به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
جورج کوهن، که در سن 83 سالگی درگذشت، در طول دوران حرفه ای خود به عنوان یکی از بهترین مدافعان انگلستان تنها یک افتخار بزرگ کسب کرد – اما این مدال برنده جام جهانی 1966 بود، و او از بازگشت خود بیش از حد راضی بود. این که او چیزی بیشتر از این نداشت را می توان به این دلیل نسبت داد که او 14 سال بازی خود را در فولام گذراند، جایی که بردن جام ها به سختی یک عادت بود، و به دلیل آسیب دیدگی شدید زانو به دوران بازی او در سنین پایان داد. تنها 29 سال، زمانی که او در اوج بازی خود بود.
با این حال، در حالی که این دوران ادامه داشت، دوران فوتبالی کوهن شایسته تحسین بود. او در پست دفاع راست انگلیس، همراه با ری ویلسون، بخشی از بهترین زوج دفاع کناری بود که کشورش تا به حال تولید کرده بود و قبل از مصدومیت، 37 بازی ملی انجام داد. یک تکلگر صدا که فوقالعاده سریع بود و استقامت بسیار خوبی داشت، او دقیقاً همان چیزی بود که «عجایب بیبال» انگلیس تحت رهبری آلف رمزی بیش از همه به آن نیاز داشت – مدافعی که میتوانست با سرعت بالا شکسته شود و با سانترهای کنارهها برای مهاجمان باز شود.
او این کار را در طول فینال جام جهانی 1966 به خوبی انجام داد، جایی که او همیشه برای انگلیس حضور داشت، در هر دقیقه از هر بازی در تورنمنت بازی کرد و در تمام طول بازی بینقص و با تمرکزی تزلزلناپذیر انجام داد.
کوهن در کنزینگتون، غرب لندن به دنیا آمد و در فولهام بزرگ شد، جایی که مادرش ایرلندی الاصل، کاترین (نی گیبز)، مدیر فروشگاه در نیروگاه محلی Lots Road و پدرش، لوئیس (معروف به هری) کوهن بود. ، گازسوز بود. کوهن با وجود داشتن میراث یهودی از طرف پدرش، با برخی از اعضای خانواده اش که اصالتاً اهل اوکراین بودند، هرگز خود را عضوی از این دین نمی دانست.
مادر جورج، یک زن قوی، بیشترین تأثیر را در زندگی او داشت و این او بود که از تمایل او برای تبدیل شدن به یک فوتبالیست حرفه ای از مدرسه حمایت کرد – در حالی که پدرش استدلال می کرد که باید قبل از اینکه حتی به این ایده بپردازد، حرفه ای را بیاموزد. جورج از همان دوران کودکی سریعتر و قویتر از بسیاری از بچههای دیگر شناخته میشد – چیزی که تا حدودی به دلیل توانایی خود در نوشیدن آب کلم پخته – اغلب تنها کرایهای که والدین سرسختش میتوانستند از عهده آن برآیند – «بدون آهکشی»، اهمیت میداد. او که یک بوکسور خوب بود، علاقه شدیدی به بازی مبارزه در طول زندگی خود داشت، اما استعداد فوتبالی او در مدرسه مرکزی فولام توسط بازیکن سابق فولام، ارنی شپرد، مشاهده شد. جورج با حمایت مادرش پیشنهاد پیوستن به کادر زمینی باشگاه را پذیرفت.
کوهن اولین بازی خود در تیم اول را در سال 1957 به عنوان یک جوان 17 ساله در یک تیم با شخصیت در دسته دوم انجام داد که جانی هاینز و جیمی هیل نیز در آن حضور داشتند. سرعت، هیکل تحسین برانگیز و نیت هجومی کوهن از همان ابتدا اثرگذار بود و او به سرعت به یکی از محبوب ترین فوتبالیست های دوران خود تبدیل شد و در سال 1959 به تیمش کمک کرد تا به لیگ دسته اول صعود کند، جایی که برای همه باقی ماندند. پایان کار او در آن روزها از مدافعان کناری انتظار می رفت که به جای اینکه سریع و حیله گر باشند، سرسخت و قوی باشند، بنابراین او به شکستن قالب کمک می کرد. او یک بار گفت: “بازی من بیش از همه به آمادگی جسمانی عالی بستگی داشت.” “این بخش زیادی از تکنیک من بود که با ارزش ترین ابزار تجارت من بود.”
در زمان مناسب، دیدگاه ماجراجویانه کوهن در فولام توجه رمزی را به خود جلب کرد و او در سال 1964 اولین بازی خود در انگلیس را مقابل اروگوئه انجام داد و جیمی آرمفیلد را از پست دفاع راست قدیمی خود کنار زد. رمزی که در دوران بازی خود نیز یک مدافع راست بود، از دور با کوهن روبرو شد و رابطه آنها حتی از یک حادثه ناگوار در اوایل دوران حرفه ای خود در انگلیس جان سالم به در برد، زیرا غافل از اینکه رمزی تصمیمی بداهه گرفته بود. کوهن برای پیوستن به یک مسابقه پنج نفره در زمین تمرینی نابینا شد و مدیرش را به هوا فرستاد و با وحشت او را تماشا کرد که به زمین یخ زده افتاد و روی سرش فرود آمد. رمزی در نهایت به حالت قائم برگشت و در حالی که خیرهکنندهای را به کوهن نشان داد، گفت: «جرج، اگر من یک مدافع کناری لعنتی دیگر داشتم، فردا بازی نمیکردی».
