به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
آآخرین بار، در 7 ژوئن 1970، قهرمانان، قدیم و جدید، دیدار کردند. پس از همه هیاهوها، هیستری ها و هذیان در گرمای گوادالاخارای مکزیک، برزیل، قهرمان جام جهانی 1958 و 1962 و انگلیس، مدافع عنوان قهرمانی، قرار بود مسابقه ای را برگزار کنند که نوید می داد روح را به هیجان بیاورد و مردم را شگفت زده کند. ذهن
جهان یک بار دیگر بر برزیلی ها خشن شد. در بازی ابتدایی خود، آنها چکسلواکی را 4-1 شکست دادند و خاطرات جادویی را که از فینال سال 1966 از دست داده بودند را زنده کردند. برزیل، علیرغم دریافت گل دقیقه 11، حریف خود را شکست داده بود. کارلوس آلبرتو تورس، مدافع راست و کاپیتان، یادآور شد: “این یک لحظه کلیدی بود. اولین بازی همیشه هست. در ابتدا ما به عنوان تیم عصبی بودیم، اما وقتی چکسلواکی گل زد، تیم از خواب بیدار شد. این محرکی بود برای شروع بازی که پیشبینی کرده بودیم و میخواستیم بازی کنیم.»
به گفته ریولینو: «آدرنالین… اضطراب بسیار زیاد بود. فقط می خواستی بدانی که تا شروع بازی چه اتفاقی قرار است بیفتد. من نتیجه را مساوی کرده بودم و برزیل با پیروزی شگفت انگیز 4-1 باز شد. این چیزی است که هم آرامش و هم تقویت می کند. [I celebrated] میدونی اونجوری با آغوشم فحش میدم…”
در پایان، برزیل چک های ساده لوح را که به حریفان خود فضای زیادی برای اکتشاف، پرسه زدن و در نهایت بهره برداری می دادند، شکست داد. برزیل به شدت پرجنبوجوش، مهارت، هنرمندی و زرق و برق فوقالعادهای را به نمایش گذاشت. با این حال، لادیسلاو پتراس، گلزن چکسلواکی، بیحوصلگی مشخصه برزیل در دفاع را آشکار کرده بود. نقص اساسی در گرایش تقریباً کامل آمریکاییهای جنوبی.
انگلیس، با این حال، تحت تاثیر قرار نگرفت. آنها بر این باور بودند که می توانند تیم ماریو زاگالو را سرنگون کنند و مدافع عقب برزیلی فلیکس، کارلوس آلبرتو، ویلسون پیاتزا و بریتو مدافعان میانی و اورالدو مدافع چپ مشکوک بودند. پیاتزا اعتراف کرد: بدیهی است که در فوتبال برزیل نگرانی در مورد دفاع وجود داشت. این فقط در Selecao نبود. مطبوعات برزیلی ترکیب بازی با وینگرهای پیشرفته را تحمل کردند. برزیل 4-2-4 بازی می کند که گفته می شد، اما گاهی اوقات 4-1-5 یا 4-3-3 بود. زاگالو نگران بود و به ما گفت که به مواضع خود پایبند باشیم.
در مقابل، انگلیس ظاهراً یک جلیقه تنگ تاکتیکی به تن داشت. آنها به عنوان “عجایب بی بال” مشهور، فینال جام جهانی 1966 را با نتیجه 4-4-2 برده بودند. سپس، نوبی استایلز بی عیب و نقص خط دفاع را بررسی کرد و به بابی چارلتون اجازه داد تا از مرکز حمله کند. این تاکتیکی بود که در همان زمان، فرانتس بکن باوئر، تکیه گاه خلاق تیم آلمانی را لغو کرد. در مکزیک، آلن مولری که نقش استایلز را بازی میکرد، به همراه مارتین پیترز و آلن بال، فولاد بیشتری را فراهم کردند و خط میانی آلف رمزی را شلوغ کردند. بابی چارلتون از حمله به عمق زمین افتاد. چارلتون در سن 32 سالگی، مسن ترین بازیکن خارج از زمین در تیم انگلیس، رابطی بود که مسئول محرک هجومی تیم بود.
کارلوس آلبرتو توضیح داد: «تاریخ، برزیل را به محبوبیت پیش از مسابقات تبدیل کرد، اما محبوبیت واقعی برای قهرمانی در جام جهانی، انگلیس بود. آنها مدافع عنوان قهرمانی بودند و تیم بسیار خوبی داشتند. آنها نسبت به سال 1966 با تجربه تر بودند. انگلستان گوردون بنکس، بابی مور و بابی چارلتون را داشت. برزیل باید در زمین مسابقه ثابت می کرد که ما جزو محبوبیت ها هستیم. این همان کاری است که ما از همان بازی اول انجام دادیم.»
در زمان رمزی، فوتبال انگلستان از نظر طراحی و ماهیت کاربردی بود. زرق و برق و زرق و برق کنار گذاشته شد. در عوض، مربی انگلیسی برای سرسختی، پشتکار و تعهد ارزش قائل بود، همه ویژگیهای دنیوی که در مجموع باعث پیروزی آنها در سال 1966 شده بود. چهار سال بعد، دیدگاه رمزی به فوتبال و جهان کاهشدهندهتر شد. هيئت انگليسي پدرسالار و نابخردان بود.
