به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ،
دبلیواو با 13 آلبوم، بیش از 12 میلیون فروش در آمریکای شمالی و پیروان فداکار، محبوبترین خواننده کودکان در دنیای انگلیسی زبان نامیده میشود، عنوانی که نسلها را در برگرفته است. اما رفی کاووکیان، خواننده کانادایی، با محوریت آثار موفقی مانند Bananaphone و Baby Beluga، از آن زمان به بعد راه قهرمانان موسیقی فولکلور خود را دنبال کرده است و بخش اعظمی از حرفه بعدی خود را به حمایت از کودکان، عدالت اجتماعی و بحران آب و هوا اختصاص داده است.
هیچ کس نمی تواند آینده ای را تضمین کند، اما چه کسی حق دارد آینده فرزندان ما را بدزدد؟ این پیرمرد 75 ساله که نقش رفی را بازی می کند، در مصاحبه ای گفت. در حال حاضر خطرات بسیار زیاد است. مردم از من می پرسند که آیا امیدوار هستم؟ اما اخیراً شنیدم که امید یک فعل است. بنابراین من فعال هستم.»
تکامل او از تروبادور کودکان به فعال، از نوشتن اشعار عجیب و غریب تا کمربند آهنگ های اعتراضی برای نوجوانان و بزرگسالان، با چالش شخصی، شکست و انعطاف پذیری لمس می شود. این یک داستان رشد است، تلاشی چند دهه ای برای «کل شدن» و مردی که در عین غلبه بر کشمکش های درونی خود، دنیایی موسیقایی از شادی را می سازد.
اولین آلبوم او در سال 1976، Singable Songs for the Very Young، پرفروش ترین رکورد او باقی مانده است. آنها که توسط دوستش دانیل لانویس در زیرزمین خانه خانوادگی در حومه تورنتو تهیه شده بود، در یک استودیوی موقت “با کارتن های تخم مرغ چسبانده شده به سقف” ضبط کردند. لانویس که در تعدادی آهنگ ماندولین می نواخت، به تهیه کنندگی برای U2، ویلی نلسون، باب دیلن، نیل یانگ و پیتر گابریل ادامه داد و برنده شش جایزه گرمی شد.
این زوج آثار کلاسیک فوری را خلق کردند – Down by the Bay، The More We Get Together – و به سرعت اعتبار رفی را به عنوان نیرویی در این ژانر تثبیت کردند.
او از خانهاش در جزیره سالت اسپرینگ، بخشی از مجمعالجزایر انبوه جنگلی در سواحل غربی بریتیش کلمبیا، گفت: «شاید فکر کنید موفقیت اولین آلبوم من یک شانس مبتدی بود. اما او از سه مربی، از جمله همسر آن زمانش، که طرز تفکر و تجربه کودکان جهان را درک می کرد، کمک گرفت.
«با نگاهی به گذشته، چیزی را در مورد موسیقی تغییر نمیدهم. فکر میکنم خیلی خوش شانس بودم.»
رافی، فرزند ارمنیهایی که از نسلکشی فرار میکردند، در قاهره به دنیا آمد، اما زمانی که خانواده به کانادا نقل مکان کردند و در نهایت در تورنتو ساکن شدند، زندگیاش از بین رفت. پدر و مادرش در زندگی او نقش بزرگی داشتند. مادرش یک قصه گو بود و پدرش عاشق نواختن موسیقی برای دوستان و خانواده بود.
اما آنها همچنین با شدت و کمال والد شدند که مشخصه دوران کودکی او و خواهران و برادرانش بود.
به نوعی نتیجه داد. برادر او اونیگ یک عکاس پرتره مشهور است که به خاطر تصاویر ملکه الیزابت دوم، ایندیرا گاندی و لئونید برژنف شهرت دارد. خواهرش آن قبلاً به عنوان کمیسر حریم خصوصی انتاریو خدمت می کرد و از منتقدان سرسخت “سرمایه داری نظارتی” بود.
رفی گفت: «کودکی هر کسی یک تجربه پیچیده است. من بسیار مورد علاقه والدینم بودم، اما شیوه فرزندپروری آنها مرا در سرگردانی فرو برد. اگر اینقدر دوست داشتم چرا ضربه خوردم؟ چرا مورد تمسخر و تحقیر قرار گرفتم؟ من احساس نمیکردم که آنطور که احساس میکردم دیده شده و دوستش داشته باشم.»
او با این احساسات از طریق درمان در اواخر دهه 30 زندگی خود مواجه شد، اما همچنین تجربیات خود را برای درک بهتر مخاطبانش به جریان انداخت.
«آنچه در مورد رشد دوران کودکی یاد گرفتم، دریچه ای بود برای درک خودم، در مورد اینکه چگونه بزرگ شدم و نیروهایی که شخصیت من را شکل دادند. حرفه من وسیله ای برای یادگیری بوده است. من یک یادگیرنده مادام العمر هستم، من در مورد چیزهای زیادی کنجکاو هستم.
این یادگیری او را به ایجاد فلسفه خود در مورد “تکریم کودک” سوق داد، اصولی که هدف آن تقویت رشد کودکی و ایجاد “قطب نما برای زندگی آگاهانه” بود.
