به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ،
در حالی که میلیونها خانواده بریتانیایی برای پرداخت هزینههای غذا، سوخت و اجاره تلاش میکنند، لیز تراس و صدراعظم او، کواسی کوارتنگ، از طرح اقتصادی خود رونمایی کردند: کاهش مالیات برای شرکتها و افراد ثروتمند.
سیاست های اعلام شده در بودجه کوچک – معکوس کردن افزایش های برنامه ریزی شده در مالیات شرکت ها و بیمه های ملی، کاهش حق تمبر، حذف بالاترین نرخ مالیات بر درآمد – میلیون ها پوند را به جیب ثروتمندترین افراد وارد می کند، نه بانکداران، که این کار را انجام خواهند داد. سقف پاداش خود را حذف کنید.
تراس عمیقاً به اقتصاد قطرهای معتقد است – این نظریه که اگر مالیات شرکتها و افراد ثروتمند را کاهش دهید، باعث رشد اقتصادی میشود که در نهایت منجر به افزایش دستمزدها و افزایش استانداردهای زندگی برای بقیه میشود. همانطور که تراس هفته گذشته بیان کرد: “کاهش مالیات ها منجر به رشد اقتصادی می شود، در این مورد تردیدی وجود ندارد.”
ممکن است در ذهن نخست وزیر شکی وجود نداشته باشد، اما در داده ها تردید زیادی وجود دارد. ایالات متحده چهار دهه است که این نوع اقتصاد را تجربه کرده است، و شواهد واضح است: نه تنها کار نمی کند، بلکه صدمات زیادی به اقتصاد و جامعه وارد می کند.
جارد برنشتاین، یکی از اعضای شورای مشاوران اقتصادی جو بایدن، چندین سال پیش در ارائهای به کمیته مشترک اقتصادی کنگره، شواهدی را که علیه اقتصاد افتآلود ارائه کردند، خلاصه کرد. برنشتاین خاطرنشان کرد که اگر تئوری قطره چکانی درست باشد، انتظار میرود که وقتی نرخ مالیات کاهش مییابد، رشد افزایش مییابد و بالعکس. اما با استفاده از داده های 1947 تا 2015، برنشتاین نشان داد نه مورد درست بود
کاهش مالیات نه تنها نتوانست رشد تولید ناخالص داخلی را تحریک کند، بلکه نتوانست رشد اشتغال، رشد دستمزد، رشد سرمایه گذاری یا رشد بهره وری را تحریک کند. و دورههای زیادی وجود داشت که مالیاتها بالا بود، بهویژه برای افراد پردرآمد، و رشد نیز به همین ترتیب بود.
نه تنها اثر کاهشی در ایالات متحده شکست خورده است، بلکه در بریتانیا و 16 کشور توسعه یافته دیگر نیز شکست خورده است. یک مطالعه توسط محققان دانشکده اقتصاد لندن نشان داد که طی 50 سال گذشته، تأثیر کاهش مالیات بر رشد در همه این کشورها “از نظر آماری از صفر قابل تشخیص نیست”.
با این حال، محققان یک تاثیر بزرگ از سیاستهای کاهشی را یافتهاند: آنها درآمد را از افراد شاغل بین افراد ثروتمند توزیع میکنند – این سیاستها منجر به افزایش قطرهای میشود. یک مطالعه توسط شرکت رند که ما با آن درگیر بودیم نشان میدهد که دههها سیاستهای کاهشی در ایالات متحده حدود 50 تریلیون دلار رشد دستمزد را از 90 درصد پایینترین افراد به یک درصد بالا توزیع کرده است.
معلوم می شود که اگر مالیات افراد ثروتمند را به شدت کاهش دهید، و در عین حال دستمزد کارگران را سرکوب کنید و قدرت کارگران را کاهش دهید (در «تنظیم زدایی» و «کارایی بازار»)، واقعا برای افراد ثروتمند خوب است.
