به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
سیسیل کلمن، سرآشپز عملکرد بازیکنان، و همسرش، اندی مورگان، دارنده بلیط فصل
سیسیل: کار من شامل پختن صبحانه و ناهار برای بازیکنان و همچنین سفارش غذا و همکاری با یک متخصص تغذیه برای طراحی منو بود. من از فرانسه می آیم، من یک طرفدار بزرگ راگبی هستم، بنابراین این شغل مانند یک رویا بود.
حدود نه ماه پیش متوجه مشکلاتی شدم. به نظر نمی رسید آنها به تامین کنندگان پول پرداخت کنند. همیشه سخت بود اگر می خواستم کاری انجام دهم یا چیز اضافی بخواهم، هرگز پولی وجود نداشت. همیشه یک نه بود. مواد اولیه مانند پودر پروتئین برای ایجاد شیک برای بازیکنان در حال اتمام بود. در ماه اوت، من 65 درصد از دستمزدم را دریافت کردم و از آن به بعد چیزی نداشتم.
اکثر مردم در ماه سپتامبر وقتی به آنها گفته شد که حقوق نخواهند گرفت، آنجا را ترک کردند. من تعدادی از بازیکنان را در آشپزخانه همراهم داشتم که صبح ساعت 7 صبح مشغول پختن صبحانه بودند. یک بار با سرآشپز سفید آمدند. از نظر فیزیکی نمیتوانستم به تنهایی این کار را انجام دهم، بنابراین کمک آنها به خوبی انجام شد.
وقتی تمام شد من ویران شدم و الان هم هستم. شغل من مثل مادر شدن 50 پسر بود، زیرا برای آنها غذا درست می کردم و آنها همیشه مراقب من بودند، اگر به چیزی نیاز داشتم، همیشه در کنار من بودند. چند کار نمایندگی در جاهای مختلف انجام داده ام و دنبال کار دائمی هستم. من از نظر مالی از مادر و پدر اندی کمک گرفته ام و مقداری پس انداز دارم، اما واقعاً سخت است.
اندی: پدر و مادر من 25 سال دارند که بلیط فصلی دارند و من از اواخر دهه 90 می روم. من در نهایت 60 ساعت کار داوطلبانه در آنجا انجام دادم و به سیسیل کمک کردم. ما باید شروع میکردیم به پول نقد و حمل غذا برای تهیه غذا – میتوانید تصور کنید که وقتی باید به 70 بازیکن غذا بدهید، چطور بود.
در آن زمان، باشگاه به لطف شجاعت محض کارکنان، که دستمزد دریافت نمی کردند، کار می کرد. بسیاری از مردم مزاحم نمی شدند. اما مثل یک خانواده پرجمعیت است. وقتی شنیدیم که تمام شده، مثل این بود که قلبت از بین رفته است. ما نه چندان دور از زمین زندگی می کنیم و دوستی هایی داریم که سال ها طول کشیده است. همه ما در یک منطقه در جایگاه جنوبی ایستادیم و ما برای همیشه با هم دوست شده ایم.
آنها یک حراج آنلاین ترتیب دادند تا مقداری پول به کارکنانی بدهند که هیچ چیزی ندارند. آنها وام مسکن برای پرداخت دارند، اجاره برای پرداخت. واقعاً غم انگیز است. ما یکی از جوایز حراج را اهدا کردیم. ما یک پیراهن امضا شده در یک قاب از فصل 16-2015 داریم. احتمالاً افراد زیادی از ما بدتر هستند، بنابراین ما می خواستیم کاری انجام دهیم.
در آخر هفته ما مشتاقانه منتظر راگبی و ملاقات با دوستانی بودیم که 10-20 سال است که می شناسیم. که رفته. تنها زمانی که آن را به طور کامل از دست داده اید، می دانید معنی آن چیست.
لوک برادلی، مدیر تیم
نقش من بسیار فراگیر بود – من تمام عملیات راگبی، تدارکات، کار بر روی قراردادها، برنامه تمرینی را مدیریت می کردم. 24 ساعت هفته، یک ترن هوایی احساسی، بر اساس تمرین و بر اساس نتایج یا آسیب دیدگی بود. بسیاری از کار من تلاش برای حفظ محیط خوب در خارج از زمین بود، زیرا از نظر عملکرد درون زمینی بسیار زیاد است.
