به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
افیا آرژانتین لیونل مسی، این آستانه فینال جام جهانی است که مدت هاست در راه است. همانطور که جاده پر دست انداز و در عین حال به طور پیوسته بهبود یافته به سوی شکوه در حال گسترش است، مقایسه اجتناب ناپذیر با دیگو مارادونای فقید قوی تر می شود. مانند برخی استانداردهای فانتومی که قرار است مسی به آنها برسد، اوج پیروزی در بالا بردن جام، سایه ای که مارادونا ایجاد می کند بیش از پیش بزرگتر می شود.
در رادیو آرژانتین، مانند گزارشهای آسیای جنوب شرقی، رسانههای اروپایی و ایالات متحده، مقایسه بین این دو بازیکن تاکید میشود و این ایده را تقویت میکند که مسی باید بهنوعی «مارادونایتر» شود اگر شاهکار قهرمانی در این تورنمنت باشد. در نهایت محقق شود.
«آیا میتوانیم بگوییم که آنچه در واقع اتفاق میافتد، از نظر اجتماعی-کیهانی، این است که ما از مقایسه بین این دو به سمت آمیختگی/تجسم یکی با دیگری حرکت میکنیم؟» سرجیو چودوس، ناظر مشتاق آرژانتینی هر دو مرد، شگفت زده می شود.
پس از نبرد تلخ یک چهارم نهایی مقابل هلند، اتفاق نظر بر این بود که مسی واقعاً در حال “مارادونی شدن” است – اظهاراتی مانند “او دیگوی درونی خود را پیدا کرده است” یا “او توسط مارادونا تسخیر شده است” در مطبوعات آرژانتینی و بین المللی رایج بود. یکسان این تصور با یک سری واکنشهای به ظاهر خارج از شخصیت مسی در حین و بعد از آن مسابقه ایجاد شد. او در جریان مصاحبه پس از بازی خود به داور حمله کرد، خونسردی خود را از دست داد و به مهاجم هلندی ووت وهورست توهین کرد: «چه احمقانه نگاه می کنی؟ گمشو.”
نظر من این است که مسی خیلی زیاد است نه مارادونا شدن؛ چیزی که ما می بینیم مسی تبدیل شدن به خودش است. بیشتر و بیشتر در پوست خود راحت تر، در شخصیت منحصر به فرد خود قاطع تر، و در سبک رهبری خود راحت تر.
من اولین بار در سال 2009 با او ملاقات کردم، مصاحبه ای تک به تک برای کتاب یونیسف در مورد بازیکنان و دوران کودکی آنها. مسی مودب، محتاطانه رفتار کرد و تنها پس از چند سوال زنده شد. به طور قابل توجهی، وقتی صحبت می کند که او چه بازنده دردناکی است – از باختن در همه چیز، بازی با ورق، تاس متنفر است. هر چیزی. در آن زمان او به من گفت که برای مدت طولانی زمانی که پسر جوانی بود نمی دانست چقدر در فوتبال خوب است، زیرا مخفیانه به برادران بزرگترش و همسرانشان مشکوک بود که عمداً به او اجازه می دادند برنده شود – تا در صورت باخت از عصبانیت او جلوگیری کند. .
این نظر با شهادت هم تیمیهای فعلی او که در مستند کوپا آمریکا نتفلیکس پخش شد، یک سریال صمیمی با دسترسی منحصربهفرد، تقویت میشود که در آن بازیکنان آرژانتین، در میان جواهرات دیگر، ترس خاصی را از خشمگین کردن مسی آشکار میکنند.
بنابراین نمایش خشم و ناامیدی او چیز جدیدی نیست. “طغیان” او در برابر هلند، بازیکنان و سرمربی، نه تنها از نظر شخصیتی شبیه مارادونا نیست، بلکه بسیار با مسی واقعی همخوانی دارد.
حتی انتخاب توهین او نیز بسیار کودکانه است: “برو، احمقانه.” کی اینو میگه؟ کلمه اسپانیایی که استفاده کرد، بوبو، تقریباً از کار افتاده است. نوع بیانی که ممکن است توسط یک شخصیت در رمانی توسط پوچگرای آرژانتینی قرن بیستم، روبرتو آرلت، یا یک مادربزرگ در مزرعه استفاده شود: «تو سوپت را ریختی، بوبواین یک طغیان منحصر به فرد عجیب و غریب است که بلافاصله به عنوان علامت تجاری مسی شناخته شد. خالکوبی، تی شرت، حتی یک شراب، و میکس به دوبله و کامبیا موسیقی ویروسی شده است
مارادونا بیرحمانهتر عمل میکرد – شاید توهین جدیدی را بهطور خاص برای Weghorst ابداع کرد. مطمئناً با نیش بیشتری از الفاظ ناسزا و ناسزا استفاده می کنند. مسی در استفاده از زبان خود معصومیتی کودکانه را حفظ می کند، زبانی که همیشه ساده و ابتدایی است و کاملاً در تضاد با خلاقیت مارادونا است.
