به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
آرob Key زندگی خود را وقف کریکت کرده است. مدیر عامل فعلی بازی مردان در انگلیس بهترین بخش 20 سال گذشته را به صورت حرفه ای بازی کرد و تقریبا 20000 دوش درجه یک به ثمر رساند. او عاشق ضربه زدن بود و در آن بسیار خوب بود، با این حال اکثریت قریب به اتفاق وقت خود را به عنوان بازیکن کریکت صرف انجام کاری کرد که از آن متنفر بود. از فیلدینگ متنفر بود.
او در خاطرات خود Oi، Key می نویسد: «ترس از ناامید کردن مردم دائمی است، همانطور که بدانید نمی توانید کاری در مورد آن انجام دهید. در فصلی با عنوان The Grind، کی توضیح میدهد که چگونه از بخشی از بازی که واقعاً دوستش داشت – گلزنی – خسته نمیشد، اما میگوید “وحشت” میدان بازی همیشه با او بود. او پس از بازنشستگی با عصبانیت گفت: “فیلدینگ به همان اندازه نزدیک است که یک انسان به سگ بودن نزدیک می شود.”
احساسات نه چندان مطلوب کی نسبت به زمین بازی در نظرات بسیاری از کریکت بازان چه آماتور و چه حرفه ای منعکس شده است. این یک کنجکاوی است که یک رشته کامل از این بازی مورد نفرت تعداد زیادی از افرادی است که آن را بازی می کنند. برای آنها، سومین عنصر، چرخ سوم کریکت است – کاری که باید قبل از اینکه نوبت آنها باشد که کارهای خوب را انجام دهند، تحمل کنند.
فیلدینگ می تواند متروک، بی امان، تضعیف ذهن و بدن باشد. در مسابقات زماندار یا اورهای محدود که عموماً توسط آماتورها انجام میشود، میتوان کمک کرد که بدانیم این بازی نمیتواند برای همیشه ادامه یابد. در کریکت درجه یک که تیم ها می توانند روزها را در زمین بگذرانند، اینطور نیست. جلسه به جلسه، کاهش مرگ با هزار زایمان.
برای پل کالینگوود، شاید بهترین بازیکن تاریخ انگلستان، هنوز لذت بردن از آن روزها در خاک وجود دارد. یک جگوار با موهای کتان که در نقطهای عقب میچرخد، هرگز خوشحالتر از زمانی که خود را به سمت توپ کریکت پرتاب میکند، به هر سینوس فشار میآورد تا ضربهای را متوقف کند یا شکار کند.
او می گوید: «همه اینها برای من بخشی از آن است. «رضایت عمیقی که با برنده شدن در مسابقات آزمایشی دریافت میکنید، زمانی که آن روزهای بیپایان را پشت سر گذاشتهاید، جلساتی که با خستگی مناسب میسوزند، تمام بدنتان درد میکند، پاهایی مثل سرب را پشت سر گذاشتهاید، بسیار بیشتر است. من حدس می زنم این همان چیزی است که شما بازی را برای آن انجام می دهید. آن روزهای سخت به روزهای دیگر معنای بیشتری می بخشد. شما باید از آنها عبور کنید، طنز سیاه را از بین ببرید.”
با این وجود، کالینگوود اعتراف میکند که اگر او در سال 1999 در آزمون دوربان بین آفریقای جنوبی و انگلیس بازی میکرد، حتی ممکن بود برای احضار طنز چوبهدار دچار مشکل میشد. تیم ناصر حسین 1112 دقیقه (فقط 19 ساعت که شامل سه روز بازی میشود) را در زمین تماشا کرد تا گری کرستن 275 را در 878 دقیقه جمعآوری کند، که دومین طولانیترین اینینگ آزمون ثبت شده است. چنین وقفههایی در میدان برای بازیکن آماتور غیرقابل درک است، کسی که هرگز فرسایش روح ناشی از جلسه پس از عذاب و زحمت را درک نخواهد کرد. شما می توانید استدلال کنید که بزرگترین شکاف بین بازی حرفه ای و آماتور، ضربه زدن یا بولینگ نیست، بلکه در میدان است.
مهارتهای استفاده از چوب و توپ در دوران مدرن به طور قابل توجهی تکامل یافته است، اما از بین این سه رشته، بزرگترین دگرگونی در زمین بازی است. ورزشکاری که امروزه می بینیم، عمدتاً در نتیجه تکثیر کریکت های کوتاه شکل، از 10 یا 20 سال پیش قابل تشخیص نیست.
جام جهانی T20 اخیر در استرالیا آخرین تورنمنت برای به نمایش گذاشتن شاهکارهای آکروباتیک از منابع غیرمحتمل بود – بری مک کارتی بازیکن ایرلند یک سیو به یاد ماندنی از مرز را انجام داد که به نظر می رسید جاذبه را به چالش می کشد و باعث نفس نفس زدن مفسران و تشویق خودجوش استرالیایی ها شد. زمانی که بولبازان تنومند به نام بری استعداد ژیمناستیک یک بالرین اولیه را به نمایش میگذارند، این نشان میدهد که فیلدینگ تا کجا پیش رفته است. جهش و مرز.
