به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
نتاد بوهلی، یکی از مالکان چلسی، هفته گذشته وقتی پیشنهاد کرد که لیگ برتر می تواند از آمریکا بیاموزد و برای افزایش درآمد تلویزیون، یک بازی به سبک ستاره ها را معرفی کند، انتقاد برخی از آزاردهنده ترین افراد فوتبال انگلیس را مطرح کرد. “سرمایه گذاری ایالات متحده در فوتبال انگلیس یک خطر آشکار و فعلی برای هرم و ساختار بازی است.” رعد و برق زد گری نویل در توییتر، در واکنشی نمادین. “آنها فقط آن را نمی فهمند و متفاوت فکر می کنند.”
در پاسخ، بسیاری به این نکته اشاره کردهاند که کارشناسانی مانند نویل معیشت خود را مدیون آمریکاییسازی فوتبال انگلیس هستند: بدون تأثیر مثال آمریکا، کل لیگ برتر مدرن – بهعنوان یک تجارت ساختار یافته حول معاملات تلویزیونی عظیم، بهعنوان رسانهای بیپایان. نمایش، به عنوان یک شکل فرهنگی هژمونیک – وجود نخواهد داشت. پیشنهاداتی مانند پیشنهادات بوهلی در جهت پیشبرد تجاری سازی فوتبال انگلیس است. این «متفاوت اندیشیدن» نیست، بلکه ماهیت این ورزش است که طی سه دهه گذشته توسعه یافته است.
اما طنز دیگری در اینجا وجود دارد، و این طنزی است که نیاز به بررسی دقیقتر دارد زیرا فوتبال اروپا عمیقتر به مارپیچ خودکشی تورم دستمزدها، کمکهای مالی، هزینهها و بدهیها میرود. علیرغم شایستگی بازیهای حیلهای مانند رویارویی شمالی و جنوبی بوهلی، مدل آمریکایی ورزش حرفهای – که در آن هزینهها با محدودیت حقوق و دستمزد محدود میشود، جذب بازیکن با پیشفصلهای پیشفصل رام میشود، و تجاریسازی باید با نوعی از جمعگرایی مقابله کند. – راهی برای لیگ ها ارائه می دهد تا در حد توان خود زندگی کنند و در عین حال رقابت یکنواخت را تضمین کنند. از اواسط قرن گذشته، آمریکا – شدیدترین جامعه سرمایهداری روی زمین – ساختارهای برابری را در ورزش حرفهای ایجاد کرد، حتی در شرایطی که لیگهای آن بیرحمانه از هر فرصتی برای تبدیل منظره رقابتهای ورزشی به سود استفاده میکردند.
انگلستان – حداقل در فوتبال – در مسیر متفاوتی قرار گرفت و از تجاریگرایی بدون تعبیه محدودیتهای سبک آمریکایی برای تضمین برابری رقابت در بالاترین سطوح ورزش استقبال کرد. برخی وارونگی های فرهنگی کاملاً تماشایی از این واگرایی سرچشمه گرفته است. آمریکا – سرزمین خدمات 24 ساعته، اضافه بار کالری و بازدید 10 هزار دلاری از اورژانس – اکنون بهشت برابری ورزشی است، کشوری که 12 برنده مختلف را در 15 سوپربول گذشته به خود دیده است.
در همان دوره، انگلستان – مهد پزشکی اجتماعی، میخانه محلی، و روستای سبز – به یک الیگارشی فوتبال تبدیل شده است و تنها پنج باشگاه مختلف لیگ برتر را برده اند. اگر تعادل رقابتی برای حفظ “هرم و تار و پود” فوتبال انگلیس و اروپا ضروری است، همانطور که مطمئناً باید باشد، دنیای قدیم چیزهای زیادی می تواند از جدید بیاموزد – نکته ای که الکساندر چفرین، رئیس یوفا، یک مدافع ثابت و یا ناموفق است. برای سقف حقوق در سراسر اروپا، به رسمیت شناخته شده است.