پس از گمانه زنی های جهانی مبنی بر اینکه مسی و هم تیمی هایش در پایان بازی هلند یادآور دیدگاه های کلیشه ای تر از رفتارهای گذشته آرژانتین در دیدارهای بین المللی است، اسکالونتا – یعنی لیونل اسکالونی، مدیر ملی و مشاورانش، والتر ساموئل و پابلو آیمار – و همچنین خود مسی، به سرعت جلوی هر گونه سخنان توهین آمیز یا عصبانی را گرفتند که بیش از حد پیش می رفت.
بازی بعدی آرژانتین، نیمه نهایی مقابل کرواسی، چه در زمین بازی و چه در واکنش های پس از آن، تضاد فاحشی داشت. یک برد راحت و به دنبال آن کم رنگ شدن واکنش های التهابی از مرحله یک چهارم نهایی. اسکالونی در پاسخ به سوالی درباره حوادث بعد از بازی هلند گفت: «در چنین مواقعی همه چیز بزرگتر می شود. “ما احساس می کنیم مهم است که چیزی ننویسیم، چیزی نگوییم و مطمئن شویم که هیچ چیز تقویت نمی شود.”
مسی احساسات سرمربی خود را با اظهاراتی بالغانه در مورد “گرمای لحظه” تکرار کرد و اجازه داد درک شود که هیچ کینه ای وجود ندارد. پاسخی بسیار محدود به خبرنگارانی که مشتاق ساختن داستانی از رویارویی بودند. مارادونا قبلاً در رویارویی پیشرفت می کرد. نماد ورزش آرژانتین نیاز به مبارزه انفرادی با ناملایمات داشت: برای همیشه او در برابر جهان بود. در زمین، هم تیمی های او به دنبال این بودند که توپ را به مارادونا برسانند و به او اجازه دهند که بازی را به تنهایی حل کند.
مسی خیلی متفاوت است. او به سیستمی نیاز دارد که کار کند، ماشینی که بتواند در آن به خوبی روغن کاری شده باشد دانستن همه اطرافیان او قرار است کجا باشند و به چه سمتی حرکت کنند. به این ترتیب، او می تواند توپ را مدیریت کند و می تواند بفهمد که بقیه کجا هستند تا بتواند ایده های خود را به کمال برساند.
یک نمونه عالی از ذات مسیایی مسی که در بازی سازی خلاقانه و توانایی حیرت انگیز او در اجرای یک نقشه دیده می شود، پاس او به ناهوئل مولینا در یک چهارم نهایی بود. تصویری عالی از استعداد مسی در بهترین حالتش. آیا او می تواند ببیند مولینا قرار است کجا باشد؟ قبل از مولینا به آنجا می رسد؟ یا واقعاً می تواند مولینا را ببیند؟ اگر چنین است، چگونه؟ سرش پایین است، چشمانش به توپ و بازیکنان هلندی که بلافاصله او را احاطه کرده اند. لحظه دقیقی که او تصمیم می گیرد چه اتفاقی بیفتد و پاس به محل دقیق آن را می توان بارها و بارها در جریان بی پایانی از کلیپ ها تماشا کرد. برای اینکه این کار تا این حد عالی انجام شده باشد، او باید همراه با بقیه تیم عمل کند. او به تنهایی نمی تواند این کار را انجام دهد.
و این تفاوت اصلی مسی و مارادونا است. مارادونا، هر چند بازیکن خوب تیمی بود، وزن همه را تحمل کرد. برنامه این بود که توپ را به او برسانیم و مارادونا آن را حل کند.
مسی نمی تواند وزن دیگران را تحمل کند – او باید بخشی از یک واحد بزرگتر باشد. او به مولینا نیاز دارد تا به او «انتقال» کند اراده باشد – بنابراین، برای “دیدن” مولینا لازم نیست، بلکه “دانست” که هم تیمی او قرار است چه کاری انجام دهد.
در مقابل کرواسی، مسی بار دیگر ما را با این توانایی ظاهرا حسی برای پیشی گرفتن از جایی که جولیان آلوارز آماده دریافت پاس خود برای سومین گل آرژانتین بود، خوشحال کرد. اضافه شده است دریبل زدن – دریبل زدن، تظاهر ماهرانه و ساختگی هایی که طی آن او با وجود تلاش های بیهوده کرواسی برای منصرف کردن او، با رضایت با توپ بازی می کرد – نشانه نه تنها خود مسی، بلکه نشان از سبک و سنت جنبه های فوتبال آرژانتین است که طرفداران آن را دوست دارند.
بازی به مسابقه در این جام جهانی، ما شاهد رشد مسی در خود بوده ایم. او راحت است که در میان گروهی باشد که او را درک می کند، و بر خلاف مسی کم حرف تر گذشته، که شاید نیاز به محدود کردن ذات واقعی خود را احساس می کند (شاید به این دلیل که درک آن دشوار است، زیرا به اندازه کافی از آن فاصله دارد. ما انتظار داریم مردم چگونه باشند)، او اکنون در نشان دادن خود واقعی خود قاطعانه تر است.