امسال مجبور شدیم یک میلیون پوند از بودجه کم کنیم تا بدانیم اوضاع عالی نیست، اما نمیدانستیم که در لبه پرتگاه هستیم. در پایان، همه ما می دانستیم که در راه است، بنابراین همه خودشان را برای آن آماده می کردند. اما مثل یک تن آجر به ما برخورد کرد. وقتی آن چکش پایین آمد، درد داشت.
من سعی می کردم خودم آن را پردازش کنم در حالی که با 50 بازیکن و 40 کادر کار داشتم. من از همه سوال داشتم، همه درد میکشیدند، همه تخلیه میکردند، همه ناراحت بودند. بنابراین سعی میکردم با آن و همچنین احساسات و فرآیند فکری خودم کنار بیایم.
با در نظر گرفتن آخرین باری که ما حقوق کامل گرفتیم ژوئیه بود، و این در اکتبر اتفاق افتاد، شما در آن نقطه بسیار عصبانی هستید. من یک هفته بعد منتظر اولین فرزندم بودم. شش ماه بود که جورابهایمان را از دست داده بودیم و سعی میکردیم باشگاه را نجات دهیم – آنها از پشت به ما ضربهای زدند و ما را بلند و خشک گذاشتند، و من در راه با یک نوزاد در خانه نشسته بودم.
در حال حاضر، من هنوز بدون کار هستم، و بسیاری از کارکنان در همان موقعیت هستند – من کسی را نمی شناسم که در همان شغل قدم گذاشته باشد. شما افرادی با 20 سال تجربه در ورزش حرفه ای دارید که اکنون در 9 تا 5 شغل فقط برای گذران زندگی خود مشغول به کار هستند. من باید در پایان آبان ماه حقوق بگیرم. تا آن زمان چهار یا پنج ماه از آخرین تاریخ پرداخت من می گذشت.
تنها امید این است که ورچستر را بتوان از انحلال بیرون آورد. این می تواند یکی از بزرگترین اتفاقاتی باشد که برای ورچستر رخ می دهد، فشار دادن دکمه تنظیم مجدد با این همه حمایت پشت سر آنها و امیدوارم شکوفا شود.
تریسی برچ، خزانه دار باشگاه حامیان رزمندگان
من و شوهرم از سال 2004 دارنده بلیت های فصلی بودیم و سال ها در باشگاه هواداران حضور داشتیم. ما رویدادها و مربیانی را برای بازی های خارج از خانه ترتیب دادیم، وقتی به خارج از کشور می رفتیم مردم را دور هم جمع می کردیم، در مسائل سفر کمک می کردیم. ما مراقب مردم بودیم و بیشتر از هر چیز دیگری اجتماعی بود. ما به همه مسابقات رفتیم، چه در خانه و چه خارج از خانه.
شایعاتی در مورد مشکلات مالی شنیدیم، اما فکر کردیم: “این فقط صحبت است، فقط صحبت است.” حتی زمانی که آنها در مورد رفتن به سمت مدیریت گفتند، شما فقط آن را باور نمی کنید. شوهر من واقعاً به او ضربه وارد کرده است. هر شنبه اساساً راگبی بود.
از نظر بقیه این به نظر خندهدار میآید، اما مثل یک سوگ بود. چون بخش بزرگی از زندگی شما بود و ناگهان متوقف شد، فقط از بین رفت. شما هر آخر هفته با دوستانتان ملاقات نمی کنید. ما فقط سعی کردهایم ذهنمان را از آن دور کنیم و به سختی راگبی تماشا کردهایم.
با تعلیق شدن از لیگ برتر، به نظر می رسد که دارند دروازه ما را می بندند. حتی اگر برنده درخواست خود شویم، هیچ بازیکنی نداریم. باشگاه بخش بزرگی از جامعه ورچستر بود. شما در شهر قدم می زنید و همیشه افرادی را می بینید که تاپ های Worcester خود را پوشیده اند. هنوز هم کاری که صاحبان انجام دادند به درد می خورد. آنجا خانواده هایی هستند که همه چیز را از دست داده اند. مثل سرایداری که خانه اش را به دلیل زندگی در محل از دست داده است.
نوآ هیوارد، مدافع کناری ووستر وریرز
من به تازگی 22 ساله شده ام و چهارمین فصل حضور من در ورچستر است. بود فصل چهارم من، هنوز هم گفتن آن احساس عجیبی است. من از 13-14 سالگی در باشگاه بودم. من از طریق سیستم آکادمی آمدم. از آنچه به ما گفته شده بود مشخص بود که باشگاه مشکلات نقدینگی دارد، اما فکر نمیکنم کسی انتظار داشته باشد که به نقطهای برسد که شد.