من از پدر و مادرم به خاطر تجربه دوران کودکی ام سپاسگزارم. هم بخش الهام بخش آن و هم چالش هایی که به من کمک کرد راهم را پیدا کنم. و بنابراین عشق محترمانه اولین اصل احترام به فلسفه است. من برای کسی که احساس میکردم مورد احترام قرار نمیگرفتم.»
برای شنوندگان Baby Beluga میتواند آزاردهنده باشد که بدانند مردی که در پشت این موسیقی قرار دارد و دنیایی از شادی خلق کرده است، از درد و سردرگمی رنج میبرد و ازدواج اولش به طلاق ختم شده است. برای نسلهای نسل از کودکان، رفیع هم بهعنوان شخصیتی ریشدار، خیرخواه و هم یک ایدهآل خدمت کرده است.
خواننده به شدت از این وزن آگاه است. با وجود موفقیت تجاری، او هرگز قراردادهای تبلیغاتی امضا نکرده است. او هرگز کالایی نفروخته است. او در برابر انبوهی از پول مقاومت می کرد زیرا می ترسید رابطه او با کودکانی را که به طور تکراری به موسیقی او گوش می دهند مسموم کند.
من همیشه از همان ابتدا در قبال هوادارانم احساس تعهد و مسئولیت کرده ام. احترام هسته اصلی بوده است. من بچه های خودم را نداشتم، باید بفهمم آنها چه کسانی هستند. آنها افراد خلاقی هستند آنها سرگرم کننده هستند. خود جوش. تخیلی. آنها اولین یادگیرندگان بشریت هستند. و آنچه آنها در سالهای اولیه شکل گیری می آموزند چیزی کمتر از احساس انسان بودن آنها نیست.
اما رفی راضی به استراحت در امپراتوری موسیقایی گسترده ای که او ایجاد کرده بود، نبوده است. در عوض، او تمرکز و انرژی خود را به بحران آب و هوا معطوف کرده است. او ترانه هایی درباره نفت بزرگ، راهپیمایی های جوانان و گرتا تونبرگ نوشته است. مخاطبان او کودکان نوپا یا خردسال نیستند. این هر کسی است که احساس درماندگی می کند و بر اضطراب اقلیمی در حال وقوع غلبه می کند.
«به آن گرم شدن زمین، تغییرات آب و هوا، بحران آب و هوا و سپس وضعیت اضطراری آب و هوا گفته می شود. دلیلی برای فوریت وجود دارد.»
در حالی که این آهنگ ها سرشار از شور و اشتیاق هستند، از نظر تجاری سوزن را تکان نداده اند.
«فعالیت خوانندهها و ترانهسراها در صحنه موسیقی فولکلور واقعاً مرا تحت تأثیر قرار داده است و به من احساس رهبری آنها و نحوه رهبری آنها با اصول خود را داده است. من آن را به دل گرفته ام. برای ما آرامش بخش است که به یاد بیاوریم چه کسی در زندگی ما الهام گرفته است. قهرمانان ما چه کسانی هستند؟ چگونه آنها را درونی کنیم؟»
هسته اصلی فعالیت او تمایل او برای ایجاد دنیایی بهتر است. او نه تنها یک بحران در محیط زیست را می بیند، بلکه نسل های جوانی را که در دنیایی پر از صفحه نمایش و اجبار به مشارکت در رسانه های اجتماعی بی سکان رها شده اند، می بیند. در این بحران، او به عهد و پیمانی که خود ساخته، تکیه می کند، یعنی تکریم فرزندان.
او گفت: «داشتن اصولی برای زندگی کردن به شما کمک میکند تا با هر بادی که میوزد رانده نشوید. «وظیفه کودکان این نیست که یاد بگیرند چگونه از صفحه نمایش یا فناوری استفاده کنند. این برای تعامل با جهان سه بعدی است.
“وظیفه آنها یادگیری ریتم یک تابستان آهسته، یادگیری در مورد شگفتی های یک پروانه و ساخت سس پاستا است. این برای یادگیری شگفتی های پوست کندن پرتقال یا سیب است. اینها چیزهای واقعی هستند.»
در سن 75 سالگی، او آماده است تا به جاده برگردد و از ماه فوریه هشت شهر کانادا را به گردش درآورد.
“تا زمانی که تمام نشود تمام نشده است. پل مک کارتنی از من بزرگتر است. او 80 سال دارد و یک نمایش سه ساعته با 5 نوازندگی اجرا می کند. به من استراحت بدهید، یک نمایش سه ساعته بدون وقفه؟ یعنی یک ساعت کار می کنم. پیت سیگر در 90 سالگی آواز می خواند. بنابراین هی، در این مرحله، من احساس بسیار خوبی دارم،” او گفت.
من مانند ستارههای جوان پاپ بیرون و تور نمیروم. من فقط آخر هفته ها را انجام می دهم. اما هی، من عاشق آواز خواندن با طرفدارانم هستم و طرفدارانم عاشق آواز خواندن با من هستند. پس چرا من نمی خواهم به روی صحنه برگردم تا آن شادی را احساس کنم؟
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار روز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.