به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،
آبه عنوان یکی از اعضای موسس ائتلاف ضد رشد، من خوشحالم که کشف کردم که چقدر سریع رشد کرده است. به گفته نخست وزیر، گروه ما از ابتدا در حاشیه های سیاسی، اکنون در میان اکثر احزاب سیاسی، اتحادیه های کارگری، باقیمانده ها، کارشناسان رسانه ای، در واقع تقریباً همه افراد در بریتانیا که یک نئولیبرال چشم چرخان نیستند را شامل می شود. سربند.
برای سالها، گروه کوچکی از ما «صداهای افول» و «دشمنان سرمایهگذاری» که «آرزو را درک نمیکنند» سعی کردهایم به این نکته اشاره کنیم که افزایش تولید ناخالص داخلی با افزایش شادی برابری نمیکند. ما استدلال کردهایم که هیچ کس برنده نسل بشر نیست. ما به دنبال توضیح این موضوع بودهایم که آنچه اقتصاددانان جریان اصلی آن را پیشرفت مینامند همان چیزی است که بومشناسان به آن ویرانی سیارهای میگویند. ما ادعا کردهایم که رشد بینهایت در سیارهای محدود، دستور العملی برای فاجعه است. امیدوارم لیز تراس درست باشد که ادعا کند بسیاری از مردم اکنون استدلال های ما را می پذیرند.
حتی اگر این ائتلاف هنوز آنطور که او پیشنهاد می کند گسترده نباشد، به نظر می رسد او مصمم به گسترش آن است. برنامههای او برای از بین بردن کنترلهای برنامهریزی، کاهش خدمات عمومی، مقرراتزدایی از تجارت، سرکوب اعتراضها، آزاد کردن استثمار و از بین بردن امنیت اقتصادی، همه به نام افزایش نرخ رشد اقتصادی، به سختی قابل محاسبه است که تفاوت بین تولید ناخالص داخلی و تولید ناخالص داخلی را آشکار کند. رفاه
آیا رونق ما با افزایش حجم فاضلاب در رودخانه ها و سواحل ما افزایش می یابد؟ نه. ممکن است سود شرکتهای آب و دستمزد مدیران آنها را افزایش دهد، که مقدار بسیار کمی از آن – بر خلاف پسابی که آزاد میکنند – به زندگی ما میریزد. آیا یک برنامه جاده سازی جدید زندگی ما را بهبود می بخشد؟ نه اگر، همانطور که جاده های جدید همیشه انجام می دهند، ازدحام را به گلوگاه بعدی سوق دهد، در حالی که باعث افزایش صدا، آلودگی و تخریب مناظر می شود. آیا اگر مقررات حمایت از کارگران و مصرف کنندگان از بین برود، خوشحال تر خواهیم بود؟ خیر. ما متوجه خواهیم شد که سلامت، ثروت و رفاه ما کاهش می یابد، حتی با ثروتمندتر شدن شرکت هایی که از ما بهره برداری می کنند. زندگی ما در این شرایط رشد نمی کند. آنها به دلیل فقر، آلودگی، بهداشت ضعیف و استثمار کوچک شده اند.
همانطور که طیف گسترده ای از مطالعات دانشگاهی و آمارهای ملی نشان می دهد، ارتباط بین رشد اقتصادی و رفاه عمومی در کشورهای ثروتمند سال ها پیش از بین رفت. جیسون هیکل، انسان شناس اقتصادی اشاره می کند که بسیاری از کشورهایی که تولید ناخالص داخلی سرانه بسیار کمتری دارند، نسبت به ایالات متحده امید به زندگی و تحصیلات بهتری دارند. چرا؟ زیرا کشورهایی مانند کره جنوبی، پرتغال و فنلاند به جای اجازه دادن به ثروتمندان برای تصاحب اکثریت بزرگ رشد اقتصادی، به طور معقولی در خدمات عمومی سرمایه گذاری می کنند. این بدان معنا نیست که آنها بیشتر خرج می کنند، بلکه هدف سرمایه گذاری آنها رفاه عمومی است نه رفاه برای عده ای معدود. ایالات متحده چهار برابر بیشتر از اسپانیا برای مراقبت های بهداشتی هزینه می کند، اما زندگی در آنجا به طور متوسط پنج سال کمتر است.
مطالعه ای بر روی 10 کشور اروپایی که ماه گذشته منتشر شد، نشان داد که تغییرات شادی را می توان نه با نرخ های متفاوت رشد اقتصادی، بلکه با سطوح مختلف هزینه های رفاه عمومی توضیح داد. چه کسی حدس می زد که امنیت اقتصادی و خدمات عمومی قوی ما را خوشحال تر می کند؟ هر کسی جز لیز تراس و ائتلاف ضد زندگی او.
