به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
Oدر روز سال نو 1986، مسابقات فوتبال آبورن بو جکسون به سر و صداترین راه به پایان رسید. ببرها به دالاس سفر کردند، جایی که چهارمین باخت خود در این فصل را متحمل شدند، شکست 36–16 در دست تگزاس A&M. وقتی گوینده Cotton Bowl PA به جمعیت اطلاع داد که جکسون (که با شکست 129 یارد دوید) به عنوان MVP بازی انتخاب شد، این خبر با سکوت بی تفاوتی استقبال شد.
این به سختی راهی برای رسیدن به یک حرفه بود.
خوشبختانه برای جکسون، این کار کاملاً انجام نشد. اگرچه او چیزی برای اثبات به پیشاهنگان NFL نداشت، و اگرچه خطر مصدومیت فریاد می زد این کار را انجام نده!، در 5 ژانویه جکسون به توکیو رفت تا در چیزی به نام Ricoh Japan Bowl بازی کند.
در اوج بازیهای ستارههای فوتبال کالج پس از فصل، این عجیبترین بازی از این دسته بود. این رویداد در سال 1976 آغاز شد، زمانی که اسپانسر آن، روزنامه های اسپورت نیپون، آرزو داشت که جشن دویستمین سالگرد ایالات متحده را با – طبق بیانیه رسمی مطبوعاتی – “چیزی واقعاً آمریکایی” جشن بگیرد.
به این ترتیب سنت عجیب واردات ده ها ستاره فوتبال برای شرکت در یک بازی بی معنی در یک استادیوم نیمه خالی در مقابل هوادارانی که هیچ سرنخی از آنچه که شاهد بودند آغاز شد.
ایالات متحده آمریکا! ایالات متحده آمریکا!
جکسون از آتلانتا به لس آنجلس پرواز کرد و در آنجا با سایر شرکتکنندگان ملاقات کرد تا پرواز 065 خطوط هوایی ژاپن به توکیو را بگیرد.
از آنجا که او جاذبه خیمه شب بازی بود، کمک های خاصی در نظر گرفته شد. به همه بازیکنان یک هم اتاقی اختصاص داده شد. نه جکسون همه بازیکنان رویدادهایی داشتند که باید در آن شرکت می کردند. نه جکسون همه بازیکنان باید برای یک همراه پول می دادند. نه جکسون
درک تیلور، بازیکن خط دفاعی بیلور، گفت: «اینکه بتوانید یک نفر را به عنوان مهمان خود داشته باشید به این معنی است که شما VIP هستید. “من به کسی اجازه نداشتم.”
جکسون در واقع دو نفر را با خود آورد – فلورانس، مادرش. و لیندا گرت رابینسون، دوست دختر باردار دیگرش که او را به عنوان «نامزد من» به هم تیمی ها معرفی کرد. چیزی که می توانست ناخوشایند باشد، فقط – به گفته آلیسون هاینز، نامزد دیگرش – مدت کوتاهی پس از ارائه هایسمن، او و جکسون مشاجره شدیدی داشتند که منجر به جدایی موقت (آنچه او معتقد بود) شد. به علاوه، هاینز هرگز نمی دانست که لیندا با جکسون به توکیو رفت.
این پرواز 11 ساعت به طول انجامید. مربیان، حامیان مالی و مدیران در جلوی هواپیما نشسته بودند، 68 بازیکن – و همچنین شش تشویق کننده از دانشگاه ایلینوی و شش نفر از دانشگاه واشنگتن – در عقب نشستند. به محض بلند شدن بوئینگ 747، خدمه پرواز در راهروها قدم زدند و مقداری الکل تقریباً بی ته به دست دادند.
تاد مولز، یک خط حمله ایالت پن، گفت: «هشت ساعت اول آن پرواز، تنها کاری که انجام دادیم نوشیدنی بود. «اول آبجو آمریکایی بود. بعد مشروب آمریکایی بود. بعد آبجو ژاپنی. و در انتها به خاطر نوشیدنی مینوشیدیم.»
