به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
Vبه نظر میرسید که تعداد کمی از آلمانیها از شکست 2-1 مقابل ژاپن در بازی افتتاحیه جام جهانی لذت بردهاند. با این حال، به نظر می رسد یکی از نمونه های قابل توجه، حزب راست افراطی AFD کشور باشد، که نتیجه غافلگیرکننده آن – همراه با تصمیم برای اعتراض به حمایت از حقوق LGBTQ+ قبل از بازی – اثبات انکارناپذیری از اولویت های گیج کننده تیم ارائه کرد.
مارتین ریچارت، سخنگوی سیاست خانواده حزب در توییتی نوشت: «اگر به بازوبندهای بیدار بیشتر از فوتبال اهمیت می دهید، 1 بر 2 مقابل ژاپن شکست می خورید». “شکست نماد زوال آلمان است، جایی که ایدئولوژی بر همه چیز ارجحیت دارد!”
معاون رهبر حزب، بئاتریکس فون استورچ، با این موضوع موافقت کرد و نوشت: “من معتقدم که اگر تیم ما با افتخار رنگ های آلمانی را بپوشد و از سیاسی کردن این ورزش دست بردارد، آنها دوباره پیروز خواهند شد.”
زیرمتن در اینجا – و نه یک متن ظریف که همه گفته شد – به اندازه کافی واضح بود. وفاداری به کشور بر وفاداری به ارزش های جهانی، حتی در مورد چیزی غیرقابل اعتراض مانند حقوق LGBTQ+، غلبه دارد. کمی نزدیکتر نگاه کنید و حتی میتوانید نتهای تند آشنای افسانه خیانت جهانی را که در بسیاری از دموکراسیهای غربی جای گرفته است بچشید: احساس ریشهدار افول، اضطراب نسبت به جایگاه خود در جهان، این ایده که ویژگیهایی که زمانی ایجاد میکردند. شما بزرگ از همه جهات در حال فرسایش هستید.
اینها مکالمات جدید یا حتی گفتگوهای واقعاً ورزشی نیستند. اما در حال حاضر فوتبال – و بهویژه تیم فوتبال آلمان – به نظر مجرایی است که از طریق آن این بحثها اجرا میشود. و بنابراین این سوال که آیا تیم هانسی فلیک می تواند کاستاریکا را شکست دهد و برای دومین بار متوالی از حذف در مرحله گروهی جام جهانی اجتناب کند، از بسیاری جهات، موضوعی عمیق تر از فوتبال است.
بلکه به قلب خود جامعه آلمان ضربه می زند: جامعه ای که در چنگال تغییرات گسترده جمعیتی و آشفتگی های سیاسی است، جایی که قطعیت های قدیمی دیگر قطعی به نظر نمی رسد، جایی که اطمینان های قدیمی دیگر به عنوان اطمینان احساس نمی شوند. ما که هستیم؟ چه چیزی ما را می سازد؟ آینده چه چیزی در انتظار شماست؟ در مقیاسی کوچکتر، اما زیر خشنترین نورافکن، و در دید کامل جهان، اینها برخی از همان سوالاتی هستند که فلیک در حال حاضر سعی دارد به آنها بپردازد.
فقدان یک مهاجم طبیعی را در نظر بگیرید، منبع دائمی درون نگری در آلمان و مهاجمی که در سالهای اخیر بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. از گرد مولر تا کارل هاینز رومنیگه تا یورگن کلینزمن و میروسلاو کلوزه. شماره 9 غالب و مردانه بخش مرکزی اسطوره فوتبال آلمان است. و بنابراین، برای بسیاری، فقدان مهاجمان مرکزی در کلاس جهانی – که عموماً معتقدند محصول یک سیستم توسعه جوانان است که تطبیق پذیری و برتری فنی را بر تخصص ترجیح می دهد – نماد چیزی عمیق تر است. تضعیف هویت آلمانی، انحراف از سنت.
به همین ترتیب، ظهور نیکلاس فولکروگ کهنه کار – مهاجم سرسخت وردربرمن که تا این فصل در فوتبال دسته دوم بازی می کرد – به عنوان بازگشت به ارزش های اصلی تعبیر شده است. لوتار ماتئوس پس از گل تساوی قاطع فولکروگ مقابل اسپانیا در یکشنبه شب نوشت: “فضیلت های آلمانی که اخیراً کمی از آنها غافل بودیم، بازگشته اند.”
