به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
آرugby موضوع محاورهای است که مردان نیوزلند بهطور پیشفرض در کبابپزی و فعالیتهای اجتماعی زمانی که یکدیگر را نمیشناسیم، و دوباره بعد از شناختن، و به همین ترتیب تا پایان زندگی طبیعیمان یا تمام شدن آبجو ادامه میدهند. اول می آید راگبی فضای امن ما است، موضوعی که همه ما در مورد آن متخصص هستیم و به طور گسترده با آن موافق هستیم: ستایش ریزر، اخراج فاستر و غیره. این فضایی است برای ما برای ارزش دادن به سختی و پیروزی، و تحقیر ضعف و باخت.
در طول نتایج ضعیف از نظر تاریخی All Blacks در طول یک سال گذشته، احساسی که بیشتر ابراز می شود خشم بوده است. عواطفی که اغلب بیان نمی شوند شامل غم، شرم، یأس، ناامیدی و اندوه است، زیرا بیان چنین احساسات سنتی غیر مردانه در این محیط معمولاً مردانه راه خوبی برای تحریک گفتگو یا به دست آوردن دوستان نیست.
مردان در این موقعیتها عصبانی میشوند زیرا از نظر اجتماعی قابل قبول است و به این دلیل که روشی مؤثر برای پنهان کردن احساسات غیرقابل قبول است. این البته غم انگیز و رقت انگیز است، اما در عین حال کسل کننده است. چقدر گفتگو در روزهای پس از شکست فرضی، تاریخی و غیرمحتمل آل بلکز مقابل ولز یا اسکاتلند در چند هفته دیگر جالب تر خواهد بود، اگر بتوانم به گروهی از بچه ها در کباب پز فرضی بعدی بگویم که نتیجه به دست آمده است. تأثیر منفی بر احساس ارزشمندی من داشت، این که باعث تضعیف خودپنداره من شده است، اینکه شب ها با فکر کردن به آن بیدار مانده ام و در طول روز متوجه شده ام که روی آن تمرکز کرده ام، تا جایی که شروع به نگرانی کرده ام. تاثیر بر روابط من و توانایی من برای انجام تعهدات حرفه ای من؟
این احتمال وجود دارد که من نتوانم حتی یک جمله را قبل از اینکه کسی سرفه کند “خروس نرم”، شخص دیگری در دست او فرو رود و من را بو کند و بقیه برای “نوشیدن نوشیدنی” داخل شوند، نتوانم بگذرم.
بنابراین اغلب ما ویژگیهای ظاهراً قهرمانانه ماچویی همه سیاهپوستان را جشن گرفتهایم: ریچی مککاو، که بیشتر جام جهانی 2011 را با پای شکسته بازی کرد، یا باک شلفورد، که بیشتر یک مسابقه آزمایشی در سال 1986 مقابل فرانسه را با بیضهای بیجسم انجام داد. زمانی که مککاو برای کمک به همه سیاهپوستان برای بردن جام جهانی، در حالی که احتمالاً آسیبهای طولانیمدت شدیدی به بدنش وارد میکرد، درد و رنج را تحمل کرد، آیا این یک فداکاری نجیبانه بود یا حماقت مفتضحانه؟ یک پاسخ احتمالی از شرح شلفورد از عمل افسانهای خود میآید، که او در مورد آن نوشت: «من آن را صرفاً به عنوان نمونهای از آنچه مردم احتمالاً به عنوان سرسختی ذهنی فکر میکنند مطرح میکنم، اما اینطور نیست. وقتی به بخیههایی در کیسه بیضهام نیاز داشتم، آن چیزی که انجام میشد، ادامه داشت.»
در خلاصهای واضح از حقایق و روشی که آنها اسطورهی واقعیترین نمونه مردانگی آرمانی کشور را منفجر میکنند، این دو جمله از بهترین آثار ورزشی نویسی این کشور هستند، اما من شک دارم که هرگز توسط گروهی از افراد مورد بحث قرار گرفته باشد. مردانی که در اطراف یک bbq ایستاده اند، که نشان می دهد چقدر دشوار است که تصویری از کیسه بیضه پاره شده را پس از اینکه در آگاهی ملی جاسازی کرد، از جای خود خارج کرد.
راگبی بازی قدرت، خشم و بی رحمی است اما بازی زیبایی نیز هست. من میتوانم، و اغلب انجام میدهم، تحت تأثیر آن قرار میگیرم – برای مثال، در حین یک حرکت پاس پیچیده، که در آن دفاع با سرعت بالا توسط چندین بازیکن که با هم کار میکنند، درک میکنند و به خواستههای یکدیگر واکنش نشان میدهند، خوانده میشود. به زبان در آن لحظات، مردم را می بینم که در سطحی فراتر از سطح فیزیکی با هم ارتباط برقرار می کنند. با این حال، من سخت گیری های اجتماعی در زبانی را که برای توصیف احساساتم در مورد آنها به کار می برم، درک می کنم و به طور کلی از آنها پیروی می کنم. به عنوان مثال، من هرگز، حداقل نه در جمع مردان، از کلمات “زیبا” یا “متحرک” استفاده نمی کنم.
اجرای منظم چنین فعل و انفعالات زیبایی، به ویژه زمانی که ریسک ها زیاد است، احتمالاً احساسات شدیدتری را در بازیکنان و همچنین بین آنها، به ویژه بین کسانی که اغلب با هم بازی می کنند، ایجاد می کند. حداقل گاهی اوقات، آنچه این بازیکنان نسبت به یکدیگر احساس می کنند باید عشق باشد، پس چرا ما هرگز نمی شنویم که آنها چنین می گویند؟ و چرا کلماتی که آنها برای توصیف احساسات خود انتخاب میکنند، تقریباً از نظر عاطفی کلیشهای بیهوده هستند، مانند «تسخیر شده»، «عالیکننده»، «تحریکشده»، «دلشکن»؟
مهم است که مردان نیوزلندی بیان ما را در مورد راگبی محدود کنند، زیرا ما در مورد راگبی بسیار صحبت می کنیم. بازی و گفتمان ما پیرامون آن، بیش از 150 سال است که شیوهای را که ما خودمان را میبینیم، شکل داده است، و شیوهای که ما خودمان را میبینیم مانند افرادی است که با درد بازی میکنند و در مورد آن ناله نمیکنند، و انتظار و خواستار پیروزی و پیروزی هستند. وقتی متوجه نمی شویم عصبانی می شویم از آنجایی که ما افرادی نیستیم که در مورد زیبایی یا معنا و به خصوص عشق صحبت نمی کنیم، به این باور می رسیم که آنها چیزهایی نیستند که ما به آنها اهمیت می دهیم.
اما ما مراقبت می کنیم، و مراقبت خوب و سالم است، و وقتی بتوانیم این را به خودمان و به ویژه یکدیگر اعتراف کنیم، وضعیت همه ما بهتر خواهد بود. این آسان نخواهد بود، اما بسیار آسان تر از باخت به اسکاتلند خواهد بود.
گرگ بروس نویسنده ای برجسته برای مجله آخر هفته نیوزیلند هرالد Canvas و نویسنده کتاب راگبی هد است.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.