به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
مندر پایان احتمالاً باغ وحش خصوصی این کار را انجام داده است. یا تالار آینه. یا صحبت در صفهای نان ضیافتهای مستی که میلفوی مانند شراب در آن جاری بود. شاید این دهکده خصوصی و روستایی مصنوعی ملکه بود که در آن وانمود کرد که یک مزرعهدار است در حالی که کوزههای چینی خامه را روی نیمکت مرمریاش میچسباند. من از شما اطلاعی ندارم، هموطنان. اما احساس می کنم عینیت یافته است.
در هر صورت مورخان توافق دارند که راهپیمایی ورسای، رویدادی کلیدی در انقلاب فرانسه، با این احساس برانگیخته شد که این همه افراط بی حد و حصر – آن آینه ها، کرم، آن آلپاکا – در نهایت فقط کمی بیش از حد بود.
خواندن جزئیات این هفته انتقال ارلینگ هالند از بروسیا دورتموند به [A Massively Wasteful Super Club]، وسوسه انگیز بود که بدانیم چه چیزی ممکن است لازم باشد تا فوتبال احساس مشابهی داشته باشد. خشم و بیگانگی در اطراف ورزش بسیار واقعی است، اما در عین حال پراکنده است که توسط نورها پرت می شود. شاید برای تمرکز انرژی نیاز به جزئیات سختی باشد. چقدر زیاد است؟ چقدر بیشتر حاضریم به صورت غیر فعال از آن سوی پنجره های بلند فرانسوی مصرف کنیم؟
بر اساس آخرین ارقام موجود در مورد انتقال هالند، هزینه کلی 300 میلیون پوند خواهد داشت. این رقم شامل دستمزد، هزینه فروش و بدتر از همه کاهش 30 میلیون پوندی برای ایجنت مینو رایولا می شود. رایولا چیزی به این تماشایی اضافه نکرده است. اما او همچنان هشت برابر مبلغی که ورزش انگلیس هر سال به فوتبال پایه میگذارد، به خاطر انجام دادن چیزی بیشتر از آن، دریافت خواهد کرد. طلسم برخی از قراردادها و محکم کردن خود مانند یک انسان انگلی به این استعداد الهی و سختکوش.
وسوسه انگیز است که به سادگی به این زیاده روی بی دلیل نگاه کنیم. اما این نیز حیاتی است که به یاد داشته باشید که این پول واقعی است: اشتراک تلویزیون، بلیط مسابقه، ارزش تبلیغات شما. این هر نقطه دسترسی کم بودجه است، هر باشگاهی در خطر رفتن به دیوار است. همانطور که دم پیروزی در هر قرارداد پخش جدید، صدای شخص دیگری است که این گنج مشترک را برای یک برش گزاف به شما می فروشد.
سپس البته خود بازی وجود دارد. اثر ترکیبی این نیروهای عجیب چیست؟ هالند در حال حاضر یک چهره قابل توجه است. هرگز چنین استعدادی وجود نداشته است که به وضوح قانع کننده باشد (و او به طرز خیره کننده ای خوب است) و اینقدر بی وقفه کالایی شده باشد.
این اولین فوتبالیست ستاره ای است که نه تنها از طریق دستگاه مدرن پردازش شده، بلکه در آن متولد شده است، تا جایی که ماما احتمالاً بر روی بند فروش روی میز زایمان اصرار داشت. استعداد او بسیار آشکار است، چنین کیفیت شناخته شده ای. داستان های اولیه ای از ارتقاء دراماتیک او از زیر پنج سال به زیر شش سال وجود دارد. آیا تا به حال چنین حس اجتناب ناپذیری وجود داشته است، موفقیتی که برای پولدارترین حزب آماده است؟ گاهی اوقات به نظر می رسد که قبلاً این اتفاق افتاده است، که ما در حال حاضر بیرون از آن ایستاده ایم و اعداد را محاسبه می کنیم، گلدان های براق، و در سالن آینه ها غوطه ور می شویم.