شاید این موضوع به بحث گستردهتری در مورد اینکه آیا در عصر مرزهای متخلخل و سیالیت فزاینده ایدهها، چیزی بهعنوان هویت ملی فوتبال باقی میماند، تغذیه میکند. و اگر بله، آلمان چیست؟ فلیک روز چهارشنبه گفت: «من معتقدم که هویتهایی وجود دارد. “شاید تفاوت های ظریف در سال های اخیر تغییر کرده است. ما می خواهیم شدت بالایی داشته باشیم، فعال باشیم و مالکیت توپ را داشته باشیم. می خواهیم حریف را مجبور به اشتباه کنیم، یعنی گاهی اوقات به شدت فشار می آوریم. ما میخواهیم از فوتبال هجومی جذاب و مدرن دفاع کنیم.»
همه آنها عالی به نظر می رسند، اما شاید توجه داشته باشید که در هر یک از این موارد جدید یا منحصر به فرد بسیار کمی وجود دارد. هیچ یک از موارد فوق آلمان را آلمانی نشان نمی دهد. فلیک می توانست به همین راحتی هر یک از 16 تیم برتر این مسابقات را توصیف کند. و خب: ما کی هستیم؟ چه چیزی باعث می شود ما، ما؟ برای تیم های آلمانی قدیمی، این موضوع به ذهنیت مربوط می شود. با این حال، سه خروج متوالی از تورنمنت نرم، تصویر آن را از بین برده است تیم مسابقات; تیمی که به خوبی تمرین کرده و به دلیل آلمانی بودن در نبردهای کلیدی پیروز می شود.
این نیز با مفاهیم زوال پیوند خورده است، این حس که نسل جدید فاقد شخصیت و سختی نسل های قبلی خود است. وینی شفر، مربی محترم سابق، در مصاحبه اخیر خود گفت: “به استثنای مانوئل نویر، توماس مولر، لئون گورتزکا و جاشوا کیمیچ، آنها به اندازه سایر فوتبالیست ها قوی نیستند.”
و نه صرفاً طرفداران سابق و سیاستمداران دست راستی مات و مبهوت فیبر فوتبال آلمان را زیر سوال می برند. ناامیدی گسترده نسبت به بعد اخلاقی جام جهانی – حقوق بشر، تجاری سازی، تغییرات آب و هوایی – باعث ایجاد دوگانگی در این مسابقات شده است. هارالد لانگ، آکادمیک، در مصاحبه ای با تاگس اشپیگل در آخر هفته گفت: «قوت فوتبال در گذشته این بود که یک رشته مشترک از فوتبال کودکان و نوجوانان تا تیم ملی وجود داشت که می شد به طرز شگفت انگیزی با آن همذات پنداری کرد. “این برای بسیاری از جوانان و بزرگسالان به طور یکسان به طور فزاینده ای دشوار می شود.”
در همین حال، عدم محبوبیت DFB، فدراسیون ملی، به نظر می رسد خطوط سیاسی و سنی را کاهش می دهد. گروه های هوادار گزارش می دهند که تیم ملی در تلاش است تا هواداران جوانی را جذب کند که تعداد بسیار کمی از آنها به قطر سفر کرده اند. بازیکنانی مانند Füllkrug و Kai Havertz در اینجا آشکارا در مورد عدم حمایت درک شده صحبت کرده اند.
و بنابراین برای فلیک باید با واقعیتهای بدی روبرو شد و تصمیمات سختی گرفت. آیا او با تیمی که دیرهنگام تساوی معتبر مقابل اسپانیا را به دست آورد، ادامه می دهد؟ آیا او اولین شروع مسابقات را به Füllkrug، قهرمان فرقه جدید آلمان می دهد؟ آیا او دفاعی را تقویت خواهد کرد که در دو بازی اول آنها شکننده به نظر می رسید؟ آیا او به مثلث هافبک ایلکای گوندوگان، گورتزکا و کیمیچ پایبند است؟ اینها در ظاهر، سوالات طاس فوتبالی هستند. و با این حال در سطحی دیگر این حس وجود دارد که آلمان در یک جبهه بسیار گسترده تر می جنگد.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.