به گزارش دپارتمان اخبار جهان پایگاه خبری آبان نیوز ،
ساکنان خیابان صلح در Irpin اکنون مبارزه جدیدی در دستان خود دارند – چگونه از زمستان آینده جان سالم به در ببرند.
Velytsia Myru – که به معنای خیابان صلح است – در طول تهاجم گسترده روسیه که در فوریه آغاز شد، به شدت آسیب دید.
در یک ساختمان L شکل در ابتدای خیابان، گروه بزرگی از ساکنان با مأموریت مشترک متحد می شوند.
در حالی که آنها خاطرات دردناک زیادی از فوریه و مارس به اشتراک می گذارند، می دانند که ساختمان آنها برای زمستان آماده نیست.
پنجرههای وسط ساختمان سیاهچالههای وسیعی هستند – آپارتمانهای آنجا بر اثر موشک و آتشسوزی متعاقب آن ویران شدند. هر خانواده دیگری در ساختمان با انفجار پنجره هایشان منفجر شد. با کاهش دما قبل از زمستان، در آپارتمان ها بسیار سرد می شود.
اهالی برای تعویض شیشه با موسسات خیریه در تماس هستند. پنجره ها را اندازه گرفته اند اما تا الان خبری نیست.
آنهایی که کمی پول کنار گذاشته اند با هزینه خودشان پنجره هایشان را عوض می کنند.
لیوبوف زاوروهینا میگوید: «من در این ساختمان زندگی میکنم و در جریان تهاجم روسیه به آن آسیب زیادی وارد شد. در خانه من خسارت زیادی وارد شده است. پنجره های بالکن و آپارتمان شکسته است، درهای من، یخچال، کمد لباس من آسیب دیده است. حقوق بازنشستگی من خیلی کم است، نمی توانم ویندوز را تعویض کنم. زمستان در راه است و ما دوست داریم گرمایش را روشن کنیم، اما اگر پنجره ها به این شکل بمانند، چگونه می شود؟ گرما از بین خواهد رفت…”
در روزهای ابتدایی ماه مارس، همه ساکنان به جز سه نفر از اینجا فرار کردند یا تخلیه شدند. فقط دو نفر از آنهایی که ماندند زنده ماندند. امروز، تمام آپارتمان هایی که می توان در آنها سکونت کرد، صاحبان خود را بازگشته اند، اما زندگی به حالت عادی بازنگشته است.
اکثر ساکنان بازنشسته هستند و کسی همیشه وقت خود را در باغ می گذراند و روی نیمکت های نزدیک ورودی ساختمان می نشیند. گفتگوها در اینجا طولانی است، معمولاً در مورد آنچه در حال رخ دادن است و آنچه در آینده خواهد آمد، اما گاهی اوقات همچنین در مورد آنچه که از طریق آن زندگی شده است.
اوه می دانید این فیلم که پنجره ها را می پوشاند در شب چه صدایی می دهد؟ باد می وزد و واقعاً ترسناک می شود.
لیدیا، 74 ساله، با یادآوری آنچه خانواده اش از سر گذرانده اند، شروع به گریه می کند. پس از انفجارها، دخترش بر اثر ریزش شیشه از پنجره به شدت مجروح شد. سلامتی او هرگز به طور کامل بهبود نیافته است. لیدیا به یاد می آورد که درخشش چشمانش را از دست داد، این اشتیاق برای زندگی که همیشه داشت.
ساکنان مدت طولانی با عدم اطمینان زندگی کردند. ابتدا به آنها گفته شد که ساختمان آسیب دیده تخریب خواهد شد.
بعداً کمیسیون دیگری آمد و به نظر می رسید که تعمیرات اساسی امکان پذیر باشد – ساختارهای چندین طبقه میانی باید جایگزین شوند. تاکنون بودجه ای برای این کارها در نظر گرفته نشده و تاریخ بازسازی نیز مشخص نشده است.
سقف، که به شدت آسیب دیده بود، فقط به طور موقت پوشانده شد تا به نجات آپارتمانهای طبقات بالا از پوسیدگی بیشتر در طول زمستان کمک کند.
یک روز صبح که طبق معمول روی نیمکت ها با اهالی صحبت می کنم، می بینم که یک وانت از راه می رسد. اهالی که در حیاط آرام صحبت می کردند کمی به وجد آمدند. یک مرد جوان پر انرژی از ون خود سبزیجات می فروشد – سیب زمینی، هویج، کلم. “گران نیست” ساکنان موافقت می کنند و یک صف در نزدیکی ون او جمع می شود.
آناستازیا، 36 ساله، یکی دیگر از ساکنان این شهر می گوید: “گاهی اوقات وقتی در شهر قدم می زنم، به نظر می رسد زندگی اینجا مثل قبل است… اما بعد به بالا نگاه می کنی و تمام این ساختمان های آسیب دیده را می بینی….”