این ادای احترام به مقیاس استعداد هالند و خود بازی است که او هنوز هم جذاب است. کسانی که بازی پدرش را دیدند، یک فوتبالیست بد واقعا خوب را به یاد خواهند آورد. این کمی نیست. فوتبال انگلیس هم همینطور بود. هالند پدر، که توپ را مانند موتور بخاری که از گاری جدا میشود، لگد میزد، و مانند مانور جرثقیل متحرک در زوایای قائم حرکت میکرد، به اندازهای خوب بود که در اولین نبرد برای فضا و زمان پیروز شد.
ارلینگ اصلا چیز دیگری است. او را تماشا کنید و بلافاصله زمین خیلی کوچک به نظر می رسد، بازی خیلی ساده، بازیکنان دیگر خیلی ناقص به نظر می رسند. هیچ عنصر واقعی غافلگیری در اینجا وجود ندارد، هیچ کرنر وجود ندارد، فقط بازیکنی که می تواند تمام مهارت های اساسی را با تکنیک، قدرت، و اعتقاد فوق العاده اجرا کند. او در خطوط مستقیم حرکت می کند زیرا خطوط مستقیم بهترین خطوط هستند. او گل می زند زیرا گل ها خوب هستند و باعث می شوند برنده شوید.
نکات برجسته بوندسلیگا را تماشا کنید و در ابتدا فکر می کنید، خوب، او عاشق سانتر است. او فقط یک چشم غیر طبیعی برای یافتن فضا دارد، مهارتی که او را در منچسترسیتی کاملا غیرقابل مقاومت می کند.
اما قبل از اینکه هم تیمی های طولانی مدت متوجه شوند که او می تواند هر کاری انجام دهد، از دویدن های مورب زیبا گرفته تا ضربه های سر گرفته تا توپ هایی که با نوعی قدرت انجماد زمان از هوا خارج می شوند، تا لحظاتی که در نیمه خود مالکیت توپ را در اختیار می گیرد، زمین را می بلعد همانطور که از او متنفر است. آن را از بین می برد و توپ را در دورترین گوشه از کنار یک انسان فقیر خمیده نابود می کند. او خسته نمی شود و به دنبال تغییرات غیر ضروری نیست. او نمی خواهد متوقف شود یا سقوط کند (هالند در فهرست 139 مهاجم ثابت اروپا در رده 120 قرار دارد).
آیا سرگرم کننده است؟ آیا می توانید این را دوست داشته باشید؟ حتی با کیلیان امباپه، که بیشتر یک بازیکن خودساخته است، یک حس برتری، شکنندگی و غیرمنتظره وجود دارد. با Haaland شما فقط در مورد اعداد تعجب می کنید. او چند گل می تواند بزند؟ او چقدر می تواند برنده شود؟ او کدام یک از سوپرتیم های موجود را به سوپرتیم برنده تبدیل می کند؟
این البته توهمی که از سبک او نشأت میگیرد، ظاهری از کارایی آسان که از همان مکان قدیمی، استعداد و کار سخت نشات میگیرد. و در اینجا خطر وجود دارد. هالند در سال گذشته مصدومیت داشته و بازی های خود را از دست داده است. هیچ دلیل واقعی برای نگرانی وجود ندارد، اما او همچنین در حال حاضر 200 بازی انجام داده است، که در هر سطح به عنوان دارایی، نمایش، چیزی که باید تا حد خود کشیده شود، پردازش شده است.
انواع دیگری از درام نیز وجود دارد. امضای قرارداد با منچسترسیتی گامی عمیقا منطقی خواهد بود. همه چیز در این معادله به موفقیت اشاره دارد. اما اجازه دهید با آن روبرو شویم، با توجه به محاسبات این موضوع، احساس جمع شدن نیروهای غیرقابل مقاومت، شکست بسیار پیچیده تر خواهد بود.
مهمتر از آن، آیا او می تواند خوشحال بماند؟ آیا او را می شکنیم؟ هالند به اندازه کافی باهوش، سرگرم کننده و بدجنس به نظر می رسد که بتواند از این روند جان سالم به در ببرد. اینکه اعداد و ارقام، ثروت اندوزی، پول درآوردن شدید یک استعداد افراطی با بقیه بازی ما چه می کند، سوال دیگری است.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.