زمانی که هواپیما در توکیو فرود آمد، مشروب خدمه پرواز تمام شده بود و بازیکنان در حالات مختلف خراب بودند. خیلی ها خمار بودند. چند نفر هنوز مست بودند. کابین بوی استفراغ و عرق می داد. اتوبوسی آنها را به هتل گرند پرینس تاکاناوا برد، جایی که اتاقهایی به آنها اختصاص داده شد و کلیدهای سوئیت مهمان نوازی 24 ساعته – حاوی عرضه نامحدود نوشابه، گیتوراد، میوه و آبجو را به آنها داد.
ران هدلی، مدافع خط دفاعی واشنگتن، گفت: “این دیوانه کننده بود.” کولرها با آبجو Kirin پر شده بودند. اما اسپانسر اصلی ساپورو بود. یکی از روزهایی که همه ما در آنجا هستیم و کیرین های خود را می نوشیم و سر ساپورو وارد می شود. او پرسید، “چرا همه شما Kirin می نوشید؟” به او گفتیم که دوست داریم. او گفت نه! نه! نه! وقتی چند ساعت بعد برگشتیم، تمام Kirin از بین رفته بود و کولرها مملو از ساپورو بودند.
مهم بود؟
هدلی خندید: «آبجو، آبجو بود.»
شرکت کنندگان قبل از بازی یکشنبه پنج روز کامل در ژاپن حضور داشتند و آنها از آن به روش های عجیب و غریب و عجیب و غریب استفاده کردند. اگرچه تقریباً سه شهروند ژاپنی نام هر یک از بازیکنان را شنیده بودند، امضاهایی در فروشگاههای بزرگ وجود داشت که در آنها میتوان در یک صف 45 دقیقهای منتظر ماند تا امضای چهرههای نمادینی مانند بیل هیپل (گیرنده عریض آیووا) و اندی هرن (Andy Hearn) را گرفت. خطیبان فناوری جورجیا). یک تور اختیاری با راهنمای نیکو، رژه در خیابانهای موتوماچی با حضور تشویقکنندههای ایلینوی و یک شب بیرون رفتن در – طبق برنامه روزانه – «دیسکو» وجود داشت.
پیتر نجاریان مدافع خط جکسون و مینه سوتا دعوت به ناهار با شونیچی سوزوکی، فرماندار توکیو را پذیرفت. خوب بود اما پیشروی یکشنبه در درجه اول طوفانی از عکسبرداری و ژستهای گنگ با کشتیگیران سومو بود. جکسون در سفر ساکت و کمی خجالتی بود، تا حدی به این دلیل که با مادر و دوست دختر باردارش سفر می کرد، تا حدی به این دلیل که هرگز در کنار غریبه ها خیلی راحت نبود. اکثر بازیکنان یکدیگر را شناختند. به نظر می رسید جکسون هیچ کس را نمی شناسد. او به همسالانشان در مدرسه اشاره می کرد – حسن جونز “ایالت فلوریدا” بود، کریس کاستلی “دریایی”. او جو دودک هافبک پلیموث استیت را «جو دودک» نامید، زیرا این دو به تازگی در برنامه صبح بخیر آمریکا با هم ظاهر شده بودند.
بازیکنان هر کجا که می رفتند هدایایی به آنها اهدا می شد. روسری. یک دوربین. وقتی همه بعد از یک بار حضور سوار اتوبوس شدند، سیب های قرمز عظیمی به آنها تحویل داده شد. روی دان، بازیکن خط حمله SMU، به یاد می آورد: «بیشتر بچه ها مثل «یک سیب؟» بودند. “با یک سیب چه کار کنم؟”
با رسیدن به هتل، اعضای حزب از وسیله نقلیه خارج شدند. جکسون چند ردیف پشت سر مادرش نشسته بود و وقتی در پیاده رو به هم رسیدند، او با سختی گفت: “وینسنت ادوارد، سیب تو کجاست؟”
او گفت: “نمی دانم، مامان.” “آن را در اتوبوس رها کردم.”