خوشبختانه رمزی بیشتر بر روی آمادگی و سرعت کوهن تمرکز داشت تا تکل او، به خصوص به این دلیل که هیچ یک از دو هاف میانی او، جک چارلتون و بابی مور، از سرعت بالایی برخوردار نبودند. ویلسون، مدافع کناری کوهن، نیز سریع بود و این زوج هر زمان که میتوانستند، زمین را بالا میبردند تا عنصری از عرض را فراهم کنند. هر دوی آنها بازیکنانی کم حرف و بی تظاهرات بودند – کوهن هم در داخل و هم خارج از زمین به خصوص ساکت بود – اما سهم آنها در فینال های 1966 به ویژه مورد قدردانی همبازیانشان و عموم مردم انگلیس قرار گرفت.
کوهن شاد و صمیمی بود، اما مردی ساکت بود که روش خاص خود را برای انجام کارها داشت. مور، کاپیتان تیم ملی انگلیس، گفت: “هیچ کس بیشتر از جورج مایل یا فداکار نبود.” هر کاری که به او محول می شد بدون هیچ مشکل یا شکایتی انجام می داد.» اما در حالی که او یک تیم تحسین برانگیز بود، هرگز “یکی از بچه ها” نبود و تا حد زیادی دوست داشت خود را سرگرم کند. در یکی از سفرهای انگلستان به کانادا، او به قدری توسط سایر بازیکنان خارج از مسابقات دیده می شد که حدس و گمان در مورد مکان او به یک شوخی بدل شد.
معلوم شد که او بیشتر وقت خود را در اتاق هتلش صرف خواندن کتاب و دوری از آفتاب داغ کرده است. او یک کتاب خوان مشتاق بود و همیشه یک جلد شومیز در دست داشت، مخصوصاً در سفر.
آنچه پس از قهرمانی در جام جهانی رخ داد، بسیار ناامیدکننده بود. در دسامبر سال 1967، کوهن در بازی برای فولام مقابل لیورپول، زانوی خود را به شدت پیچید و با عذاب از زمین خارج شد. یک سال کار اصلاحی بعد از برداشتن غضروف او انجام شد، اما پس از تلاش در چند بازی برگشتی به او گفتند که زانویش خراب شده است و هرگز نمی تواند دوباره بازی کند. او میگوید: «بهویژه عصبانی بودم زیرا داشتم به دوران اوج خود به عنوان یک فوتبالیست میرفتم. جام جهانی به من اعتماد به نفس زیادی داده بود و من در صدر کارم بودم. در مجموع او 408 بازی لیگ در طول 14 سال برای باشگاهش انجام داده بود.
کوهن به مدت یک سال هدایت تیم جوانان فولام را برعهده گرفت، اما پس از آن با پیوستن به یک شرکت معماران لندنی که در آنجا نقشهکشی فنی و قانون برنامهریزی را آموخت، از فوتبال جدا شد. او شرکت توسعه املاک خود به نام جورج آر کوهن پرپرتیز را تأسیس کرد و برای مدتی این تجارت به خوبی پیش رفت.
با این حال، یک معامله سوداگرانه برای توسعه یک قطعه زمین در تونبریج ولز، کنت، شکست خورد و او تمام سرمایه خود را از دست داد. کسب و کار بعداً بهبود نسبی پیدا کرد، اما همه چیز دیگر هرگز آنقدر خوب نشد و در سال 1998 او مدال برنده جام جهانی خود را برای فروش گذاشت. هنگامی که قیمت رزرو در حراج به دست نیامد، رئیس وقت فولام، محمد الفاید، مدال را از کوهن به مبلغ نامشخصی خرید و آن را در باشگاه نگه داشت. فولام همچنین او را به عنوان میزبان برای چند سال در بازی های خانگی به کار گرفت.
مشکلات کوهن در تجارت تنها بدبختی او نبود. در سال 1971 مادر 62 ساله او بر اثر زیر گرفتن یک جوگرنورد جان خود را از دست داد. پنج سال بعد تشخیص داده شد که سرطان روده دارد و درمان او 14 سال به طول انجامید. در سال 2000، سالی که او به عنوان MBE انتخاب شد، برادر کوچکترش، پیتر، پس از حمله در سرسرای یک کلوپ شبانه نورث همپتون جان خود را از دست داد و کوهن را برای مدتی طولانی در “حالت خشم دائمی” قرار داد.
در سال 1962 با دافنه چرچ ازدواج کرد. او و پسرانشان اندرو و آنتونی از او جان سالم به در می برند.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.