به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
Yواقعاً باید آن را به انگلیس تحویل دهید. تعداد کمی از کشورهای دیگر می توانند 9 گل به ثمر برسانند و در صدر گروه خود قرار گیرند و هنوز بحثی را در مورد اینکه آیا آنها برای هدف مناسب هستند یا نه، برانگیزند. به نوعی، نوعی نبوغ در نارضایتی همیشگی انگلیسیها وجود دارد: نه آنقدر استبداد انتظارات، بلکه یک حالت پلیسی از انتظارات، یک فاشیسم انتظارات.
اما صرفاً برای بحث، بیایید با هشدارها شروع کنیم. بالاخره چقدر اینجا یاد گرفتیم؟ ولز با همه سر و صدای واضح خود، اساساً در این مسابقات غمگین بوده است: ارواح در لبه عکس. غم و اندوه خاصی در دیدن گرت بیل بزرگ وجود داشت که در نیمه وقت در جام جهانی که تقریباً به یقین آخرین جام جهانی او خواهد بود، با نوک انگشتانش در این بازی حرکت کرد، مانند مردی که در این مسابقات به سر می برد. حمام ساعت 4 صبح
به همین ترتیب، اینکه بگوییم دکلن رایس و جردن هندرسون در نبرد در مرکز پیروز شدند، به معنای لعنت کردن آنها با تمجید ضعیف است. مجموعه ای از صندلی های غذاخوری می توانست در نبرد میانی مقابل ولز پیروز شود. انگلیس به سادگی میتوانست توپ را دور خود بچرخاند، اما مطمئن باشد که جو آلن و آرون رمزی در اولین نشانههای مشکل عقبنشینی خواهند کرد. موفق باشید در یک شانزدهم نهایی مقابل Nampaly Mendy و Pape Gueye تلاش کنید.
و با این حال، در این آهسته آهسته یک اجرا، هنوز نتایج مشخصی وجود داشت که می شد با وضوح به دست آورد. جود بلینگهام واقعی است. دفاع هنوز هم کاملا مطمئن به نظر می رسد. در واقع این هری مگوایر بود که شاید گرمترین لحظه نیمه اول را ارائه داد: از دفاع خارج شد، مانند مردی که نتهای اول هیپس دراز نکشید روی زمین رقص را شنیده است، و ضربه شدید پای چپ را به سمت زمین تکان داد. بیابان.
آن نیمه اول، صادقانه بگوییم، بسیار نازک بود. این به سادگی آهسته و پر زحمت نبود، اگرچه بدیهی است که هر دوی اینها نیز بود. در بعضی مواقع تقریباً به طرز خندهآمیزی ناکارآمد بود: بازیکنان همان دویدن را انجام میدادند، بازیکنان به هم میدویدند. به نظر میرسید که هر آنچه انگلستان تلاش میکرد در یک سرزمین غیرعادی در حدود 45 یارد دورتر از دروازه جمع کند، جایی که تنها گزینهها این بود که آن را به عقب بازی کنند یا یک سانتر ناامیدکننده را امتحان کنند. شاید این ادای احترام شخصی ساوتگیت به شگفتی های بدون بال آلف رمزی در سال 1966 بود، اما این بار وینگرها به سادگی با یکدیگر برخورد کردند.
مشکل اینجا بود که به نظر می رسید همه می خواستند در یک فضا بازی کنند. راشفورد در سمت چپ میخواست پای قویتر خود را از داخل برش دهد. فودن در سمت راست میخواست پای قویترش را از داخل ببرد. هندرسون دوست دارد در کانالها حرکت کند. بلینگهام همچنین دوست دارد در کانالها بیفتد. هری کین دوست دارد برای دریافت در اعماق فرو رود. این اثر نوعی چرخش هنگر لین فوتبالی بود: مجموعهای از فوتبالیستهای بسیار با استعداد که اساساً در یک نقطه جمع میشوند و به آرامی دور یکدیگر میچرخند.
گرت معمولی گرت خسته کننده گرت لجباز همانطور که تیم ها در نیمه وقت در داخل تونل ناپدید می شدند، تقریباً می توانستید گرمای بخار یک میلیون انگلیسی میانسال را احساس کنید که مجموعاً خشم خود را می جوشیدند. یک شروع روشن به یک دایره گذرا متلاشی شده بود، که همانطور که همه میدانند بدترین شکلهاست. اما One Trick Gareth ترفند دوم را در آستین خود داشت. و حتی شامل تعویض هم نمی شد.
بنابراین چند دقیقه از نیمه دوم گذشته بود که فودن، که اکنون به جناح چپ مورد علاقه خود بازگشته بود، سه بازیکن ولز را با اسلم از پیش رو برداشت و یک ضربه ایستگاهی را که راشفورد به زیبایی در گوشه بالا فرستاد، برنده شد. کمتر از دو دقیقه بعد، راشفورد، که حالا آزادی جناح راست را به دست آورده بود، توپ را از بن دیویس گرفت و به کین اجازه داد تا برای اولین گل خود در مسابقات، با فودن بازی کند.
ناگهان انگلیس از زوایای جدید، زوایای مختلف حمله کرد، زمین را کشش داد و به همین ترتیب ولز را کشش داد. این تاکتیکی نیست که در هر شرایطی در برابر هر حریفی کارساز باشد. اما به نوعی، این نکته است.
برای ساوتگیت اکنون یک معضل آرام در دستانش است. بوکایو ساکا تورنمنت خوبی داشته است. رحیم استرلینگ طلسم او است. میسون صخره خود را کوه اما شما سعی کنید فودن و رشفورد را پس از یک نیمه دوم به آن حذف کنید. و خب بلینگهام در آن نقش شماره 10 هوشمندانه و پر هرج و مرج کجاست؟ در مقابل حریف قدرتمندتر، انگلیس تقریباً به طور قطع به یک دفاع سه برمیگردد، دفاعهای کناری به سمت بالا حرکت میکنند، و فورواردهای پهن برعکس میشوند. اما تغییر به موقع ساوت گیت نشان داد که برنامه های دیگری نیز وجود دارد، راه های دیگری برای برنده شدن.
و اگر انگلیس قرار است در این تورنمنت عمیق شود، احتمالاً باید این کار را انجام دهد. آنها از تجمل زمان آماده سازی گسترده لذت نبرده اند. آنها استعداد نسلی مانند کیلیان امباپه یا لیونل مسی ندارند. و بنابراین شما به سادگی باید در حین حرکت ماسک ها را عوض کنید، حریفان را حدس بزنند، نقاط حمله را جابه جا کنید. یک بدبین ممکن است سه بازی در مسابقات را ارائه دهد ساوتگیت هنوز هیچ ایده ای از بهترین تیم خود ندارد. یک خوشبین ممکن است مخالفت کند که برعکس، چندین مورد دارد.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.