هنگامی که او برای اولین بار از لهستان به ایرپین بازگشت، با از دست دادن آپارتمان خود پس از حمله موشکی ویران شده بود، تضاد با جو پر جنب و جوش شهر باعث درد او شد. امروز او فقط بر آنچه پیش رو دارد تمرکز میکند و شهر با کافیشاپها، قلیانفروشیها، رستورانهای پر از بازدیدکننده، زمینهای بازی و پارکهای پر از بچهها به او یادآوری میکند که زندگی ادامه دارد.
ساکنان بوچا می گویند: «شهر ارواح نیست».
هیچ تقسیم قابل مشاهده ای بین ایرپین و همسایه بوچا، یکی دیگر از شهرهای اقماری کیف، وجود ندارد که در بهار امسال پس از کشف گورهای دسته جمعی و اجساد متعدد در خیابان پس از عقب نشینی ارتش روسیه، به اخبار جهانی رسید. اگر در مسیر درست در ایرپین راه بروید، در نهایت به بوچا خواهید رسید.
ساختمان های کمتری در اینجا آسیب دیدند اما تعداد تلفات انسانی به طور قابل توجهی بیشتر است. این بدان معناست که بسیاری از خانوارها تحت تأثیر ضرر و زیان یا آنچه در اینجا متحمل شده اند، هستند.
کسانی که می توانند، سعی می کنند به سمت جلو حرکت کنند و به تدریج زندگی خود را با آرزوی پشت سر گذاشتن گذشته بازسازی کنند.
تصویر جدید شهر ارواح مردم محلی را عصبانی می کند. بوچا سرمایه گذاری زیادی برای رشد به عنوان یک حومه بسیار سبز خانواده دوست از کیف انجام داد، با تعداد زیادی کسب و کارهای کوچک محلی که بر اساس این مفهوم ساخته شده بودند.
ما در تمام حومههای کیف سوار ماشین شدهایم تا بفهمیم آیا میتوانیم دوباره اینجا زندگی کنیم. اما معلوم شد که تعداد زیادی از بچه ها به اینجا بازگشتند و بوچا به زندگی خود ادامه می دهد.” – یک مادر جوان به اشتراک می گذارد.
مشغول نگاه کردن به کوله پشتی ام بودم که یک زن جوان خندان با موهای فرفری بلند، کیکی در دست و یک کودک خردسال در کنارش به استقبالش آمد. جولیا، 37 ساله، معلوم شد که صاحب کافی شاپی که من کنارش ایستاده بودم و مادر 5 فرزند است. او که اصالتاً اهل دونتسک است، چند سال پیش زمانی که تصمیم گرفت با خانواده اش در اینجا ساکن شود، در نگاه اول نسبت به بوچا احساس عشق کرد.
کافی شاپ او در جریان درگیری های خیابانی به شدت آسیب دید، شیشه ها شکست، کیک ها و مبلمان ناپدید شدند. امروزه مقداری شیشه در پنجره ها تعویض شده است، در حالی که برخی هنوز تخته شده اند. بازدیدکنندگان محلی روی آن آرزوهای خوب برای جولیا می نویسند.
در ماه مارس، سربازان روسی آمدند و خودروهای زرهی خود را در چمن روبروی خانه او پارک کردند. آنها به خانواده او اجازه فرار دادند و گفتند که هیچ فرصت دیگری وجود ندارد.
“زمانی که جنگ شروع شد، ابتدا تصمیم گرفتیم که جایی نمی رویم – ما این مکان را دوست داریم، این خانه ما است، این کار ما است. حتی وقتی خیلی ها شروع به رفتن کردند، تصمیم گرفتیم بمانیم. تا اینکه در 10 مارس که بوچا اشغال شد و سربازان روسی به خانه ما آمدند و به ما گفتند اگر میخواهیم زنده بمانیم آخرین فرصت برای فرار داریم. آنها گفتند: “امروز دستور داده ایم که غیرنظامیان را نکشیم، بنابراین این فرصتی است که شما به سلامت فرار کنید.”
امروز خانواده با اشتیاق زیاد به بوچا بازگشته اند. کافی شاپ آنها که زمانی “قهوه و شراب” نام داشت، اکنون “قهوه و صلح” نامیده می شود.
جولیا ادامه می دهد: «چند سال پیش رویای افتتاح کافی شاپ خودم را داشتم. بعد از اینکه همه چیز نابود شد، رویای جدیدم شروع دوباره به کار بود. و این مکان را به آنچه قبلا بوده تبدیل کنید تا دوباره دنج و زیبا شود. من دوست دارم مردم با بچه هایشان، با خانواده هایشان، با دوستانشان اینجا جمع شوند. برای خوردن یک فنجان قهوه، یک لیوان شراب و صحبت… من نمی خواهم این گفتگوها در مورد آن اتفاقات وحشتناکی باشد که ما زندگی کردیم، می خواهم همه برگردند تا زندگی کنند و دوباره لبخند فرزندانمان را ببینند.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار روز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.