی. و شما این فیلم قدیمی را تماشا می کنید و او 17 سال دارد. سپس به مکزیک می رود و جام جهانی را می برد و همینطور بازی می کند.

من در سال 1970 16 ساله بودم و بازی را به صورت حرفه ای شروع کرده بودم. چیزی که در آن زمان من را در مورد پله تحت تاثیر قرار داد، حرفه ای بودن و تمایل او به فداکاری بود. گفتند مشکل چشمی داشت. هر بازیکن دیگری با این مشکل دست و پنجه نرم می کرد، اما او از نظر روحی بسیار قوی بود. و در زمین، او شادترین چهره جهان بود. شادی در او بود.

سال 1970 دوران سیاسی سختی در برزیل بود، اما چیزی در تیم ملی وجود داشت که مردم را به ذات فوتبال بازگرداند، جایی که به نظر می رسید هیچ چیز دیگری شما را نگران نمی کرد. من آن جام جهانی را در خانه یکی از دوستانم در کوپاکابانا تماشا کردم. اگر به خاطر بیاورم، پدرش در سفارت آمریکا کار می کرد و آنها می توانستند تلویزیون رنگی بخرند. ما 20 نفر بودیم، همه دوستان، آنجا جمع شده بودیم و آن را تماشا می کردیم. بین ما یک ماشین قدیمی، یک کانورتیبل خریدیم و برای جشن و شادی دور رفتیم. ما نمی‌توانستیم همه را جا بزنیم: 10 نفر به ماشین فشار می‌آوریم، 10 نفر دیگر در کنار آن می‌دویدیم و سپس با هم عوض می‌کردیم.

امضای پله بیرون از هتل تیم برزیل در لیم، چشایر، در طول جام جهانی 1966 انگلستان
پله صبر شگفت انگیزی داشت و به هوادارانش زمان زیادی می داد، همانطور که در اینجا با امضای خارج از هتل تیم برزیل در لیم، چشایر، در طول جام جهانی 1966 انگلستان، این کار را کرد. عکس: مطبوعات مرکزی/گتی ایماژ

برخی از آن لحظات پله، آنهایی که برجسته بودند، حتی گل هم نبودند. ضربه سر در فینال مقابل ایتالیا و همچنین ضربه ای که از درون نیمه خودش به چکسلواکی وارد شد، دریبل زدن او به دور دروازه بان اروگوئه یا ضربه سر که گوردون بنکس آن را مهار کرد. آن بازی انگلیس احتمالا سخت ترین و زیباترین بازی برزیل بود و با عکس در آغوش گرفتن او با بابی مور به پایان می رسد. اینها تصاویر نمادینی هستند، بازتابی از اینکه چگونه هنر همیشه نباید هدفی داشته باشد. چیزی که در مورد تیم ما در سال 1982 گفته می شود. اما در نهایت حق با کسی است که می برد.

1970 موفقیت و زیبایی شناسی در کنار هم است و این هدف بزرگ همه مربیان است. ما برنده نشدیم انجام دادند. پله این کار را سه بار در جام جهانی انجام داد. تیم ما هم مثل آنها بر اساس تکنیک و استعداد بود. در مکزیک، ماریو زاگالو موفق شد چهار شماره 10 را در یک تیم گرد هم آورد که عملا غیرممکن بود. و سپس در سال 1982 ما یک خط میانی از فالکائو، سوکراتیس و زیکو داشتیم که انجام آن نیز بسیار سخت بود. آزادی وجود داشت. و شاید به همین دلیل است که تیم 1982، با وجود عدم پیروزی، میراث، اثری از خود بر جای گذاشت. هر کسی که فوتبال را دوست دارد نمی تواند چیزهای خوبی را در سال 1982 ببیند.

الهام از سال 1970 همیشه وجود دارد – همیشه وجود دارد. اما واقعاً نمی توان مقایسه کرد. پله تمام کارهایش را در سنی متفاوت انجام داد، بزرگ شد و به یک پیش تلویزیون حرفه ای تبدیل شد، بدون ارتباطاتی که اکنون وجود دارد، بدون رسانه های اجتماعی. شما تعجب می کنید که او چقدر بزرگتر می توانست باشد. و وقتی مردم تیم ما را با آن مقایسه می کنند: اوه، صبر کنید. 1982 برزیل دهه 1970 بود… بدون پله. او آخرین لمس ویژه بود. ریولینو، توستائو، ژایرزینیو، گرسون. و پله

بعدها به اندازه کافی خوش شانس بودم که توانستم با پله به عنوان کارشناس در تلویزیون O Globo با Galvão Bueno، مفسر مشهور فوتبال برزیل کار کنم. کار کردن با پله چگونه بود؟ آسان. او آن را چنین کرد. ما او را پله صدا نکردیم. با او تماس گرفتیم ری چون او پادشاه بود اما او هرگز و هرگز اینگونه رفتار نکرد. دقیقا برعکس. او هرگز خود را بالاتر از کسی قرار نداد، هرگز به پایین نگاه نکرد.

من با پله مرد آشنا شدم. او زمان زیادی را با مردم می گذراند، امضاهای زیادی امضا می کرد، برای همه حضور داشت. او صبر شگفت انگیزی داشت. همدلی، تواضع داشت. گرم بود، نزدیک.

یادم می آید که با او به جام جهانی پرواز کردم – فکر می کنم اینطور بود – 2010 – و او متوجه شد که آلسیدس گیگیا در کشتی است. گیگیا اروگوئه‌ای بود که در سال 1950 گلی را به ثمر رساند که برزیل را در ماراکانا شکست داد و میزبان جام جهانی را از دست داد، آسیب بزرگ تاریخ ورزش ما. آن گل، پدر پله، دوندینیو را به گریه انداخت و پله را به او عهد کرد که جام جهانی را پس بگیرد تا دیگر مجبور نشود گریه کند. شصت سال بعد، او می شنود که گیگیا در هواپیما است. بلند می شود، می رود او را پیدا می کند و او را در آغوش می گیرد.

لئو جونیور، ملی پوش سابق برزیل در حال صحبت با سید لو بود

این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.

منبع

درباره ی aban_admin

مطلب پیشنهادی

PC سابق Met می گوید که در مورد فلش قاب وین کوزنز اشتباه کرده است | وین کوزنز

به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ، افسر سابق پلیس مت که …