به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
تیاو داستانی است که به طرز خطرناکی نزدیک بود هرگز گفته نشود. در ماه مه 2020، به عنوان یک نویسنده مستقل، با مردی به نام اریک گیل مصاحبه کردم. در زمانی که اریک یکی از بهترین دروازه بانان بریتانیا بود، لندنی که با حضور در 247 بازی متوالی برای برایتون اند هوو آلبیون بین فوریه 1953 و فوریه 1958، تیتر خبرهای سراسر جهان را به خود اختصاص داد و رکورد گلر لیگ فوتبال را به خود اختصاص داد.
با توجه به ماهیت شدید فیزیکی فوتبال در آن روزها، این دستاورد نیاز به انجام برخی کارها داشت. علاوه بر دور نگه داشتن توپ از دروازه، دروازه بان ها مجبور بودند به تمام نیت و مقاصد، با مهاجمان میانی حریف، سیاه و آبی را شکست دهند، همراه با هر کس دیگری در زمین که دوست داشت بازی کند. در فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد به عبارت «بیرحمانه» نگاه کنید و مینویسد «هنر دروازهبانی در حدود 1875 تا 1960». یا حداقل باید.
من قبلاً با اریک صحبت نکرده بودم، اما از او خبر داشتم. از دهه 1970 تا 1980 در ساسکس بزرگ شدم و از برایتون حمایت کردم، صحبت هایی را در میان طرفداران قدیمی این دروازه بان شنیدم که همه دروازه بان های دیگر را شکست دهند، دروازه بان هایی که سال به سال بدون از دست دادن یک مسابقه بازی می کردند. من که خودم یک دروازه بان جوان بودم، هرچند پتانسیل محدودی داشتم، نمی توانستم تحت تاثیر قرار نگیرم. اینجا یک ابرقهرمان صمیمانه سپیا بود که مستقیماً از Pathé News بیرون آمده بود – و او برای باشگاه مورد علاقه من بازی کرده بود.
با این حال، این فقط داستان اریک نبود که به من علاقه داشت. پشت سر هر دروازه بان انتخابی اولی، یک آدم کم مطالعه وجود دارد، چمن بیچاره که باید نوبت خود را صبر کند تا مرد یا زن اصلی از ظرافت بیفتد، انگشتانشان بشکند، یا از یک باشگاه دیگر روحیه بگیرند. دویدن بی وقفه اریک پنج سال به طول انجامید. کسی با صبر یک قدیس باید منتظر فرصتش بوده باشد… و منتظر بوده است… و منتظر بوده است.
با گذشت زمان، هویت آن قدیس – دیو هالینز – را فهمیدم. دیو که در نوجوانی در سال 1955 برای جایگزینی چند دروازه بان دیگر که از تماشای خشک شدن رنگ خسته شده بودند، قرارداد امضا کرد، به مدت سه سال دستانش را در تیم ذخیره برایتون کثیف کرد تا اینکه اریک به ظاهر غیرقابل حرکت به آنفولانزا مبتلا شد. دیو برای سه مسابقه وارد شکاف شد.
شش ماه بعد فرصت دیگری پیش آمد. متأسفانه، این بار همه چیز آنقدر بدجور پیش نرفت. میدلزبرو 9 برایتون 0 رکورد پیروزی میدلزبرو در لیگ و سنگین ترین شکست برایتون باقی مانده است. و برایان کلاف – بله، آن برایان کلاف – پنج گل زد.
میتوانستید دیو را ببخشید اگر دروازهبانی را با چیزی کاملاً متفاوت عوض میکرد. اما نه. دیو نه تنها ماند و برای جایگاهش مبارزه کرد، بلکه در نهایت اریک را غصب کرد، نماینده ولز در سطح زیر 23 سال بود، با انتقالی هنگفت به نیوکاسل یونایتد پیوست و ردای دروازه بان تیم اصلی ولز را به خود گرفت و اولین بازی ملی خود را به طور کامل مقابل تیم ملی ولز انجام داد. برزیل و اتاق با جان چارلز بزرگ در سفر.
اریک، در زمانی که ما در ابتدا صحبت کردیم، 89 ساله بود و در شهر ساحلی زیبای ساسکس Peacehaven زندگی می کرد. آنجا بودیم و تلفنی صحبت میکردیم، وقتی به دیو هالینز اشاره کردم و اریک به گرمی از دانشآموز و رقیب سابقش صحبت کرد. سپس، اریک در یک اظهار نظر دور ریختنی که تقریباً از من فراری بود، اجازه داد که آنها هنوز با هم دوست هستند.
معلوم شد که این چیزی جز آن نوع دوستی است که در آن مردم برای یکدیگر کارت کریسمس می فرستند و بس. این دو هشت ساله حداقل تا زمان ورود کووید، هر چند هفته یک بار برای جویدن چربی در یک دم نوش شیری، ناهار یا یک بازی کاسه گرد هم می آمدند. شصت و پنج سال پس از آنکه فوتبال برای اولین بار آنها را کنار هم انداخت، آنها هنوز مثل دزدان ضخیم بودند.
این به سه دلیل من را شگفتانگیز کرد.
