به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
دبلیوکلاه جام جهانی عجیب این است. درون یک حباب و زیر ابری اتفاق می افتد که همه تظاهر می کنند آنجا نیست. با صحبت با بازیکنان ما در قطر، هیچ کس نمی تواند از این واقعیت فرار کند که افراد زیادی در ساخت این استادیوم ها جان باخته اند. این ابری است که هیچ کس نمی تواند زیر آن نفس بکشد و این بچه ها همچنان در تلاش هستند تا بیرون بروند و در زمین نتیجه بگیرند.
و با این حال، 45 دقیقه از اولین بازی آمریکا در جام جهانی مردان در 8 سال گذشته، پس از این همه نگرانی از سوی همه اطرافیان فوتبال آمریکا در مورد اینکه چگونه قرار است انجام دهیم، بازی ولز بهترین بازیی بود که من در این سال ها بازی این تیم را دیدم.
کاری که ایالات متحده در نیمه اول واقعاً خوب انجام داد، یک کمین سازمان یافته در خط دفاعی ولز بود که خطوط عبور آنها را دیکته می کرد. اساساً فریب دادن بچههایی که صلاحیت انجام پاسهای 30 تا 40 یاردی را ندارند و فکر میکنند این پاس انجام شده است. ولز توپ را در جایی که ما می خواستیم سرفه می کرد و ایالات متحده لحظات انتقالی زیادی داشت. اگر مستقیمتر بازی میکردیم، واقعاً میتوانستیم آنها را زیر پا بگذاریم – اما ایمن بازی کردیم.
سپس در نیمه دوم شکست خوردیم و با تساوی 1-1 به پایان رسیدیم. همه چیزهایی که مردم نگران حضور در این جام جهانی بودند در آن نیمه دوم آشکار شد: برای من واقعاً سخت است باور کنم که ولز بتواند یک تغییر ایجاد کند، کیفر مور را به ارمغان بیاورد و ما را کاملاً از مسیر خارج کند. ما جوابی برایش نداشتیم
همه کسانی که مقابل ایالات متحده بازی می کنند می دانند که ما کاری را که انجام می دهیم تغییر نمی دهیم. وقتی ولز تصمیم گرفت این کار را انجام دهد و با سه نفر در عقب بازی کرد، چرا ما حاضر نبودیم یک نفر دیگر را جلو بیاوریم تا آنها را بترسانیم؟ چرا به آنها اجازه می دهیم ما را به عقب برگردانند؟ بچه های ما به قدری مشغول دفاع بودند که وقتی توپ را در اختیار داشتند، برای دویدن خیلی خسته بودند. کریستین پولیشیچ منفجر کننده نبود زیرا از او خواسته شده بود که دفاع بیش از حد بازی کند.
جوانی تیم ما بهانه ای شده است برای هواداران، رسانه ها – حتی بازیکنان – که بگویند ما باید این را به عنوان یک تجربه یادگیری برای سال 2026 در نظر بگیریم. من این را نمی فهمم. فردا به هیچ کس وعده داده نشده است. سالها پیش، دن مارینو را دیدم. من به او به خاطر یک حرفه شگفت انگیز تبریک گفتم، و او گفت: “آره، اما من فقط یک سوپربول رفتم.” قیافهاش خیلی افتضاح بود و کل رفتارش عوض شد. به همین ترتیب، من احساس میکنم که پسران ما مفهوم جام جهانی را از دست دادهاند.
نکته دیگر در مورد جام جهانی اینجاست: واکر زیمرمن اشتباه بزرگی را در روز دوشنبه مرتکب شد که منجر به تساوی ولز شد. در این جام جهانی به من گفتند که بازیکنان آمریکایی هم اتاقی ندارند – همه آنها اتاق مخصوص به خود را دارند. در واقع روز بدتری نسبت به واکر در اولین بازی ام در جام جهانی داشتم: کارت قرمز گرفتم و 5-1 شکست خوردیم و تنها چیزی که آن روز مرا نجات داد هم اتاقی ام بود. واکر قرار است در رسانه ها بمباران شود. او در حال حدس دوم خودش است. او باید از همه عذرخواهی کند. او احساس وحشتناکی دارد. و بعد باید خودش به اتاقش برگردد و سعی کند بخوابد؟ این تنها چیزی است که در حال حاضر مدام به آن فکر می کنم: آن مرد به تنهایی با وزن دنیا دست و پنجه نرم می کند. از شما نمی توان انتظار داشت که آنقدر قوی باشید که بتوانید آن را تحمل کنید. نگاهی، در آغوش گرفتن، دست دادن، دست زدن به پشت، یک کلمه تشویقی از سوی همه هم تیمی هایش در طول سه روز آینده خواهد بود که او را از سر می گذراند.