در طول سری بازیهای ODI استرالیا و انگلیس که درست چند روز پس از فینال جام جهانی T20 آغاز شد، اشتون آگار (یکی دیگر از توپبازان) با یک تکه زمین بازی در آدلاید بیضی، دنیای کریکت را با دهان باز ترک کرد که بلافاصله کلیپ شده و آنلاین به اشتراک گذاشته شد. با بحث و جدل در مورد اینکه آیا این بزرگترین قطعه میدانی بوده است یا خیر. باید دید تا باور کرد.
کالینگوود میگوید: «این باورنکردنی است که وقتی افراد تمرین میکنند چه چیزی میتوانند به دست آورند. T20 باعث ایجاد یک تغییر واقعی در زمینه میدانی و نگرش های پیرامون آن شد. می دانید، پول زیادی برای بدست آوردن وجود دارد. این روزها باید بازیکن خوبی باشی تا بتوانی به یک تیم نزدیک شوی.»
همیشه اینطور نبود فیلمهای باقیمانده از سالهای اولیه کریکت، رویکردی تا حدودی جنتلمنی را در زمینبازی نشان میدهد، که به موجب آن یک یورتمه سواری سبک بیشترین تلاشی است که انجام میشود – شیرجه زدن یا هنگ زدن بعد از توپ ظاهراً کار انجام نشده است. در این حلقههای برجسته، میدانبازها اغلب شبیه افراد اضافی در یک فیلم صامت هستند.
با این حال، گزارشهایی از زمینبازان فوقالعاده از سالهای شکلگیری بازی وجود دارد. کشیش ورنون رویل یکی بود. رویل که در سال 1879 در یک مسابقه آزمایشی انفرادی برای انگلیس در مقابل استرالیا بازی کرد، یک ضربتی درجه متوسط برای لنکاوی بود که گفته میشود رویل دودسته بود، در پوششها به سرعت برق میزد و بازوی پرتابی قدرتمندی داشت. گیلبرت جسوپ، که اولین بار از 18 بازی آزمایشی خود را در سال 1899 برای انگلستان انجام داد، به دلیل تکنیک خمیدهاش در چین، لقب «خمیده» را به خود اختصاص داد، اما بهخاطر فیلدینگاش نیز مورد تحسین قرار گرفت. درگذشت جسوپ در ویزدن خاطرنشان کرد که مهارتهای او در این میدان به اندازه ضربه زدناش «فوقالعاده» بود.
استرالیا کلارنس اورارد “نیپ” پلو را داشت، یک ضربه زن مبتکر که همچنین گفته می شد می توانست توپ را صد یارد پرتاب کند و در همان مسافت در کمتر از 10 ثانیه دوید. پس از مرگ او در سال 1981، در سن 87 سالگی، ویزدن وی خاطرنشان کرد: در هر بحثی که در مورد بزرگترین بازیکنان خارج از جهان مطرح میشود، او باید کاندیدای جایگاهی باشد.
اما یک مرد وجود دارد که همه چیز را تغییر داد: کالین بلاند. بلند قدبلند، ورزشکار و با اندام دراز، متولد بولاوایو به دلیل توانایی او در حرکت دادن و جمع آوری توپ با دقت بسیار، “عقاب طلایی” لقب گرفت. او مطمئناً میتوانست خفاش کند – با زدن سه قرن امتیاز و میانگین 49 از 21 تست – اما این گواهی بر قدرت میدانی بلند است که نقش اصلی او در تیم معمولاً فقط به عنوان یک فکر بعدی ذکر میشود.
پیتر ون در مروی، سردار سابق آزمون او، در سال 1999 گفت که بلند “نگرش به میدان بازی را انقلابی کرد و استانداردی را تعیین کرد که هنوز برابر نشده است”. قابل توجه است که ون در مروی این را هفت سال پس از آن گفت که جانتی رودز با «سوپرمن» خود در جام جهانی 1992 به صحنه جهانی رفت. برای کسانی که افتخار دیدن او را داشتند، بلند بی نظیر بود و هست.
بلند در مورد هنر خود انجیلی بود، از پرتاب سنگ های روشمند به تیرهای تلگراف در کودکی گرفته تا روش های تمرینی سخت و تقریباً وسواسی که او به عنوان بازیکن به کار گرفت. او در کتاب خود به نام کریکت پویا در سال 1969 نوشت که یک تمرین روزانه 11 دقیقه ای مورد علاقه نیروی هوایی کانادا انجام داد: “وقتی چیپس ها از بین می روند، این تناسب اندام است که گوسفندها را از بزها جدا می کند.”