یکی. فوتبالیست ها در حفظ ارتباط با یکدیگر خیلی خوب نیستند. آنقدرها کشتیهایی نیستند که در شب عبور میکنند، بیشتر شبیه کشتیهایی هستند که قبل از پراکنده شدن در تمام نقاط قطبنما، در کنار یکدیگر پهلو میگیرند. در نهایت بازنشسته می شوند. مطمئناً، شام های تجدید دیدار وجود دارد، در حالی که برخی از باشگاه ها ریاست انجمن های بازیکنان سابق را بر عهده دارند که رویدادهای گاه به گاه را سازماندهی می کنند. با این حال، حیاط های سخت پشت چنین اموری معمولاً توسط افرادی ایجاد می شود که آن بازیکنان را به خوبی به یاد می آورند، نه خود بازیکنان. حقیقت غم انگیز این است که وقتی بازیکنی یک باشگاه را ترک می کند، بعید است که دوباره با اکثریت هم تیمی های سابق خود صحبت کند.
دو. اریک و دیو رقیب یکدیگر بودند. اگرچه اغلب گفته می شود که یک اتحادیه غیررسمی در میان دروازه بانان وجود دارد که با آگاهی از این که یک اشتباه می تواند یک مسابقه را شکست دهد یا در بدترین حالت، به پایان دوران حرفه ای خود منجر شود، این همدلی همیشه به دروازه بانان همان باشگاه تعمیم نمی یابد. مطمئناً در دهه 1950 که بازیکنان تیم اصلی به طور خودکار دستمزد بهتری نسبت به بازیکنان ذخیره دریافت می کردند، اینطور نبود. با وجود صورتحسابهایی که باید پرداخت کنند و جای یک زن که هنوز عمدتاً در خانه است و نمیتواند کمک مالی به اداره خانه داشته باشد، به راحتی میتوان نارضایتی را ایجاد کرد. سپس لیست حفظ شده بود که توسط مدیران در پایان هر فصل تهیه می شد. اگر در یازدهم اول نبودید، هر احتمالی وجود داشت که در لیست قرار نگیرید و در جای دیگری به دنبال شغل باشید. در چنین شرایطی، به سختی میتوانید فوتبالیستها را سرزنش کنید که به قول اریک، «برای خودم و نه هیچکس دیگر» هستند.
سه. من سال ها در مورد ورزش نوشته ام و هرگز به دوستی واقعی بین هم تیمی ها یا حریفان سابق برخورد نکرده ام که تا این حد ادامه داشته باشد. این متفاوت بود، مثلاً با تنیسورهای سابق بازنشسته ای که من می شناختم و سالی یک بار در رستوران های خصوصی ویمبلدون با هم آشنا می شدند. دیو اریک را بیشتر از زمانی که همسرش جکی را میشناخت، میشناخت. آنها از آن دسته دوستان طبیعی بودند که نیازی به فرصتی برای گرد هم آوردن آنها نداشتند. تا آنجا که من و ظاهراً همه میتوانستیم کار کنیم، به نظر میرسید که دوستی آنها محکمترین و بادوامترین دوستی در ورزش نخبه بریتانیایی باشد.
من مقاله ام را در مورد اریک نوشتم. سه ماه بعد، با دادن شماره تلفن دیو توسط اریک، مصاحبه کردم و مقاله ای در مورد دیو نوشتم. هر دو قطعه گرما و توجه زیادی را به خود جلب کردند … که به شعله های آتش کمک کرد که بعدها: یک کتاب.
در اینجا دو مرد زندگی می کردند که زندگی آنها به دلیل جنگ جهانی دوم و کووید-19 به پایان رسیده بود، که دوران حرفه ای فوتبال آنها در ادبیات ورزشی به شدت کمتر معرفی شده بود. زمانی که اریک و دیو برای اولین بار دستکشهای دروازهبانی خود را پوشیدند، همانطور که کلش یک بار میخواند، واقعاً «بدون الویس، بیتلز یا رولینگ استونز» وجود داشت. سفر فرا اقیانوس اطلس، به احتمال زیاد، به معنای قایق است. قطارها به طور یکنواخت توسط موتورهای بخار حمل می شدند. جان اف کندی در خارج از ماساچوست به سختی شناخته شده بود. زوال عقل یک فیلم ترسناک و وحشتناک محصول 1955 بود که در مرکز شهر لس آنجلس اتفاق میافتد، نه چیزی که با بازیهای فوتبالی همراه باشد.
به طور خلاصه، اریک و دیو داستان های قابل توجهی از هشت دهه مختلف برای گفتن داشتند (10 اگر دهه های 1930 و 1940 را در نظر بگیرید قبل از اینکه فوتبال آنها را گرد هم آورد). اگر الان به آنها گفته نمی شد، احتمالا هرگز نمی گفتند.
Eric and Dave: A Lifetime of Football and Friendship اثر اسپنسر ویگنز توسط Pitch (18.99 پوند) منتشر شده است. برای حمایت از Guardian و Observer نسخه خود را به قیمت 16.52 پوند در guardianbookshop.com سفارش دهید. هزینه های تحویل ممکن است اعمال شود
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.