به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
تیاشک های او از زخمی در عمق کانر بنن می آید. چشمانش از درد شنا می کنند و دهانش مچاله می شود در حالی که سعی می کند گریه اش را خفه کند. دستم را دراز می کنم تا بازوی این مبارز 26 ساله را برای همدردی لمس کنم زیرا همسرش ویکتوریا نیز او را دلداری می دهد. بنن با کریس یوبانک جونیور در رینگ شنبه شب در O2، در پر هیپ ترین مبارزه بریتانیایی سال، اما این بسیار متفاوت است. بنن به دوران کودکیاش کشیده شده است و احساسات خام در او موج میزند.
بن می گوید: «من هر روز با چیزهایی مبارزه می کنم. چشمانش را پاک می کند و با لبخندی درهم به بالا نگاه می کند. “همانطور که همه ما انجام می دهیم.”
صدایش غلیظ از درد است. “این من را ناراحت می کند زیرا یادم می آید که چه احساسی داشتم. وقتی بچه بودم از رفتن به رختخواب متحجر بودم زیرا همیشه از آمدن شیطان و اینکه آیا به بهشت بروم یا جهنم می ترسیدم.
“من به یاد دارم که تام و جری را تماشا کردم و می دانم که این فقط یک نمایش کودکانه است – اما بخشی وجود دارد که او مرد و پله برقی ها به بهشت یا جهنم رفتند. یک هفته کابوس دیدم. از خواب بیدار می شدم، جیغ می زدم، فکر می کردم به جهنم می روم.
من بارها و بارها این کابوس را دیدم که روی این طبقه کاملاً سفید ایستاده بودم، در حالی که می دیدم این چیز از دور به سمت من مارپیچ می شود. نزدیک و نزدیکتر شد و دیدم گلوله برفی با شاخ است و جایی برای فرار نیست. وحشتناک بود.»
بنن پس از 21 مبارزه شکست ناپذیر است و او با یوبانک جونیور در یک مبارزه پرسود ملاقات می کند که برای مدت کوتاهی بوکس را به ورزش اصلی باز می گرداند. روز یکشنبه ۲۹ سال از زمانی که پدرانشان، نایجل بن و کریس یوبانک پدر، اولدترافورد را پر کردند، میگذرد. یک بازی برگشت تلخ. پس از اینکه یوبانک پدر اولین نبرد وحشیانه خود را در سال 1990 پیروز شد، آن مسابقه با تساوی به پایان رسید.
شخصیتهای متضاد Eubank Sr و Benn Sr به رقابتی داغ دامن زد که به خصومت بین پسرانشان سرایت کرد.
Eubank Jr v Benn توسط برخی به عنوان یک مبارزه جدید رد شده است، که به دلیل نوستالژی یک دوران باشکوه در بوکس بریتانیا و میل پست برای دیدن دوباره دو خانواده به جنگ ساخته شده است.
این دیدگاه اعتباری دارد زیرا یوبانک جونیور در وزنهای میانوزن و فوقمیانوزن مبارزات انتخاباتی انجام داده است – چهار دسته سنگینتر از کلاس فوقسبکوزنهایی که بن در سال 2016 اولین بازی خود را در آن انجام داد. با یوبانک جونیور در وزن 157 پوندی مبارزه خواهد کرد – 10 پوند سنگین تر از هر مسابقه قبلی خود.
خطری برای یوبانک جونیور نیز وجود دارد زیرا او اغلب برای رسیدن به میانگین وزنی 160 پوندی تلاش کرده است. پدرش به اندازه کافی نگران است که تلاش کرده است تا دعوا را متوقف کند، زیرا گفت که پسر کوچکترش سباستین را در ژوئیه 2021 بر اثر حمله قلبی از دست داده بود، او نمی خواست مرگ دیگری در خانواده خود داشته باشد. یوبانک جونیور اصرار دارد که مبارزه ادامه خواهد یافت و او و بن می توانند آسیب وحشتناکی ایجاد کنند.
با حضور آمبولانسها، امدادگران و پزشکانی که برای نجات هر دو بوکسور از آسیبهای بالقوه تهدید کننده زندگی آماده شدهاند، هیچ چیز جدیدی یا درام ساختهشده وجود نخواهد داشت.
بنن این مسابقه را به عنوان “مبارزه 50-50” توصیف می کند و او مجبور به تبلیغ یک مسابقه پرداخت به ازای مشاهده در DAZN شده است که احساسات شدید او را افزایش داده است.
ما این مصاحبه را در پایان روز طولانی فعالیت رسانه ای او – پس از یک جریان مصاحبه کوتاه تلویزیونی و رسانه های اجتماعی – آغاز کردیم. وقتی با هم نشستیم، دو تکلیف باقی مانده بود – یک مصاحبه طولانی با من و یک حضور در یک پخش از پیش ضبط شده مسابقه روز. مورد دوم نشانه ای از چگونگی طنین انداز این مبارزه است.
