به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،
آریاضت اقتصادی، مانند اقتصاد قطره چکانی، به فهرست چیزهایی که اقتصاددانان دیگر درباره آن صحبت نمی کنند، تنزل یافته است. سیاستهای اصلی ریاضت اقتصادی – افزایش نرخهای بهره، فشار نزولی هزینههای مالی و دستمزدها – آخرین موضع خود را با بحران بدهیهای دولتی اروپا در یک دهه پیش داشت و اعتراض عمومی ناشی از آن باعث شد که «یک کلمه» حتی در زمانهای بحرانی غیرقابل ذکر باشد. بحران اقتصادی.
بنابراین، در 21 سپتامبر، زمانی که جروم پاول، رئیس فدرال رزرو، پنجمین افزایش نرخ بهره خود را در 9 ماه گذشته اعلام کرد، این کثیف ترین کلمه در سیاست اقتصادی به وضوح در اظهارات او غایب بود. در عوض، پاول روند تنظیم مجدد اقتصاد را – از طریق معرفی افزایش بیکاری و رکود احتمالی – به عنوان شکل ضروری “درد اقتصادی” توصیف کرد. اظهارات پاول همتای بریتانیایی وی، وزیر سابق خزانه داری ریشی سوناک، در نامه ای به بوریس جانسون منعکس شد:[the public] باید بدانیم که اگرچه راهی به سوی آینده ای بهتر وجود دارد، اما راه آسانی نیست.»
این چارچوب سیاست پولی به عنوان نوعی تلاش جنگی – کار سخت و فداکاری فردی برای خیر بزرگتر – بیش از یک قرن است که بخشی از کتاب بازی برای ایجاد سیاست های ریاضتی بوده است. در سال 1920، در اولین کنفرانس مالی بینالمللی در بروکسل، رابرت اچ براند، کارمند دولتی بریتانیا، روایات اقتصادی متمرکز بر این «حقیقت سخت» را بشارت داد: برای اینکه اقتصاد پس از جنگ جهانی اول دوباره روی پای خود بایستد، «پاسخ این است که بسیار دردناک و در عین حال بسیار ساده. همه ما باید سخت کار کنیم، سخت زندگی کنیم و سخت پس انداز کنیم.» همانطور که پاول، سوناک و برند نشان می دهند، راه به سوی ریاضت با تعبیرهای مبهم هموار شده است.
برای سیاستی که آنقدر توهین شده است که مقامات حتی نمی توانند نام آن را به زبان بیاورند، ریاضت اقتصادی همچنان از یک دوره قابل توجه یک قرنی به عنوان نسخه اصلی سیاست برای اقتصادهای ملی در نزاع برخوردار است. این موضوع زمانی قابل توجهتر است که در نظر بگیریم، همانطور که کار مارک بلیت، اقتصاددان سیاسی و دیگران نشان داده است، سیاستهای ریاضتی در واقع کار نمیکنند – حداقل نه در اهداف اعلام شدهشان برای افزایش رشد اقتصادی و کاهش بدهی. اگر می دانیم که ریاضت چیزی را که باید اصلاح شود برطرف نمی کند، پس چرا به طور ناگهانی باز می گردد؟
منتقدان کینزی این پارادوکس را به عنوان یک موضوع ساده از سیاست بدی که از نظریه اقتصادی بد مطلع شده است رد می کنند. اما چگونه این پاسخ با جهانی که به طور فزاینده ای توسط اقتصاددانان کینزی هدایت می شود، مطابقت دارد – دنیایی که در آن کینزی ها کسانی هستند که ریاضت می کشند؟
وقتی تشخیص دهیم که ریاضت چیزی بیش از ابزاری برای مدیریت اقتصاد است، توضیح رضایتبخشتری ظاهر میشود. در عوض، ریاضت یک پروژه سیاسی است که برای حفظ عملکرد روان سیستم اقتصادی ما حیاتی است.
برای اینکه یک نظام سرمایه داری در ارائه رشد اقتصادی کار کند، رابطه اجتماعی سرمایه – افرادی که نیروی کار خود را در ازای دستمزد می فروشند – باید در سراسر جامعه پایدار باشد. در جایی که قیمتها یا دستمزدها بالا میروند یا دچار مشکل میشوند، سیستم شکست میخورد و فاجعه اقتصادی به سرعت به دنبال آن رخ میدهد.
به این ترتیب، تعهد یک کشور به رشد اقتصادی مستلزم نظم اجتماعی-سیاسی خاصی است یا سفارش سرمایه. هر جامعه سرمایه داری به انباشت در بالا و کار در پایین نیاز دارد تا به گسترش پای خود ادامه دهد. این سازمان نه ثابت است و نه مشخص. باید دائماً از طریق سیاست های اقتصادی محافظت شود. این دقیقاً کارکردی است که ریاضت انجام می دهد: روابط طبقاتی اساسی را در هسته اقتصاد ما حفظ می کند، به ویژه در زمان تغییرات اجتماعی.
در ایالات متحده، آن تغییر اجتماعی، پیکربندی مجدد سریع بازار کار از زمان شروع همهگیری است. دیگر اینطور نیست که مشاغل کم درآمد را مشتاقانه طبقه کارگر انتخاب کنند. در عوض، بسیاری از مردم ظاهراً شایستگی های شرکت در بازار کار مملو از شرایط نامطلوب را مورد بررسی قرار داده اند. و از آنجایی که تورم باعث میشود کار دستمزدی حتی کمتر از قبل از همهگیری پایدار باشد، مشکل پیچیدهتر میشود.
اقدامات مالی، پولی و صنعتی که ریاضت اقتصادی را تشکیل میدهند، همانطور که معمولاً توصیف میشوند، یک تلاش جنگ اقتصادی برای منافع بیشتر نیستند. آنها صرفاً ابزارهای خامی برای برقراری مجدد مکانیسم های انضباطی آرامی هستند که جوامع مدرن را سازماندهی می کند. برای برخی، هزینه کوتاه مدت یک رکود اقتصادی موقت ارزش سود ساختاری آن را دارد. ریاضت روابط طبقاتی را تثبیت می کند و در نتیجه شرایط برای کسب سود را بازسازی می کند.
وقتی وارد دوره ای از «درد اقتصادی» می شویم، باید در نظر گرفت که آیا این پایان بازی آن را توجیه می کند یا خیر.
-
کلارا ای ماتی، استادیار اقتصاد در مدرسه جدید تحقیقات اجتماعی در شهر نیویورک است. او نویسنده کتاب نظم سرمایه: اقتصاددانان چگونه ریاضت را اختراع کردند و راه را برای فاشیسم هموار کردند، است که در نوامبر از انتشارات دانشگاه شیکاگو منتشر خواهد شد.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.