سخت است بگوییم که آیا واقعاً هنوز فرو رفته است یا خیر، زیرا من واقعاً زمان زیادی برای پردازش چیزها به تنهایی ندارم. من سعی کرده ام به طور منطقی درباره آینده فکر کنم.
من هیچ احساس سختی نسبت به کسی ندارم که، حتی قبل از انحلال ما، به دنبال فرصتهایی در جای دیگری بود. زمان بسیار محدودی وجود دارد که می توانید یک ورزشکار حرفه ای باشید و باید از این فرصت ها استفاده کنید، همه می دانند که این طور است. هر بازیکنی که قبلاً با باشگاه دیگری قرارداد بسته است، من واقعاً برای آنها خوشحالم.
من سال گذشته یک خانه در Worcester خریدم و در حال مطالعه PPE هستم [philosophy, politics and economics] در دانشگاه آزاد اما در حال حاضر همچنان به دنبال بازی در راگبی هستم. نماینده من واقعاً سخت کار می کند و آنچه را که می تواند انجام می دهد. اگر ناامید نبودم که همچنان در راگبی باشم و دوباره به آن ضربه بزنم، صبح دوشنبه بیدار نمیشدم و تمرین نمیکردم.
همه در باشگاه باید از نحوه برخورد مالکان با شرایط بی احترامی کنند. همه گروه بازی واقعاً از بین رفته اند، حتی بازیکنانی که به سمت چیزهای واقعاً خوب رفته اند. هنوز یک ناامیدی واقعی وجود دارد که آنها این کار را در ورچستر انجام نمی دهند، زیرا آنچه ما داشتیم چیز خوبی بود.
کریس دریک، مدیر کیت
من در واقع 15 سال در باشگاه بودم تا آن روز که منحل شد. من در 5 اکتبر 2007 شروع کردم. من مربیان را برای جلسات تمرینی مرتب می کردم، لباسشویی را مدیریت می کردم و مطمئن می شدم که همه تجهیزات برای روز مسابقه آماده هستند. من در همه جا رانندگی می کردم، در سراسر اروپا به بازی ها و کمپ های تمرینی رفتم.
شایعاتی شنیدیم مبنی بر اینکه پسرها حقوق نمی گیرند، اما من مدت زیادی است که در آنجا هستم و گهگاه چنین اتفاقاتی می افتد. اما هیچ ارتباطی در مورد چیزی وجود نداشت. ما بیشتر آن را در مطبوعات دریافتیم تا اینکه کسی با ما صحبت کند تا به ما بگوید چه مشکلی پیش میآید.
ما فقط به دنبال آن بودیم و سپس دستور انحلال در 5 اکتبر اتفاق افتاد و مدیران خط ما به ما پیام دادند که بگوییم: “الان تمام است.” من ارتباط زیادی با باشگاه دارم، بنابراین از نظر احساسی کمی شوکه کننده است، اما همیشه به دنبال پیشرفت هستم و برای یک فرصت جدید آماده بودم.
از نظر مالی خوب هستم، چیز کوچکی برای بازگشت دارم. اما این ظرف پول برای همیشه دوام نخواهد آورد، بنابراین کمی وحشت در مورد آنچه که من واقعاً قرار است در آینده انجام دهم وجود دارد. هفته گذشته چند کار در یک سایت ساختمانی انجام دادم، به تازگی شغلی پیدا کرده ام که بتوانم خودم را ادامه دهم.
نامزد من، بث، نیز در باشگاه کار می کرد، بنابراین ما دو برابر ضربه خوردیم. ما هر دو شغلمان را از دست دادیم و وام مسکن داریم که باید پرداخت کنیم. مادر بث نیز در دفتر فروش بلیط کار می کرد و پدرش صاحب بلیط فصلی بود، او 20 سال است که می رود. بنابراین خیلی روی ما تاثیر گذاشته است.
سیسیل [Duckworth, former executive chairman] زمانی که من برای اولین بار در آنجا مشغول به کار شدم و به شکلی که باشگاه زیر نظر او ساخته شد، از دست دادن آنچه او برای باشگاه آرزو داشت، غیرقابل بخشش بود.
زمانی که من برای اولین بار شروع به کار کردم، باشگاه احتمالاً از نظر افرادی که در پشت صحنه شرکت داشتند، دو برابر بزرگتر بود. بخشیده نمی شود، اما باید ادامه دهید، نمی توانید واقعاً روی آن تمرکز کنید. فقط باید به زندگی ادامه بدی
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.