باید در برابر وسوسه این که فکر کنیم او بیشتر شبیه مارادونا می شود مقاومت کرد. وزن و بار پر کردن آن کفش ها بیشتر مانعی برای مسی بوده تا الهام بخش. این شخصیتی که او اکنون ارائه می کند آزادتر است. مثل آزادی مسی است. سرود ملی (که سالها به خاطر نخواندنش مورد انتقاد قرار میگرفت) با این جمله آغاز میشود: «فانی گوش کن، این صدای شکستن زنجیرهاست».
مسی مانند پسری است که به سلامت رشد می کند و اکنون محدودیت ها و مرزها را مشخص می کند و جدایی از مارادونا را تحمیل می کند. با پختگی آرام او همیشه به سمت دیگوی بزرگ سر تکان می دهد، اما در عین حال از خود فاصله می گیرد. او با گفتن: “دیگو مراقب ماست” یا “بیایید این کار را برای دیگو انجام دهیم” به خدای فوتبال آرژانتین تعلق می گیرد و در عین حال از او به عنوان دیگری نام می برد و بنابراین تا حد زیادی مرد خودش باقی می ماند. نام بردن از مارادونا راهی برای فاصله گرفتن از اوست.
واکنش به بی عدالتی درک شده ممکن است متفاوت باشد اما مسی و مارادونا هر دو این کار را انجام می دهند. از این نظر، آنها رهبران و کاپیتانها هستند و مسلماً کمتر مهم است که به روشهای مختلف واکنش نشان دهند، و بیشتر به این موضوع میگویند که در مواجهه با چنین موقعیتی «آنها علنا واکنش نشان میدهند» – هر کدام به شیوهی خود، اما هر دو واکنش نشان میدهند. این هویت است.
واکنش نشان دادن سنتی است که او را به دیگو پیوند می دهد. معیار منصفانه تعلق و هویت مسی را به مارادونا پیوند می دهد. رابطه تعلق رشته ای است که آنها را بسیار نزدیک به هم پیوند می دهد. چودوس میگوید: «برای یک پدرسالار سخت است که خودش را پیدا کند و در یک پانتئون راحت باشد، اما وقتی این اتفاق میافتد درخشان است. مسی اکنون در المپوس در کنار دیگو راحت است اما با دیگو متفاوت است.
راه آرژانتین برای رسیدن به فینال پرتلاطم بوده است، اما هر مسابقه پیشرفتهای فزایندهای را در ضعیفترین حلقه بازی قبلی نشان میدهد. ضعیف ترین حلقه در مرحله یک چهارم نهایی رفتار بود. نیمه نهایی نزدیک به کمال بود. به این ستایش دیوانهواری اضافه کنید که هیچ اشتباهی در تیم نمیبینید، در میان مطبوعات، جمعیت حاضر در خانه و تعداد بیشمار هواداران آرژانتین در سرتاسر جهان که در طول این جام جهانی بیش از هر زمان دیگری نمایان شدهاند. خطری که اکنون فینالیست ها با آن روبرو هستند، نداشتن یک نقطه ضعف به راحتی قابل شناسایی برای اصلاح است.
بیرون آمدن از تونل که احساس شکست ناپذیری می کند، اشتباهی است که آرژانتین مقابل عربستان در اولین بازی خود در قطر مرتکب شد. همچنین اشتباهی است که مارادونا مستعد آن بود: فکر میکرد که او بهترین مطلق جهان است، غرغر میکرد تا هر کسی را که مایل به پیشنهاد دیگری است، بپذیرد.
آرژانتین باید امیدوار باشد که این اعتماد جدید لیونل مسی در ارائه خود واقعی اش در برخی از فانتزی های ملی در مورد ویژگی های الهی فوتبال مبهم نشود. که خود واقعی زمینی، آرام، و از نظر عاطفی بالغ او می تواند بر زیبایی هنری او تمرکز کند، و این که تیم می تواند به او انتقال دهد که حرکات آنها به کدام سمت می رود.
همانطور که ویکتور هوگو مورالس در مورد چیدمان گل دوم آلوارز به کرواسی به درستی توضیح داد: «خدمتکار هنر فوتبال. با یک حرکت می تواند تمام زیبایی ورزش را به نمایش بگذارد. علاءالدین ابدی فوتبال، بی نهایت مانده. خارق العاده!”
فقط یک لحظه دیگر از چنین جادویی و مسی می تواند با تمام افتخارات و وقار از صحنه جهانی خارج شود، جای خود را در المپوس فوتبال بگیرد و همه ما را خوشحال کند. نه با مارادونا، بلکه نماینده واقعی زیبایی و قدرت بازی خودش است.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.