بلند از طریق فداکاری و مهارت خود، امکانات جدیدی را باز کرد. فرار او از کن برینگتون برای سال 91 در طول آزمون لرد در سال 1965 لرزهای بود، بارینگتون پس از آن اعتراف کرد که با “تلاش برای ربودن یک تک آهنگ زمانی که آن یارو در هر نقطهای از اطراف بود” فاجعهای را برای خود رقم زد. بلند در طول همان بازی جیم پارکس را با سبکی به همان اندازه چشمگیر از میدان خارج کرد، به سمت پایین حرکت کرد تا توپ را با یک دست بگیرد و سپس یک پرتاب سریع انجام داد در حالی که در حالت خارج از تعادل بود که استامپ ها را به چرخش درآورد و هم تیمی هایش و جمعیت را به وجد آورد. بلافاصله پس از آن، فیلم بلند را نشان میدهد که آرام ایستاده، دستها روی باسن، انگار بیکار منتظر اتوبوس است. برای او این شاهکارها خارق العاده نبودند. آنها به سادگی استانداردهایی بودند که او از خودش انتظار داشت.
تماشاگران از این حضور برقآمیز در میدان سیر نمیشدند و غوغایی برای دیدن عقاب طلایی در حال پرواز به پا شد. تا آنجا که پس از آزمون لرد در سال 1965، در جریان یک مسابقه تور بیوقفه در کانتربری که در بیبیسی نمایش داده میشد، کالین کاودری بیحوصله را متقاعد کرد تا نمایشگاهی را در مقابل دوربینهای تلویزیونی برگزار کند.
فیلم قابل توجه است. بلند در مقابل جمعیتی مسحور شده شبیه یک عقاب نیست، بلکه به یک پلنگ شباهت دارد که قبل از شروع به کار در اطراف چمن تعقیب می کند. او ناامید نشد. در حالی که “در حال فرار” بود، او از 12 تلاش از 15 بار به کنده ها برخورد کرد و پس از آن به خشکی اشاره کرد: “آنها با دادن سه کنده به من برای هدف قرار دادن من را خراب کردند. من همیشه با یکی تمرین می کنم.»
مانند بلند، کالینگوود در جستجوی تعالی، خود را به حد اقل رساند. کاپیتان سابق توپ سفید انگلیس می گوید: “راستش را بخواهید، من خودم تمرینات زیادی انجام می دادم.” “من عاشق تمرین بودم. دوست داشتم ببینم چه کاری میتوانم خودم را به انجام آن سوق دهم، ببینم بدن و رفلکسها چه تواناییهایی دارند.»
کالینگوود سالهای نوجوانی خود را به عنوان دروازهبان فوتبال به خاطر پایهگذاری پایهها میداند. حتی قبل از آن هم به غواصی و گیر افتادن در آن علاقه داشت. فکر می کنم از کودکی به زمین خوردن عادت کردم. از شیرجه رفتن و افتادن نترسیدم. وقتی می دانستم در امان خواهم بود، واقعاً می توانستم حمله کنند میدان دادن.”
تا همین اواخر، اسلحهبازان مانند کالینگوود و رودز پرت بودند. کالینگوود اذعان می کند: «این فنجان چای همه نبود. “از بسیاری جهات تقریباً غیر مد بود.” اما او تا حدودی خود را تحقیر آمیز ادعا می کند که در این دوران برجسته نمی شود. او کریس جردن را به عنوان بهترین کسی که دیده است انتخاب می کند. “مثل اینکه او وارد شده است ماتریکس. او می تواند کارهای عجیب و غریب انجام دهد، مرد. او نوار چسب برای دست دارد!»
خب بعدش چی؟ برتری فیلدینگ چقدر می تواند جلوتر باشد؟ کالینگوود فکر نمیکند مدت زیادی طول بکشد تا شاهد پیشرفتهای بیشتر باشیم: میدانهای دوسویه واقعی، و به لطف پیشرفتهای مستمر در قدرت و شرایط آمادهسازی، صیدها و نجاتهای مرزی بیشتر که گرانش را به چالش میکشند. ناگفته نماند که بازیکنان در حال حاضر چقدر زمان صرف تقویت مهارت های خود می کنند.
کالینگوود می گوید: «پسران انگلیسی همیشه می پرسند: «آیا دلت برای بازی تنگ شده است؟» و تنها چیزی که از دستم برمی آید میدان دادن است. من هیچ وقت در زمین مسابقه اضطرابی نداشتم مانند ضربات ضربه زدن. من توپ را می خواستم. همیشه. دلم براش تنگ شده من در آن خوب بودم.»
برای برخی، میدان داری هرگز بیش از مشقت بار نخواهد بود. اما برای کسانی که واقعاً آن را میپذیرند – Bland، Rhodes، Collingwood و مانند آنها – عنصر سوم بازی به آنها هر آنچه را که نیاز دارند و بیشتر میدهد.
این مقاله از شماره جدید ماهنامه کریکت Wisden است. خوانندگان آبان نیوز می توانند سه شماره دیجیتال مجله را تنها با قیمت 2.49 پوند یا سه شماره چاپی فقط با 5.99 پوند دریافت کنند.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.