به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،
تیدو هفته پیش، دادگاه عالی ایالات متحده تصمیم گرفت که به گونزالس علیه گوگل رسیدگی کند، یک پرونده مهم که به برخی از غولهای رسانههای اجتماعی شبهای بیخوابی میدهد، به این دلیل که میتواند حفره بزرگی را در مدلهای کسبوکار فوقالعاده سودآور آنها ایجاد کند. از آنجایی که ممکن است این خبر خوبی برای دموکراسی باشد، دلیلی است برای بقیه که بنشینیم و توجه کنیم.
ابتدا مقداری پس زمینه در سال 1996، دو قانونگذار ایالات متحده، نماینده کریس کاکس از کالیفرنیا و سناتور ران وایدن از اورگان، بندی را در لایحه گسترده مخابراتی که در آن زمان از طریق کنگره در راه بود، وارد کردند. این بند در نهایت به ماده 230 قانون نجابت ارتباطات تبدیل شد و چنین میخواند: «هیچ ارائهدهنده یا کاربر یک سرویس رایانهای تعاملی نباید بهعنوان ناشر یا گوینده اطلاعات ارائهشده توسط ارائهدهنده محتوای اطلاعاتی دیگر رفتار شود».
انگیزه این دو سیاستمدار محترمانه بود: آنها دیده بودند که چگونه ارائه دهندگان خدمات میزبانی وب اولیه مسئول آسیب های ناشی از محتوای ارسال شده توسط کاربرانی هستند که هیچ کنترلی بر آنها نداشتند. شایان ذکر است که آن روزها اولین روزهای اینترنت بود و کاکس و وایدن می ترسیدند که اگر وکلا از این پس روی همه چیزهایی که در رسانه میزبانی می شود بخزند، رشد یک فناوری جدید قدرتمند از بدو تولد کم و بیش فلج می شود. و از این نظر حق با آنها بود.
با این حال، چیزی که آنها نمی توانستند پیش بینی کنند این بود که بخش 230 تبدیل به کارتی برای خروج از زندان برای برخی از سودآورترین شرکت های روی کره زمین – مانند گوگل، فیس بوک و توییتر، که پلتفرم هایی را برای آنها امکان پذیر می کند، تبدیل می شود. کاربران هر چیزی و هر چیزی را بدون اینکه صاحبان مسئولیت قانونی در قبال آن متحمل شوند منتشر کنند. بند کاکس وایدن آنقدر گسترده بود که یک استاد حقوق در نهایت یک کتاب کامل در مورد آن نوشت. بیست و شش کلمه ای که اینترنت را ایجاد کرد. شاید کمی هذلولی، اما شما این ایده را متوجه شدید.
حالا به نوامبر 2015 بپردازید، زمانی که نوهمی گونزالس، یک جوان آمریکایی که در پاریس تحصیل می کرد، در رستورانی توسط تروریست های داعش که 129 نفر دیگر را در آن شب به قتل رساندند، کشته شد. خانواده او از گوگل شکایت کردند و استدلال کردند که زیرمجموعه یوتیوب آن از الگوریتمهایی برای ارسال ویدیوهای IS به بینندگان تأثیرپذیر استفاده کرده است و با استفاده از اطلاعاتی که شرکت درباره آنها جمعآوری کرده است. دادخواست آنها برای بررسی دادگاه عالی استدلال میکند که «ویدئوهایی که کاربران در یوتیوب مشاهده میکردند، شیوهای بود که داعش از مناطق خارج از مناطقی از سوریه و عراق که تحت کنترل خود بود، پشتیبانی و استخدام میکرد».
نکته کلیدی در مورد کت و شلوار گونزالس این نیست که یوتیوب نباید ویدیوهای IS را میزبانی کند (بخش 230 این اجازه را میدهد) بلکه الگوریتمهای «توصیه» یادگیری ماشینی آن است که ممکن است ویدیوهای دیگر، شاید رادیکالکنندهتر، را تحت فشار قرار دهد. مسئول خسارت ناشی از آن یا، به بیان ساده، در حالی که یوتیوب ممکن است برای میزبانی هر چیزی که کاربرانش در آن پست میکنند از حمایت قانونی برخوردار باشد، اما برای الگوریتمی که تعیین میکند چه چیزی را در آینده ببینند، محافظت نمیکند – و نباید – باشد.