اقتصاد ریزشی امروز در بریتانیا بهتر کار نخواهد کرد. بریتانیا در حال حاضر پایینترین نرخ مالیات شرکتها را در گروه G7، یکی از سبکترین رژیمهای نظارتی لمسی، و هفت برابر بانکداران میلیونر بیشتر از هر کشور دیگری در اروپا دارد. مالیات های بسیار بالا و تعداد بسیار کمی از بانکداران ثروتمند نمی تواند عامل مشکلات اقتصادی بریتانیا باشد.
در حالی که تراس هفته گذشته در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک برای تبلیغ دستور کار خود برای کاهش قطره چکان به صحنه آمد، بایدن در توییتی نوشت: «من از اقتصاد فروپاشی خسته و خسته شده ام. هرگز کار نکرده است. ما در حال ساختن یک اقتصاد از پایین به بالا و میانه به سمت بیرون هستیم.»
بایدن تئوری متفاوتی از رشد اقتصادی را بیان میکرد – نظریهای که ما به پیدایش آن کمک کردیم و آن را اقتصاد «میانهرو» نامیدیم. دههها شواهد و تجربه سیاستگذاری اکنون به وضوح نشان میدهد که در واقع، رشد توسط افرادی که در میانه گسترده توزیع درآمد، از دهکهای 10 تا 90 هستند، ایجاد میشود.
آنها عمده کار، پس انداز، مصرف و نوآوری را در اقتصاد انجام می دهند و اگر مالی آنها سالم باشد، اقتصاد نیز رشد می کند و سالم می شود. به بیان دیگر، اقتصاد قوی خانوادههای با درآمد متوسط رو به رشد نتیجه رشد اقتصادی نیست، بلکه نتیجه رشد اقتصادی است. علت.
بنابراین اولویت سیاست سرمایه گذاری بر روی جمعیت گسترده افراد شاغل است: آموزش، مراقبت های بهداشتی، مراقبت از کودکان، مراقبت از سالمندان، آموزش کارگران، مسکن مقرون به صرفه و زیرساخت های عمومی خوب، از حمل و نقل تا پهنای باند. همچنین حمایت از افرادی با حداقل دستمزد معیشتی و امنیت اقتصادی کافی که از نظر اقتصادی گرفتار نشدهاند و میتوانند خطراتی را متحمل شوند، از راهاندازی یک کسبوکار جدید گرفته تا وقت گذاشتن برای مهارتهای مجدد، بسیار مهم است.
اینها سرمایه گذاری هایی هستند که واقعا بهره وری و دستمزد کارگران را افزایش می دهند. با این حال، با ایجاد یک حفره بزرگ در بودجه دولت، کاهش چشمگیر مالیات برعکس است – آنها ناگزیر به کاهش ریاضتی در خدمات و سرمایه گذاری های اساسی می شوند.
دستور کار تراز کردن پیشینیان تراس گامی به سوی یک نسخه محافظه کار از میانه رو بود. اما تراس آن را از پنجره بیرون انداخته و نظریههای مرده دهه 1980 را پذیرفته است. این زمان خطرناکی برای اقتصاد زامبی است. پوند در پایین ترین سطح 37 سال اخیر قرار دارد و یک بحران ارزی تمام عیار دور از ذهن نیست زیرا بریتانیا وارد یک حلقه نابودی تورم بالا، نرخ های بهره بالا و کسری بودجه ناپایدار شده است.
محافظهکارانی که هنوز به مسئولیت مالی و ارتقاء سطح اعتقاد دارند، باید با حزب کارگر همکاری کنند تا این جنون را متوقف کنند. رشد از میانه به بیرون می آید، نه از بالا به پایین، و اینجاست که بریتانیا باید سرمایه گذاری کند.
پروفسور اریک بینهاکر مدیر اجرایی موسسه تفکر اقتصادی جدید در مدرسه مارتین آکسفورد است. دانشگاه آکسفورد، و نیک هانوئر بنیانگذار Civic Ventures در سیاتل است
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار روز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.