چگونه این دو فرهنگ ورزشی در چند دهه گذشته به شدت از هم جدا شده اند؟ پاسخ ریشه در زمان بندی و توسعه خاص رابطه بین کار و سرمایه در هر کشور دارد. سه ورزش بزرگ حرفهای در آمریکا همگی در معرض محدودیتهای برابر هستند: NBA و NFL هر دو دارای سقف حقوق هستند، رشتههای بیسبال از طریق مالیات لوکس هزینه میکنند، و هر سه یک پیشنویس دارند تا از توزیع یکنواخت استعدادهای جوان در سطح لیگ اطمینان حاصل کنند. این یکی از تنبل ترین کلیشه های ورزشی نویسی آمریکایی است که از آن به عنوان نوعی “سوسیالیسم” یاد می کند. در واقع، این ساختارها در نیمه دوم قرن بیستم به عنوان بیان یک شکل مشخص آمریکایی از سرمایه داری ظهور کردند. ورزش حرفهای آمریکایی که امروزه میشناسیم به همان اندازه که مدیون اعتصابها، قفلها و چانهزنیهای دستهجمعی است، مدیون حمایت مالی، تجارت، حقوق نامگذاری یا هر یک از دیگر دسیسههای معاملهگری است که معمولاً تصور میشود نمادی از تأثیر مخرب پول در ورزش است. .
اتحادیه های کارگری در ورزش های حرفه ای پس از جنگ جهانی دوم شروع به ظهور کردند: انجمن ملی بسکتبالیست ها در ابتدا در سال 1954 تشکیل شد و فوتبال و بیسبال به ترتیب در سال های 1956 و 1966 تشکیلات مشابهی را دیدند. اتحادیهگرایی ورزشی در دوران اوج قرارداد پس از جنگ بین کارگران سازمانیافته و تأسیسات تجاری در آمریکا ظهور کرد، زمانی که نمایندگی اتحادیه بالا بود و عموماً پذیرفته شده بود که وقتی حقوق کارگران و منافع مالکان با هم تطبیق داده شود، اقتصاد بهترین عملکرد را خواهد داشت. رابطه بین بدن بازیکنان و مالکان تیم از همان ابتدا به طور غیرقابل عذرخواهی متضاد بود: ماروین میلر، اولین رئیس انجمن بازیکنان بیسبال لیگ برتر، در سال 1966 به بازیکنان اعلام کرد: “این یک رابطه خصمانه خواهد بود.” یک باشگاه اجتماعی نیست اتحادیه یک محدودیت برای کاری است که کارفرما در غیر این صورت می تواند انجام دهد. اگر انتظار دارید که صاحبان من را دوست داشته باشند، از من تعریف کنند، از من تعریف کنند، ناامید خواهید شد.»
اگرچه عضویت کلی اتحادیه در سراسر جامعه آمریکا در دهههای پس از 1980 کاهش یافت، اما قدرت و نفوذ اتحادیهها در ورزش کاهش یافت – و اساسنامه سازمانی بنیادی ورزش حرفهای آمریکا، به عنوان یک سرمایهگذاری تجاری مشترک که از طریق مذاکره بین بازیکنان و مالکان شکل گرفت، دست نخورده باقی ماند. . معرفی سقف حقوق در NBA (در سال 1983) و NFL (در سال 1993) نتیجه مذاکره مستقیم بین مالکان و اتحادیهها بود. چانه زنی جمعی یکی از ویژگی های اصلی همه ورزش های بزرگ در آمریکا امروز است، و این رابطه در حال حاضر به همان اندازه که در آغاز آن بود، متضاد است. اتحادیه سازی نقش تاریخی مهمی در فوتبال انگلیس ایفا کرد – PFA به رهبری جیمی هیل، به طور مشهور لغو سقف دستمزد را در سال 1961 تضمین کرد – اما به طور کلی اتحادیه های بازیکنان در اروپا و انگلیس از مرکزیت نهادی همتایان آمریکایی خود برخوردار نیستند.
