به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،
دبلیوزمانی که کیر استارمر دو سال پیش رهبری حزب کارگر را بر عهده گرفت، هر دو جناح چپ و راست حزب نگران بودند که به سمت تکرار دوران اد میلیبند پیش بروند. برای چپ، این به معنای عدم وجود یک جایگزین رادیکال برای حاکمیت محافظهکاران بود. در همین حال، جناح راست نگران بود که او درگیر انکار بدعتهای نوستروم بلر باشد. دوران شکنجهآمیز میلیبند بهعنوان رهبر اپوزیسیون منعکسکننده تضاد درونی او بین رادیکالیسم پدر مارکسیستاش و پیشینهاش بهعنوان مشاور کارگر جدید بود: معاشقهی او با تحلیل یک سیستم اقتصادی شکسته با سیاستهای دگرگونکنندهای که برای رفع آن لازم بود مطابقت نداشت. .
پس چقدر مناسب است که خود میلیبند – که به این نتیجه رسید که فقدان جسارت او به طور مهلکی رهبری خود را تضعیف کرد – که نقشی اساسی در مسلح کردن حزب کارگر استارمر با سیاست های اساسی ایفا کرده است. تأثیر او را میتوان در تعهد حزب به سرمایهگذاری 28 میلیارد پوندی در سال در گذار به اقتصاد سبز و کاهش قبوض انرژی از طریق اعمال مالیات بادآورده بر سود سوختهای فسیلی مشاهده کرد. در سخنرانی کنفرانس استارمر، دوباره خود را نشان داد: در ایجاد یک شرکت انرژی دولتی که داراییهای انرژی تجدیدپذیر را مالک و اداره میکند، و یک صندوق ثروت دولتی. به لطف تصمیم لوئیز هیگ، وزیر حمل و نقل حزب کارگر، این حزب رسما متعهد به ملی شدن راه آهن است، در حالی که همکارش لیزا نندی شعار «مسکن شورایی، مسکن شورایی، مسکن شورایی» را پذیرفته است.
انتظار نداشته باشید که منتقدان چپ رهبر کارگر در حزب – که تحت رهبری او بی رحمانه به حاشیه رانده شده اند – ساکت شوند. از این گذشته، زمانی که استارمر به دنبال رأی در رقابت های رهبری بود، یک سری تعهدات را داد، مانند قرار دادن آب و انرژی در دستان عموم و همکاری «شانه به شانه اتحادیه های کارگری». پس از آن که با خیال راحت انتخاب شد، آنها را شکست. اگر قبلاً وعده هایش را زیر پا گذاشته باشد، چه دلیلی برای این باور داشته باشیم که دیگر این کار را نخواهد کرد؟ یک شرکت انرژی دولتی و یک صندوق ثروت مستقل، اگر منابع مناسبی داشته باشند، میتوانند واقعاً متحول شوند – یا میتوانند حقههای نمادین باشند. به یاد داشته باشید که دفتر استارمر پر از افرادی است که میتوان آنها را «بلیرهای دورهی سوم» نامید: یعنی چهرههایی که به نیروی کار جدید سال 2005 به بعد بازمیگردند، که درگیر مشارکت بخش خصوصی و رقابت در خدمات عمومی بود. آنها گروه سال 1997 نیستند که حداقل دستمزد و مالیات بادآورده را معرفی کردند. آنها به دنبال این خواهند بود که هر پیشنهاد رادیکال را به یک پیش پا افتاده ترسو تبدیل کنند.
سخنرانی کنفرانس استارمر، با این حال، بر برخی از حقایق اساسی تأکید داشت. جناح راست حزب سالهاست که از ایدهها بی بهره بوده است، و بنابراین هر سیاست امضایی را باید از یک کمد روشنفکری که توسط چپها ذخیره شده است بیرون کشید. وقتی با بلیرهایی که در اطراف سالن کنفرانس حزب کمین کرده بودند صحبت کردم، پرسیدم که چرا آنها از یک سخنرانی رهبری که به وضوح در سمت چپ Miliband قبل از 2015 بود، غمگین نیستند. همه یکسان گفتند: عصر بحران – ابتدا سقوط مالی 2008، سپس ریاضت اقتصادی، سپس برگزیت، سپس کووید، سپس جنگ صلیبی ایدئولوژیک بیپایان لیز تراس – زمینه را تغییر داده است که از نظر سیاسی ممکن است. فکر می کنم دیر بهتر از هرگز نرسیدن است که با آنچه که چپ کارگر و راست محافظه کار سال ها پیش به رسمیت شناخته بودند بیدار شویم.
همچنین درست است که فاجعه اقتصادی کنونی که توسط تراس و صدراعظم او، کواسی کوارتنگ نوشته شده است، حس هدفمندی را بر حزب کارگر تحمیل کرده است. در دوران بوریس جانسون، محافظهکاران بهعنوان ضد نظام مطرح میشدند و با مداخلهگری اقتصادی که راستگرایان سنتی را عصبانی میکرد، بازی میکردند و حزب کارگر را برای گفتن ناچیز باقی میگذاشت. اما محافظهکاران اکنون اقتصاد را در خدمت ریختن ثروت بیشتر به حسابهای بانکی افراد بسیار ثروتمند از قبل نابود کردهاند. هیچ دولتی در تاریخ دموکراتیک بریتانیا چنین نکرده است خیلی گستاخانه خود را به عنوان جنگجوی طبقاتی برای ثروتمندان معرفی کرد – و با چنین پیامدهای فوری فاجعه بار. در آن شرایط، حزب کارگری که خود را به عنوان قهرمان کارگران معرفی نمیکرد، باید ورشکستگی فکری کند. و انصافاً استارمر در سخنرانی خود از آن سیاست طبقاتی دفاع کرد.
شکاف سیاسی قابل توجهی به وضوح بین کارگران استارمر و محافظهکاران تراس ایجاد شده است. اما این بدان معنا نیست که با توجه به مقیاس بحران های متعدد بریتانیا، آنچه حزب کارگر ارائه می دهد کافی است. کارگر جدید، هر چند در زمان رشد اقتصادی و استانداردهای زندگی رو به رشد، هر چند که توسط یک حباب مالی ناپایدار قدرت میگرفت، به قدرت رسید. بریتانیا اکنون در بحبوحه حادترین بحران هزینه زندگی در تاریخ مدرن و یک شکست اقتصادی رو به افزایش است. انتظارات ناشی از اخراج محافظهکاران از شماره 10 ممکن است به سرعت بدون سیاستهای جسورانه از بین برود.
«فرزندان بلر» – جوانان زیر 40 سال که از گسترش آموزش عالی بهره بردند اما با بدهی های دانشجویی، بحران مسکن و پایین آمدن استانداردهای زندگی تحت فشار قرار گرفتند – بعید است که اگر دولت کارگری به ناامنی آنها رسیدگی نکند، ساکت بمانند. اتحادیهها نیز از حزبی که خود تأسیس کردهاند انتظار خواهند داشت که شرایط کارگران را به شدت بهبود بخشد و در صورت شکست در انجام این کار، عضلات خود را خم خواهند کرد. حزب کارگر نسبت به محافظهکاران از نظر نظرسنجی برتری بالایی دارد – اما این حزب توسط حزب کارگر ساخته شده است محافظهکاران خودشان را اتمی میزنندنه توسط نبوغ سیاسی اپوزیسیون. استارمر اکنون دلایل زیادی برای احساس اطمینان در مورد ورود به شماره 10 دارد.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.