این برای پلتفرم های رسانه های اجتماعی دینامیت است زیرا موتورهای توصیه کلید شکوفایی آنها هستند. آنها ابزارهای قدرتی هستند که «درگیری» کاربر را افزایش میدهند – مردم را در پلتفرم نگه میدارند تا مسیرهای دیجیتالی (مشاهده، اشتراکگذاری، لایک کردن، بازتوییت کردن، خرید و غیره) را ترک کنند – که شرکتها را قادر میسازند به طور مداوم پروفایلهای کاربر را برای تبلیغات هدفمند اصلاح کنند. و از این کار سودهای نامعقول به دست آورید. اگر دادگاه عالی تصمیم می گرفت که این موتورها از حفاظت بند 230 برخوردار نیستند، آنگاه شرکت های رسانه های اجتماعی ناگهان جهان را مکان بسیار سردتری خواهند یافت. و تحلیلگران بازار سهام ممکن است توصیه های خود به مشتریان را از «نگهداری» به «فروش» تغییر دهند.
دانشمندان حقوق ده ها سال است که استدلال می کنند که بخش 230 نیاز به تجدید نظر دارد. طرفداران آزادی بیان، آن را به عنوان سنگ کلید آزادی، به عنوان “سوئیچ کشتن” وب می بینند. دونالد ترامپ در این باره صداهای تهدیدآمیزی به راه انداخت. منتقدان فناوری (مانند این مقاله نویس) آن را عاملی برای ریاکاری و بی مسئولیتی شرکت ها می دانند. هر چند که به آن نگاه کنید، بیش از نیم قرن از تبدیل شدن آن به قانون می گذرد، یعنی حدود 350 سال در زمان اینترنت. داشتن چنین قانونی برای نظم بخشیدن به دنیای شبکه ای معاصر کمی شبیه این است که مردی با پرچم قرمز جلوی یک ماشین بدون راننده راه می رود. (البته، فکرش را بکنید، ممکن است آنقدرها هم ایده بدی نباشد.)
نسخههایی از سؤال مطرح شده توسط دعوی گونزالس – اینکه آیا بخش 230 پلتفرمهای اینترنتی را هنگامی که توصیههای هدفمندی درباره محتوای ارسال شده توسط سایر کاربران ارائه میکنند مصونیت میدهد – در چند سال گذشته در دادگاههای ایالات متحده مطرح شده است. تا به امروز، پنج قاضی دادگاه تجدیدنظر به این نتیجه رسیده اند که این بخش چنین مصونیتی را فراهم می کند. سه قاضی تجدیدنظر حکم داده اند که این کار را نمی کند، در حالی که یکی دیگر به این نتیجه رسیده است که سابقه قانونی مانع از مسئولیت در مورد موتورهای توصیه می شود. به عبارت دیگر، هیچ اجماع قانونی در اینجا وجود ندارد. وقت آن رسیده است که دادگاه عالی در این مورد تصمیم گیری کند. پس از همه، این چیزی است که برای آن وجود ندارد؟
چیزی که من خوانده ام
صدای استدلال
A Locus of Care ادای احترام جاستین ای اچ اسمیت در وبلاگش به همکار فقید خود، فیلسوف فرانسوی برونو لاتور است که در این ماه درگذشت.
راه های دیدن
عکاسان در دهه 1970 چگونه رسانه را بازتعریف کردند یک مقاله سالگرد زیبا در دیافراگم توسط جف دایر
بدهی فلج کننده
اگر فکر میکنید بیتکوین کربن پخش میکند، منتظر بمانید تا در مورد آن بشنوید… بانکداری افشاگری جالبی است که توسط بیل مک کیبن در وبلاگش در مورد ردپای کربن در امور مالی انجام شده است.
آیا نظری در مورد موضوعات مطرح شده در این مقاله دارید؟ اگر میخواهید نامهای تا 250 کلمه ارسال کنید تا برای انتشار در نظر گرفته شود، آن را برای ما به آدرس Observer.letters@observer.co.uk ایمیل کنید.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.