تراس ممکن است در برخی موارد حق داشته باشد که ادعا کند از بین بردن حفاظت های محیطی می تواند نرخ رشد را افزایش دهد. به عنوان مثال، تجزیه و تحلیل این هفته توسط Carbon Brief نشان میدهد که اگر دولتهای محافظهکار برنامه بهبود انرژی خانهها را نابود نمیکردند، این قانون که خانههای جدید باید کربن صفر باشند را کنار نمیگذاشتند و توربینهای بادی جدید خشکی را ممنوع نمیکردند، اکنون ۱۳ درصد کمتر فسیلی وارد میکردیم. گاز، حدود 5 میلیارد پوند صرفه جویی می شود. این 5 میلیارد پوند هزینه است که از تولید ناخالص داخلی ما حذف می شود. امتناع تراس از راه اندازی کمپین صرفه جویی در مصرف انرژی نیز تأثیر مشابهی دارد. به گفته حزب کارگر، چنین کمپینی می تواند 8.4 میلیارد پوند صرفه جویی کند که به معنای کاهش 8.4 میلیارد پوندی از تولید ناخالص داخلی است. اما هیچ کس با عقل درست ادعا نمی کند که وابستگی به گاز روسیه، خانه های نشتی و فقر سوخت، رفاه ما را افزایش می دهد.
او ممکن است با از بین بردن کنترل های برنامه ریزی و ایجاد “مناطق سرمایه گذاری” در پارک های ملی ما، رشد را تقویت کند. اما هرگونه معاوضه بین کمیت زندگی و کیفیت زندگی، در بهترین حالت، اثرات متفاوتی بر رفاه ما خواهد داشت. با توجه به اینکه یکی از محدودیتهای خانهسازی که او میخواهد حذف کند این است که برخی از خانهها مقرون به صرفه هستند، ما اندکی جز ضرر خواهیم داشت.
اما، برای تراس و اطرافیانش، رشد به خودی خود یک هدف است، معادل اهداف تولیدی مائو تسه تونگ، که کاملاً از سودمندی جدا شده است. برای خدمت به این نقطه داده مقدس، ما باید سخت تر تلاش کنیم و هر چه بیشتر دنیایی را که زندگی ما به آن وابسته است نابود کنیم. نسل های قبلی اقتصاددانان زمانی را پیش بینی می کردند که آنقدر ثروت تولید می شد که به سختی نیاز به کار داشتیم. خوب، ما به آن سطح رسیده ایم، اما آنقدر سخت کار می کنیم که میلیون ها نفر در خطر فرسودگی هستند.
چرا؟ زیرا رشد توسط دولت های متوالی به عنوان جایگزینی برای توزیع مورد استفاده قرار گرفته است. ادعای تراس مبنی بر اینکه ما میتوانیم «پای را بسازیم تا همه تکههای بزرگتری داشته باشند» نه فقط پای فردا به جای پای امروز، بلکه با توجه به روندهای موجود، پایی در آسمان است. از اواسط دهه 1970، ثروتمندان بیش از پیش از کیک استفاده می کردند، در حالی که درآمد دیگران راکد بود. در همان سخنرانی، تراس قول داد که «رشد اقتصادی به این معنی است که ما میتوانیم از عهده خدمات عمومی عالی مانند مدارس، پلیس و NHS برآییم» و اینکه او «تسلط آهنین بر امور مالی کشور» برای ایجاد «دولت ناب» را حفظ خواهد کرد. “. حدس بزنید کدام قول شکسته می شود.
از رشد برای از بین بردن آرزوهای ما برای زندگی بهتر استفاده می شود. دستمزد بالاتر می خواهید؟ متأسفم، این به معنای ممانعت از سرمایه گذاری خارجی و در نتیجه مهار رشد است. اجاره های منصفانه می خواهید؟ داری مانع گردش خون میشی شما می گویید یک سیاره قابل سکونت؟ تو صدای افول هستی
رفاه در یک کشور ثروتمند بسیار کمتر به نرخ های مداوم رشد نسبت به توزیع قدرت بستگی دارد. به همین دلیل است که در یکی از ثروتمندترین کشورهای روی زمین، میلیون ها نفر در حال حاضر به بانک های مواد غذایی وابسته هستند. تقریباً همه بهتر خواهند بود اگر ما اقتصادی مبتنی بر کفایت خصوصی، تجمل عمومی، به جای دیدگاه تراس از ثروت خصوصی، فلاکت عمومی اتخاذ کنیم.
برنامه «حامی رشد» او همان نقشی را ایفا می کند که کاهش مالیات برای افراد بسیار ثروتمند. این انتقال قدرت به ثروتمندترین افراد است، که در میان آنها روسای شرکتهایی که مقر آنها در خارج از کشور قرار دارد، الیگارشهای بیرحم خارجی و پلتوکراتهای بریتانیایی هستند که پول خود را از طریق بهشتهای مالیاتی هدایت میکنند. به عبارت دیگر، این تجلی دیگری از جنگ طبقاتی است که ثروتمندان علیه فقرا به راه می اندازند. رشد، در بینش او، یک وعده نیست. این یک تهدید است.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.