آهی می کشد و می گوید که از همان سوال های قدیمی بارها و بارها حالش به هم می خورد. با این حال، زمانی که 40 دقیقه بعد، به لحظهای میرسیم که شکافهای بنن باز میشوند، هنوز شگفتانگیز است. سوالاتی در مورد خانه و تنهایی، خانواده و مذهب او، سد را باز می کند و بنن ناگهان توسط سیل احساسات از بین می رود.
این موضوع ریشه در بوکس دارد و اینکه چگونه پدرش، به ویژه پس از مبارزاتش با Eubank Sr، غرق ثروت و شهرت ظالمانه شد. بن پدر در هرج و مرج مواد مخدر و اموری افتاد که تقریباً به ازدواج او با مادر کانر، کارولین پایان داد.
این زوج انگلیس را ترک کردند تا در اسپانیا زندگی کنند، تا راهی برای بن پدر برای فرار از گذشته خود شود و آنها مسیحی انجیلی شدند. آنها چنان درگیر تغییر مذهب خود بودند که کانر به یک مدرسه مسیحی بنیادگرا فرستاده شد که بسیاری از دوران نوجوانی او را ویران کرد.
بن قبل از توصیف یک مؤسسه عجیب و غریب که اعلام می کرد او فرزند شیطان است، می گوید: «این یک مدرسه خصوصی و ممتاز بود. “این خیلی سخت و دیوانه کننده بود که برای مدت طولانی من را آزار می داد. پدرم به این نوع سختگیری نیاز داشت زیرا مشکلات زیادی داشت. ولی من بچه بودم این من را در شرایطی که الان هستم شکل داد، برخی چیزهایی که از خودم متنفرم…”
صدای بن دور می شود. از چه چیزی در مورد خودش متنفر است؟ همان طور که من فکر می کنم – که هر روز در حال تغییر است. گاهی اوقات افکارم آشفته می شود. راستش الان پدر و مادرم را می بخشم. در همان نفس، ممتازترین و مجلل ترین زندگی را داشتم. مردم می گویند: “تو با خودت تناقض داری.” اما از نظر ذهنی، واقعاً چالش برانگیز بود.»
مادر او، به ویژه، می پذیرد که تصمیم برای وادار کردن او به آتش و گوگرد مسیحیت بنیادگرا اشتباه بوده است. هر بار که در مورد او صحبت می شود، چشمانش را هق هق می دهد، اینطور نیست؟ او به ویکتوریا می گوید که سرش را به نشانه تایید تکان می دهد و می گوید: “او دوران بسیار سختی را با پدرت سپری می کرد.”
هنوز به نظر می رسد که او در معرض یک فرقه قرار گرفته است؟ بن پاسخ می دهد: «دقیقاً. «چطور پسرت می تواند به رهایی از شر شیطان نیاز داشته باشد؟ آسیب زا بود. به من گفته شد که دنیا رو به پایان است. روی دست و زانو توبه می کردیم و از خدا می خواستیم که گناهانمان را ببخشد.
«در کریسمس بابا نوئل توهین به عیسی بود. من می گفتم: “رفیق، من یک بچه هستم.” اما من نگران پایان جهان و آمدن دجال هستم. من به رختخواب می رفتم و از کابوس هایم متحجر می شدم. چطور طبیعی است؟
«سالها طول کشید تا از گیر افتادن در این راه غلبه کنم. من در گروه کر کلیسا آواز می خواندم و گیتار می زدم. من هیچ خالکوبی نداشتم، شبیه یک بچه معمولی به نظر می رسیدم و سعی می کردم بچه خوبی باشم. ولی بدجوری درد میکردم و سپس پدرم به مادرم اعتراف کرد که وقتی آنها به مایورکا نقل مکان کردند، روابط او متوقف نشده است. او یک سال نزد کشیشان رفت. و بعد مادرم او را پس گرفت و من خیلی عصبانی بودم.”
خانواده به استرالیا نقل مکان کردند و کانر در نوجوانی نسبت به پدرش خشم داشت – به خاطر اینکه او را مجبور کردند به چنین مدرسه مسیحی وحشتناکی برود در حالی که از گناهان خود پشیمان نشده بود. او به دردسر افتاد و توسط پلیس سیدنی دستگیر شد و او را به خانه نزد پدرش برد در شبی که زندگی آنها را برای همیشه تغییر داد. “تو از کجا همه اینها را می دانی؟” بن می پرسد. “من هرگز به یاد نمی آورم که در این مورد صحبت کرده باشم.”
من همچنین با پدرش مصاحبه کرده ام و بنن لبخند می زند. “خوب. من در 18 سالگی در دردسرهای زیادی بودم و انتظار داشتم پدرم به تمام سالهایی که از نفرت من نسبت به او داشتم فکر کند. اما آن شب مرا در آغوش گرفت و گفت: پسرم، دوستت دارم. ما می توانیم از این طریق عبور کنیم. بلافاصله رابطه ما تغییر کرد.»
