به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
«افاوتبال خوشبختی است این یک رقص است. این یک مهمانی واقعی است. O Rei در ماه سپتامبر برای تشویق وینیسیوس جونیور به این که هرگز در برابر بدرفتاری ها عقب نشینی نکند، نوشته بود: اگر می خواست رقصیدن گل ها را جشن بگیرد، باید برقصد. در واقع، همه آنها باید. او تاکید کرده بود: «ما اجازه نخواهیم داد که نژادپرستی جلوی لبخندمان را بگیرد. “رقص، وینی” دستور تبدیل شد و ویروسی شد. و تا زمانی که برزیل به قطر رسید، آنها یک رپرتوار کامل داشتند و آماده اجرا بودند.
ریچارلیسون فاش کرد: «ما 10 رقص مختلف داریم، یکی برای هر گلی که به ثمر رساندند. آنها تهدید کردند که در یک شب، یک نیمه تمام خواهند شد. در پایان “فقط” چهار شد، همه در عرض 36 دقیقه گل خوردند، تحویل ویژه.
در سوت پایان، آنها بنری را به نمایش گذاشتند که نشان می داد پله در حال جشن گرفتن آن ضربه سر در جام جهانی 1970 است. چند ساعت قبل از پله به یاد می آورد که در سال 1958 در خیابان های استکهلم قدم می زد و رویای تحقق وعده ای که به پدرش برای بردن جام جهانی داشت را در سر می پروراند. او با خطاب به آخرین نسلی که آن پیراهن زرد را پوشیده است، گفت: «می دانم که شما هم همین رویا را دارید.»
اوه، آنها انجام می دهند. آنها ممکن است آن را ثابت نکنند، اما این یک بیانیه به نظر می رسد. پس از شکست مقابل کامرون، شاید آنها به آن نیاز داشتند. مهمتر از آن، شاید پله به آن نیاز داشت، به دلیل سرطان روده بزرگ در بیمارستان بستری شد و درمان متوقف شد.
روز یکشنبه، سزار سامپایو، کمک مربی، از همه خواست تا برای پله دعا کنند. اکنون تیم او ادای احترام کردند. نه به این دلیل که برنده شدند یا چهار گل زدند، بلکه به این دلیل که با هم رقصیدند. حتی تیته هم به این تیم ملحق شد. مهمتر از همه، زیرا آنها بازی کرد.
لحظهای در رسیدن به هدف نهایی در فینال جام جهانی 1970 وجود دارد، قبل از اینکه همه چیز با قدم زدن پله، بدون نگرانی در جهان، و کارلوس آلبرتو در حال بخار کردن، گویی برای نجات سگش از آتش سوزی عجله میکند، آشکار میشود. ، وقتی کلودالدو این کار را می کند، خوب، این چیز. این یک استپ اور، دریبل، پیچ و تاب، همه در یک است و چهار بازیکن ایتالیا را از بین می برد.
و بعد که کارش تمام شد، فقط توپ را پاس میکند، انگار هیچ دلیلی برای آن جز سرگرمی وجود ندارد، که بهترین دلیل از همه چیز است. کنت ولستنهلم، مفسر می گوید: «آنها به نوبت نمایشگاهی را برگزار می کنند.
این یکی از آن صحنههایی است که میلیونها بار روی نوار گلهایی که در کودکی ضبط کردهاید، تماشا کردهاید، انگشت روی آن مثلث قرمز معلق است: کاستهای بیپایان VHS، تفسیر هنوز جایی در ذهن شما، قبلاً در آنجا دفن شدهاند و اکنون در استادیوم 974 به سطح بازگشتهاند. “فوتبال فوق العاده لذت بخش.”
البته این نیز نوعی کلیشه است – سال 1970، رویای تکنیکال ایده آل برای یک تورنمنت، بی پایان تکرار شده و آرزوی ابدی برای آن داشت، اما هرگز واقعاً شبیه سازی نشده بود.
یا شاید شما 1982 را ترجیح می دهید، را تیم برزیل علیرغم باخت، شادی و تراژدی در یک – نوار گل 8، فیلم بریده شد و به ناچار به سانتانا رسید. سپس 1998 و اما این هیچی، اما این یک تبلیغ و در فرودگاه بود، نه در زمین. که تا حدی نکته است.
آنجا است چیزی در مورد برزیل، دویدنo بونیتو و همه، و آنها هستند کمی متفاوت مثلثی مثل رونالدو، رونالدینیو و ریوالدو وجود دارد. اما نوحه، که کلیشه ای هم هست، اشاره می کند که واقعاً دیگر اینطور نیست. فقط در اینجا – هشدار اغراق، و عذرخواهی برای عجله نوستالژی کودکانه – برای مدت کمی، به نوعی بود.
و حتی اگر اینطور نباشد، پس چه؟ یه کم باهاش برو آنها انجام داد. زمانی که وینسیوس توپ را به لوکاس پاکتا کوبید، خیلی راحت، خیلی نرم، کوچکترین پژواک ادر، وینگر چپ سال 1982، او از ضربه چیپ بر روی آلن راف شنیده شد. وقتی نیمار دور سه نفر را به بازی گرفت – یکی از آنها داور بود، چرا که نه؟ – چیزی بود، خوب، برزیلی در مورد آن و وقتی ریچارلیسون با خونسردی پاس سوم تیاگو سیلوا را کامل کرد – او آنجا چه می کرد؟ – حرکت مسخره ای بود. گلی که شروع کرد خیلی باحال بود. رقص، وینی. حتی پنالتی نیمار هم کمی احمقانه بود.
خیلی آسان بود، زمان برای تغییرات، فرصتی برای استراحت و مهمتر از آن شرکت کردن، برای لذت بردن بیشتر آنها وجود داشت. نیمه دوم در میان لبخند از دست رفت و به طور غیرمنتظره ای آلیسون سیو کرد.
دنی آلوز – “مردم می پرسند چرا من هنوز در 39 سالگی بازی می کنم. زیرا من عاشق این بازی هستم. عشق آی تی!” – آمد و تقریباً یک رگبار پرنده به ثمر رساند که یادآور آن هم بود: “زیکو، چه ترقه ای.”
قبلاً یکی از آن تیم 82 نگران بود که دیگر کسی دریبل نزند، اما در اینجا آنها این کار را کردند، ترسی که او در فوتبال ناله می کرد یک شب از بین رفت.
آنها دریبل می زدند و پاس می دادند و می رقصیدند و خوش گذراندند و برای مدتی این نبود که تمام این کار را بگذرانند یا بردند، فشار برای یک روز دیگر باقی ماند. این فقط شادی بود، یک رقص، یک مهمانی.
آنها به نوبت آن را میگرفتند تا نمایشگاهی برگزار کنند، و درست مثل تماشای برزیل بود. وقتی پله بازی می کرد. امیدوارم از آن لذت برده باشید، پادشاه.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.