فلورانس باند اخم کرد.
او گفت: «وینسنت ادوارد، آن سیب لعنتی را به تو ندادند تا آن را در اتوبوس لعنتی بگذاری. برو بگیرش!»
او سپس به لیندا گرت – آن هم بدون سیب- روی آورد.
“شما هم خانم جوان.” زن و شوهر دوباره سوار اتوبوس شدند تا میوه هایشان را پس بگیرند. فلورانس چرخید و با دان روبرو شد – انسانی که قبلاً هرگز ندیده بود.
او گفت: «مرد جوان، سیب تو کجاست؟»
دان شانه هایش را بالا انداخت، سپس به هم تیمی هایش گفت: «هی، بچه ها، بیایید همه آن سیب ها را بگیریم!» یکی یکی همه دنبال می کردند.
دان گفت: “من نمی توانم به جای هیچ کس دیگری صحبت کنم، اما نمی خواستم با خشم مادر بو جکسون روبرو شوم.”
همانطور که تبلیغ می شد، قرار بود فوتبال بازی شود. مایک وایت از ایلینوی مربی تیم شرق بود، فرد آکرز از تگزاس مربی غرب بود. مردان پذیرفتند که این سفر باید یک جایزه باشد، نه مجازات. بنابراین هر تیم سه تمرین نیم ساعته انجام داد و با شش بازی پایه حملات را انجام داد.
تقریباً 15 دقیقه پس از اولین تمرین شرق، بو جکسون به وایت نگاه کرد و به آرامی گفت: «مربی، کارم تمام شد. بو دیگر نمیخواهد تمرین کند.»
سفید ناتوان بود. به علاوه، سوئیت مهمان نوازی آبجو داشت.
“خوب!” او فریاد زد. «همه بو شنیدید! تمرین تمام شد!»
این بازی در داخل استادیوم یوکوهاما، با شروع ساعت 11:30 صبح و تکرار غیرممکن بود. یونیفورمها – سبز و زرد زشت برای شرق، قرمز، سفید و آبی که کمتر ترسناک برای غرب است – در ژاپن توسط افرادی که هرگز این ورزش را تماشا نکرده بودند، کنار هم چیده شدند. کاستلی، فرمانده نیروی دریایی گفت: “همه ما مجبور شدیم ته پاها را جدا کنیم، زیرا آنها خیلی بلند بودند.” به تشویقکنندهها دو جفت دستکش – یکی سبز شرقی، دیگری سفید غربی – توزیع شد تا به هواداران کمک کنند تا بدانند کدام تیم کاری را به خوبی انجام داده است. وقتی توپ های فوتبال به هوا پرتاب می شد، همه بدون توجه به نتیجه، تشویق می کردند. اگر بازیکنی برای دویدن 25 یاردی از خط دفاعی عبور کند، یک پیپ ناری وجود دارد. ورزشگاه 34046 صندلی داشت و تقریباً نیمی از آن پر شده بود. اسکات گیزلمن از کالج بوستون می گوید: «این چیزی است که من با خودم فکر می کردم. “این مسیر طولانی برای پرواز برای بازی در مقابل چند هزار نفر بود.”
تنها چیزی که همه می توانند روی آن توافق داشته باشند: بو جکسون.
دودک گفت: «خیلی عالی. سطحی متفاوت از هر مردی در آن میدان.
تونی فورجانیچ، مدافع خط نتردام گفت: «آلن پینکت هم تیمی من در دانشگاه بود و او عالی بود. اما بو خیلی سریع و قدرتمند بود. او یک مرد بود. ما پسر بودیم.»
