به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ،
مندر پارکینگ خاکی یک بازار بزرگ قطعات خودرو درست در خارج از شهر زاپوریژژیا، اجساد داستان های وحشتناکی از لحظه اصابت موشک روسی به کاروان غیرنظامی را روایت کردند که منجر به کشته شدن 25 نفر و زخمی شدن تعداد زیادی دیگر شد.
مردی در اواخر میانسالی در داخل ماشینش غرق شده بود و یک دستش فرمان را گرفته بود. نه چندان دور، که تا حدی در ملحفه ای پوشانده شده بود، به نظر می رسید که شخص دیگری زانو زده بود و در کنار جعبه چرخی که کشیده بودند، فرو ریخت.
دو زن، دست و پا شکسته و پیچ خورده، جایی دراز کشیده اند که به نظر می رسد در کنار خودرویی در صفی از وسایل نقلیه متلاشی شده صحبت می کردند که منتظر تشکیل کاروانی بودند که – در یک کنایه تلخ – آنها را به داخل تحت اشغال روسیه می برد. قلمرو در جنوب، مورد تایید نیروهای روسیه است.
در حالی که برخی فوراً جان خود را از دست داده بودند، برخی دیگر موفق شده بودند از خودروهای خود فرار کنند و قبل از تسلیم شدن چند قدم کوتاه تلوتلو بخورند. پلیس و سربازان زیپ اجساد را در کیسه های سیاه انداختند و کیف ها و کیف های دستی را برای یافتن هویت جستجو کردند.
در ساعت 7:15 صبح روز جمعه، دهها خودرو جمع شده بودند تا منتظر یک کاروان معمولی برای حرکت به سمت سرزمینهای تحت اشغال روسیه باشند که از 12 مایلی دورتر شروع میشود. روسها هر روز به 150 خودرو اجازه میدهند تا به سمت جنوب به سمت شهرهایی از این قبیل حرکت کنند. مانند Mariupol و Melitopol.
ماشینها و مینیونها مملو از وسایلی بود که باید برای خانوادههایی که هنوز در جنوب هستند بیاورند – رختخواب و اسباببازیهای کودکان، لباس و حتی غذا. برخی از مسافران امیدوار بودند که بستگان خود را برای بازگرداندن آنها به قلمرو تحت کنترل اوکراین در میان ترس از اینکه الحاق چهار منطقه در اوکراین به روسیه بسیاری را گرفتار خواهد کرد.
در آن لحظه یک موشک اس-300 روسی در فاصله 10 متری خودروها در حالی که منتظر اسکورت برای سفر بودند به زمین اصابت کرد. انفجار فلز را شکست، شیشههای جلو را شکست و شیشههای کیوسکهای مواد غذایی و مغازهها را در فاصلهای وسیع منفجر کرد.
ولودیمیر مارچوک، سخنگوی دفتر فرمانداری محلی، به آبان نیوز گفت که چه اتفاقی افتاده است. “[The car parts market] یک مرکز لجستیکی است که به مردم اجازه می دهد به سرزمین های موقتاً تحت اشغال روسیه بروند. روسها روزانه فقط 150 خودرو میپذیرند، به همین دلیل ما برنامهای ایجاد کردیم که افراد میتوانند برای ثبت نام به آنجا مراجعه کنند و شماره خود را در خط دریافت کنند.
ساعت 7:15 صبح امروز تعداد زیادی خودرو منتظر بودند تا نوبت عبور کنند، اکثراً افرادی که میخواهند به اقوام خود بروند و کمکهای خود را تحویل دهند. شاید افرادی را که می خواهند در راه بازگشت از آنجا بروند انتخاب کنید.
«این صفی بود که با موشک اس-300 زدند. شکی نیست که این یک جنایت جنگی عمدی است. همیشه می گویند یک شی نظامی را نشانه گرفته اند و به چیز دیگری ضربه می زنند. اما هیچ شی نظامی در نزدیکی آن سایت وجود ندارد. به همین دلیل است که شکی نیست که این یک اقدام تروریستی است.»
با انتقال دهها مجروح به بیمارستانهای محلی، کارکنان اورژانس به کار وحشتناک شناسایی و بیرون آوردن اجساد ادامه دادند.
دالینا یاکوشاوا، 48 ساله، که در نزدیکی جاده ایستاده بود، پس از انفجار به آنجا رسیده بود تا ببیند آیا می تواند حضور خود را در یک کاروان تأیید کند یا خیر.
اینجاست که به مردم گفته می شود که بیایند و برای پیوستن به یک کاروان ثبت نام کنند. شما آنلاین ثبت نام می کنید، اما من آمدم تا مطمئن شوم که اجازه من دریافت شده است. من در ماریوپول زندگی می کنم. ما همین الان دخترمان را به لهستان رساندیم اما باید برگردیم زیرا پدر و مادرم آنجا هستند. وحشتناک است اما خانه ماست. صبح امروز خودروهای زیادی منتظر حرکت بودند زیرا طی هفته گذشته هیچکس نتوانسته به مناطق اشغالی برود.
روز جمعه ترافیک در دو جهت بود. کمی دورتر در امتداد همان جاده به سمت خطوط روسیه، صدها خودرو در صف ایست بازرسی اوکراینی در انتظار اسکورت ایستاده بودند، سرنشینان از عبور از آن آسوده شدند.
در جلوی صف، نادیا نکوستوروا با دختر 11 ماهه خود ماریا بازی می کرد و شوهرش، دیمیترو، تماشا می کرد.
نادیا گفت: «ما از ملیتوپل می آییم. ما تا زمانی که تحت کنترل اوکراین قرار نگیرد، به عقب برنمی گردیم. پدر و مادرم میمانند، که مایه نگرانی است، اما ما میخواستیم آنجا را ترک کنیم، زیرا روسها گفتهاند که از 1 اکتبر گذرگاه را به روی مردان میبندند. ما متوجه شدیم که این ممکن است آخرین شانس ما باشد. روس ها آمدند تا از ما بپرسند که آیا در این انتخابات رای می دهیم؟ [sham] همه پرسی گفتیم نه، بنابراین به نظر می رسید که باید بریم.»
دیمیترو گفت: “این یک شوخی بود.” همه آنها فقط به خودشان رای می دادند. برگه رای گیری یک قطعه کپی A4 بود. هیچ مهر یا شماره ای برای تشخیص واقعی بودن رای وجود نداشت. همش ساختگی بود برادرم یک آپارتمان در زاپوریژژیا اجاره کرده است، بنابراین ما پیش او خواهیم ماند.
در ادامه صف خودروها، آلا ووتوسکا، 68 ساله، و پسرش ویکتور گفتند که چهار روز منتظر بودند تا از روستایی در نزدیکی نیروگاه اتمی زاپوریژژیا به ایستگاه بازرسی برسند.
ویکتور گفت: “همه سعی می کنند ترک کنند.” اما آنها هر روز فقط به چند ماشین اجازه میدادند از روستای ما خارج شوند، بنابراین مجبور شدیم به بازگشت ادامه دهیم. افراد دیگری نیز در تلاشند تا از طریق کریمه به لهستان و اروپا بروند. نیمی از روستای ما رفته است.»
ناگهان ماشینها در حال حرکت بودند و در جادهای به سمت Zaporizhzhia حرکت میکردند که آنها را از کنار مردههایی که کاروانشان چندان خوش شانس نبوده بود میبرد.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار روز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.