اکنون بن می گوید: «زندگی یعنی بهترین مردی که می توانم باشم. دستاوردهای من مهم نیست. این مهم است که من پدر خوبی باشم [to his one-year-old son Eli]. خانوادهام میخواهند من مرد بهتری باشم، نه اینکه بهترین مبارز جهان شوم، اما همچنان فاسد و آشفته باشم. پدرم قهرمان من بود، نه به خاطر دستاوردهایش در ورزش، بلکه به خاطر مردی که بود [when Conor idolised him].
او اکنون دوباره آن مرد است، زیرا با بزرگتر شدن، پدر را درک می کنم و او را به خاطر اشتباهاتش سرزنش نمی کنم. او با شیاطین خودش مبارزه کرد، بنابراین من او را بیشتر از همیشه تحسین می کنم و دوستش دارم. “نایجل بن، نابودگر تاریکی” بودن او هرگز برای من مهم نبود. من فقط به پدرم نیاز داشتم که پدر خوبی باشد و او اکنون است. من میتوانم کار قدیمیام، نقاش و دکوراتور، کار در خردهفروشی، داربستسازی را انجام دهم و پدرم همچنان به من افتخار کند. او بیشتر به زندگی واقعی من اهمیت می دهد تا بوکس من. بنابراین این فقط یک مبارزه دیگر برای او و من خواهد بود.»
به نظر می رسد Eubank Sr و Jr رابطه پیچیده تری دارند؟ “اینطور به نظر می رسد. به نظر می رسد که آنها متحد نیستند. آنها ناکارآمد هستند.»
یوبانک جونیور، به بن، «یک تناقض بزرگ در راه رفتن است. هر بار که دهانش را باز میکند یا میگوید: «این بزرگترین دعوای حرفهای من است و اگر شکست بخورم بازنشسته میشوم» یا درباره خوردن همبرگر و کیک صحبت میکند. کمی احمقانه به نظر می رسد، اینطور نیست؟ و غیر حرفه ای شاید او فقط آرنج خود را می پوشاند.»
بنن تاکید می کند: «به دلیل مزیت وزنی که دارد قطعاً 50-50 است. اگر از نظر وزن من، زمین بازی مساوی بود، به شدت مورد لطف قرار می گرفتم. اما ما در حال انجام کاری هستیم که قبلا هرگز انجام نداده بودم، بنابراین این عدم اطمینان وجود دارد. من هنوز فکر می کنم که می توانم او را ناک اوت کنم، اما احمقانه است که بگویم وزن عاملی نیست. چالش های متفاوتی را به همراه دارد.»
بنن دوباره به صدا در می آید و من می پرسم آیا کاوش ما در گذشته او تا این حد نزدیک به دعوا ناراحت کننده است؟ “نه، زیرا این باعث شد که من کسی باشم و بر آن غلبه کردم. باهاش برخورد کردم قبل از آن زمان هایی وجود داشت که می توانستم به مکان های تاریک بروم، اما من شبکه ایمنی خود را پیدا کردم که پسرم و خانواده ام است.
آیا مشاوره کمکی کرد؟ “قطعا. قبل از آن مراحلی وجود داشت که نمیدانستم که آیا قرار است از لبه واژگون شوم یا خیر. اما وقتی به آن فکر میکنید تمام زندگی من کمی دیوانه شده است.»
وقتی او به سمت رینگ می رود تا با یوبانک جونیور روبرو شود، این جنون جلوه تازه ای خواهد داشت. بن می گوید: «شما پروانه هایی در شکم خود دارید، اما تنها تفاوت بین مبارزان خوب و مبارزان بزرگ در توانایی است. برای انجام تحت فشار و برای من او فقط یک مرد دیگر است که باید او را کتک بزنم.
«مردم مدام در مورد بزرگی این مبارزه صحبت میکنند، اما شما یا جلو میروید یا به آن میرسید. من به سمت او برخاسته ام میدانم که همه نگاهها به من است، اما احساس میکنم همیشه همینطور بوده است.»
اشک ها خیلی وقت است که از بین رفته اند و بنن لبخند می زند وقتی می گویم حداقل از بسیاری از سوالات قابل پیش بینی اجتناب کردیم. “بله، خوب بود و من اکنون Match of The Day را دارم.”
وقتی با چهرهای صاف به او میگویم که برای بیبیسی هم با او مصاحبه میکنم، ناگهان صدای هشداری از چهرهاش عبور کرد. سپس وقتی متوجه شد که دارم شوخی می کنم، می خندد. بن می گوید: «دوست دارم یک مصاحبه دیگر انجام می دهیم. “فقط دفعه بعد مرا مجبور نکن گریه کنم.”
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.