هادلی گفت: «آنها یک نمایشنامه انزوا اجرا کردند که برایم پیش آمد. “بو بالا می آید، من او را زدم – و این مانند برخورد به یک دیوار آجری است. من نمایشنامه را ساختم، اما یک نیش باورنکردنی در شانه ام خورد. یک پزشک طب سوزنی کنار خط بود و داشت به من سوزن می زد. همه به خاطر بو.»
یکی از شرکت کنندگانی که از خروجی جکسون قدردانی نکرد جک ترودو از ایلینوی بود. به گفته کوارتربک اصلی شرق، جکسون آنقدر ضد تمرین بود که حتی زمانی که شرکت کرد، توجهی نکرد. در یکی از بازی های اولیه در ژاپن بول، ترودو خواستار یک پاس ساده بازی-اکشن شد. ترودو گفت: «خب، بو نمیدانست ما داریم چه کار میکنیم و با من برخورد کرد». بازوی چپم را بیرون میآورم و بو به آن میکوبد. من دچار شکستگی مچ دست چپم می شوم.» چند بازی بعد، حتی با وجود آسیب دیدگی قسمت بدن، ترودو به دودک تقلبی داد و به منطقه انتهایی دوید. در حین سر خوردن، زانوی چپش روی زمین چمن گیر کرد و بیرون زد. ترودو گفت: “من آن را منفجر کردم.” من جراحی کردم و هشت هفته با عصا بودم. من نمی توانستم به کمباین یا Senior Bowl بروم یا برای کسی ورزش کنم.”
ترودو که پیش بینی می شد در درفت آینده NFL انتخاب دور اول باشد، با انتخاب 47 در دور دوم به ایندیاناپولیس سقوط کرد. او گفت: «کاسه ژاپن میلیونها هزینه برای من داشت.»
همین را نمی توان در مورد جکسون گفت. یکی از هم تیمی های نزدیکتر او در این سفر، دیوید ویلیامز، گیرنده گسترده ایلینوی بود. هفت ماه قبل از آن، این دو در میامی برای عکسبرداری Pre-season All-American Playboy بودند. در یک سفر ماهیگیری در اعماق دریا در اقیانوس اطلس، ویلیامز 25 دقیقه ناموفق را صرف تلاش برای چرخیدن در یک کهربا جک کرد. جکسون با مشاهده از روی سکوی نزدیک، پیراهن خود را درآورد، میله را گرفت و موجود دریایی 185 پوندی را روی قایق برد. ویلیامز به یاد می آورد: «هنوز نمی دانم بو چگونه این کار را کرد.
حالا، در کوارتر چهارم مسابقات بول ژاپن، ویلیامز داشت چیزهایش را به هم می زد. در حالی که شرق خیلی جلوتر بود، او به سرعت به زمین رفت و یک بمب 58 یاردی باشکوه را از جف ویکرشام، مدافع LSU برای تاچ داون گرفت. او تا 176 یارد دریافت کرده بود و میدانست که جایزه MVP به Champaign، ایلینوی بازمیگردد. ویلیامز کنار جکسون روی نیمکت نشست و گفت: “هی، بو – جام مال من است.”
جکسون گفت: «پسرم، هنوز تمام نشده است.»
دفعه بعد که شرق توپ را در اختیار داشت، جکسون یک زمین از ویکرشام گرفت، چند بلوک را به سمت بیرون دنبال کرد و 57 یارد را به سمت پایین زمین و به منطقه انتهایی حرکت داد. آلن دوردن، مدافع دفاعی آریزونا میگوید: «من زاویهای روی بو داشتم. “او به من نگاه کرد، غرغر کرد، سرعت گرفت و – خداحافظ، آلن.” این سومین امتیاز او در روز بود، همراه با 171 یارد راشینگ.
در بازگشت روی نیمکت، جکسون در کنار ویلیامز زمین خورد. آنها به دوربین تلویزیونی در همان نزدیکی لبخند زدند و خواندن لب های برنده جایزه Heisman سخت نبود.
او گفت: «این جایزه لعنتی مال من است.»
حرفش درست بود
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.