بعدی انگلیس است. آنها سه بازیکن در سطح جهانی در هر پست دارند. هری کین آخرین بار برنده کفش طلا بود و این بار او یک ماشین کمکی است. اگر کسی در دنیا باشد که در زدن یک ضربه پنالتی عالی باشد، اوست. انگلستان سلاح های زیادی دارد: فودن، گریلیش، ساکا، بلینگهام، استرلینگ، رایس و دیگران. آنها سرعت دارند و مدافعان کناری ایالات متحده بهترین مدافعان نیستند، به علاوه ما یک زیمرمن عصبی داریم و تیم ریم روی یک زردپوش نشسته است. ایده آل نیست. ایران سعی کرد پشت توپ را بگیرد و انگلیس را مجبور کند که آنها را در هم بکوبد – و آنها دقیقاً این کار را کردند. شگفت آور بود. انگلیس بوی ترس به مشام میداد و دلهایشان را میریخت.
در اینجا توصیه من به هر تیمی در جام جهانی است که با تیم بزرگتری روبرو شود، همانطور که ایالات متحده در آستانه انجام آن است: مهم نیست که چقدر عصبی یا ترسیده باشید. شما باید خود را باور داشته باشید و مهم نیست که چه احساسی دارید، هرگز نمی توانید اجازه دهید حریف ترس را ببیند. این بازی به شجاعت پاداش می دهد – و همیشه یک ترسو را مجازات می کند. شجاعت توانایی اعتماد به خود در یک لحظه پر فشار است. بعد از شکست در دو بار اول، دوباره چیزی را امتحان می کند. با تمام زرق و برق ها و فشارها، اکنون زمان آن نیست که خود را دوباره اختراع کنید. شما باید همانی باشید که هستید.
برای هر بازیکن آمریکایی، این مسابقه منحصر به فرد است. در حالی که بازی با برزیل و آرژانتین نحوه سنجش خود را به عنوان یک کشور است، بازی با انگلیس همیشه احساس شخصی می کند. در زمان ما عنصر حسادت وجود داشت: بازیکنان انگلیس ثروتمند بودند، لیگ بزرگ و حمایت هواداران بسیار خوبی داشتند. آنها مثل جهنم مغرور بودند. ما می خواستیم آنها باشیم، اما به شیوه خودمان. من فکر می کنم که هنوز وجود دارد.
پس از شکست دادن انگلیس در فاکسبورو در سال 1993، من به دیوید باتی رفتم تا پیراهن خود را عوض کنم. گفت: خب من مال تو را نمیخواهم! من پاسخ دادم: “من هنوز مال تو را می خواهم، زیرا می خواهم چیزی با آن پاک کنم.” این باعث خنده او شد. “من اینطوری می خورم!” گفت و پیراهنش را در آورد. این روشی است که این تطبیق کار می کند. برای آمریکایی ها، این یکی همیشه چیزی بیش از یک بازی است. لیگ خودمان، MLS، برای رقابت با لیگ برتر برای جلب توجه و هواداران مبارزه می کند. ما برای تماشای بازی ها به میخانه ها می رویم – نه یک بار. به عنوان یک بازیکن فوتبال در آمریکا، شما همیشه به یک جزیره کوچک ادای احترام می کنید. بنابراین وقتی شانس شکست دادن انگلیس را پیدا کردید و واقعاً آن را از دست دادید، به من اعتماد کنید – هیچ چیز لذتبخشتر از این نیست.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.