پیاتزا که اندکی ناراحت بود به یاد می آورد: «انگلیس وارد شد و به نوعی طبیعی بود – آنها، انگلیسی ها، با آب و تاب فراوان وارد شدند، انگار قرار است قهرمان شوند. حتی آب خودشان را هم بردند. شما همچنین دیدید که مکزیکی ها فکر می کنند، “انگلیسی ها شبیه هستند که.”
کارلوس آلبرتو تاکید کرد: «برنده برزیل-انگلیس همیشه به فینال میرسید. همه این را می دانستند. اگر می خواستی قهرمان جهان شوی، باید انگلیس را شکست می دادی!»
این مسابقه هرگز معمولی نبود. این مسابقه تا حدی نتیجه جام جهانی 1970 را رقم زد و جایگاه پله را در پانتئون خدایان فوتبال مشخص کرد. همچنین میراث برزیل را در بازی جهانی تثبیت کرد. “آن بازی تعیین کننده بود، فینال قبل از نامهژایرزینیو گفت.
حداقل این وعده بود. برخورد فرهنگ ها و مکاتب مختلف فوتبال. انگلستان یک ماشین مهندسی دقیق با منبع انرژی و درز غنی از عزم، در عین حال بدون استعداد در حمله بود. از سوی دیگر، برزیل استاد این بازی زیبا بود، البته با خط عقبی بینظمی.
پیاتزا گفت: “انگلیس همانطور که ما انتظار داشتیم، خوب و با ذهنیت قوی بازی کرد. آنها از سال 1966 تیم خوبی را حفظ کردند، [and had] اعتبار برای تعقیب یک عنوان جهانی دیگر. آن بچه ها قوی و قد بلند بودند، لعنتی! و شما تعجب کردید: چگونه می خواهم با آنها برخورد کنم؟
مرحله ابتدایی بازی کاملاً دقیق و تقریباً پیادهروی بود و انگلیس در حال حرکت بود. آنها توپ را در یک کانتر ناشایست بین خود نوازش کردند. از جناحین، سانترهای بلند آنها عزم و فرمان دروازه بان فلیکس را بر روی محوطه جریمه خود محک زد.
ژایرزینیو یادآور شد: “این یک بازی بسیار استراتژیک بود که در آن دو دروازه بان بی نظیر بودند. فلیکس برای برزیل و بنکس برای انگلیس. فلیکس به آن عادت کرده بود. بانک ها، نمی دانم آیا او عادت داشت که این همه پس انداز کند. این یک بازی سطح بالا بود، یک نوع بازی شطرنج. یک تیم حمله کرد و تیم دیگر دفاع کرد و سپس حمله کرد [in return]”
هر زمان که پله در موقعیت خطرناکی قرار می گرفت، نشانگر مستقیم او، مولری و مور، او را با دقتی تقریباً بی نظیر، همراه با تری کوپر، مدافع چپ یا بابی چارلتون، هافبک میانی او را محاصره می کردند. پله دو بار خلع ید شد اما تکان نخورد. او هرگز انجام نداد. بزرگی مسابقه هیچ یک از طلسم ها را نگران نکرد. هر دو با جدایی و متانت رواقی بازی کردند.
پس از 10 دقیقه، مسابقه با حرکتی با نشاط عظیم شعله ور شد، نشانه ای از این که برزیل، در ابتدا کمی لکنت زبان، شروع به اثبات خود کرد. شتاب برزیلی ها تقریباً ویرانگر بود. حتی 50 سال بعد، بازیکنان برزیل هر نانو ثانیه را طوری به یاد می آوردند که انگار همین دیروز بود.
کارلوس آلبرتو: پاس بلند با قسمت بیرونی پا به ژایرزینیو…
ژایرزینیو: “من توپ را دریافت کردم، از کنار نشانگرم کوپر دریبل زدم و از نزدیک خط دروازه، توپ را به سمت تیرک عبور دادم.”
کلودالدو: پله قبلاً چند بار بنکس را کمی از موقعیت خود دیده بود و او برای لحظه ای منتظر ضربه زدن بود. این مهمترین درسی است که از پله آموختم. نگاه متفاوتی به بازی و زمین داشته باشیم.»
کارلوس آلبرتو: “وقتی پله پرید، شروع کردم به جشن گرفتن – جشن گرفتن گل.”
جایرزینیو: “پله با فشار باورنکردنی خود به سمت پایین بالا رفت. اما بنکس، دروازهبانی با کیفیت با سرعت، انفجار، انعطافپذیری و واکنشهایش، در نزدیکی تیرک بود و پایین آمد و توپ را به بیرون پرتاب کرد.»
جرسون: «این فقط میتوانست بنکس باشد زیرا او پسانداز را پیشبینی کرده بود. شاید انتظارش را داشت.»
ریولینو: «خدای من، فقط بازیکنان در آن سطح کاری را انجام میدهند که آن دو انجام دادند! این ضربه سر عالی بود. بانک ها همان طور فکر می کردند که پله فکر می کرد. وقتی توپ برگشت، اگر بنکس سعی می کرد آن را نگه دارد، توپ از او عبور می کرد. مثل بازی والیبال بود چون به توپ سیلی زد. او از تفکر پله پیروی کرد. این یک حرکت باورنکردنی بود که به دو نابغه نیاز داشت.»
این عصاره ای است از برزیل 1970 – چگونه بهترین تیم تمام دوران جام جهانی را برد (نشر Pitch) توسط سام کونتی، که اکنون منتشر شده است. یک کپی از اینجا سفارش دهید
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.