اتحاد در لیگ های بزرگ ایالات متحده در زمانی پدیدار شد که همه مسائل بزرگ ورزش مدرن – تحرک بازیکنان، درآمدزایی و حقوق تلویزیون، پایداری دستمزدها و توزیع استعدادها – به طور همزمان مورد توجه قرار گرفتند. در سالهای پس از جنگ، حق پخش تلویزیونی – همانطور که هنوز هم امروزه دیده میشود – کلیدی برای ماندگاری مالی بلندمدت ورزش حرفهای تلقی میشد. تلویزیون آمریکا در دهههای 1950 و 1960 به شدت تحت نظارت بود، اما تحت سلطه سه اپراتور خصوصی مستقل (CBS، NBC و ABC) بود – یکی دیگر از نقاط تمایز بریتانیا، جایی که ITV تنها شبکه تجاری تا اوایل دهه 1980 بود.
در اوایل دهه 1960، کمیسر NFL، پیت روزل، یک قرارداد انحصاری دو ساله به مبلغ 9.3 میلیون دلار با CBS برای پخش تلویزیونی بازیهای معمولی و پس از فصل مذاکره کرد. این مقدار پول فوقالعادهای برای زمان خود بود، اما نبوغ واقعی معامله در جمع آن بود: جایی که قبلاً تیمها قراردادهای حقوق خود را به صورت جداگانه و با نتایج بسیار نابرابر مذاکره میکردند (قبل از قرارداد CBS، غولهای نیویورک 350000 دلار دریافت میکردند. یک سال برای حقوق تلویزیونی خود، در حالی که گرین بی پکرز فقط یک دهم این مبلغ را دریافت کرد، روزل همه را متقاعد کرد که یک قرارداد شبکه واحد را تضمین کنند و درآمد بادآورده را به طور مساوی در بین تمام تیمهای NFL توزیع کنند. این بیش از هر معامله دیگری بود که ورزش حرفه ای را در آمریکا وارد عصر مدرن کرد و خیر جمعی را به عنوان هدف اصلی اداره ورزش ایالات متحده تثبیت کرد.
اما پول – پول جدی، نوعی که فقط در یک بازار تلویزیونی بزرگ و نسبتاً رقابتی مانند آمریکای پس از جنگ امکان پذیر بود – همچنین امنیت را برای ورزش آمریکا به ارمغان آورد که باعث شد مذاکره بر سر دیگر تراشه های روی میز چانه زنی شود. هویج پول تلویزیون، چوب سقف دستمزدها و پیشنویسها را شیرین کرد، و به مذاکره مالک و بازیکن نوعی همزمانی داد – خصوصیت رقابت بر سر همه چیز در آن واحد – که کمتر در فوتبال انگلیس و اروپا مشهود است. به عنوان مثال، زمانی که مذاکرات با ITV و BSkyB در اوایل دهه 1990 بر سر تشکیل لیگ برتر نهایی آغاز شد، به عنوان مثال، مسائلی مانند تحرک نقل و انتقالات و محدودیت دستمزد تا حد زیادی به نفع بازیکنان حل شده بود و هیچ آمریکایی قوی وجود نداشت. تاریخچه سبک چانه زنی بازیکن-مالک برای استفاده از آن.
تجربه آمریکا متفاوت بود. همه این مسائل به یکباره حل شد، نه به صورت تکه تکه مانند بریتانیا. در سال 1983، بازیکنان NBA با سقف دستمزد در ازای دریافت اکثریت درآمد تلویزیون موافقت کردند. در سال 1993، پس از یک سری توقفهای کاری و تعطیلیها، NFL محدودیت حقوقی را در نظر گرفت و در عین حال به بازیکنان آزادی حرکت بین باشگاهی را که مدتها از آن محروم بود، اعطا کرد. این قراردادهای برجسته، همراه با تعهد به برابری در سطح لیگ که فروش CBS Rozelle تضمین کرد، در دهههای پس از آن، لحن مدیریت ورزش حرفهای در آمریکا را تعیین کرده است. همانطور که رئیس لس آنجلس لیکرز، Jeanie Buss در سال 2011، در مورد توافقنامه جدید تقسیم درآمد در سراسر NBA گفت: “ما یک لیگ با تیم هایی می خواهیم که از نظر اقتصادی مقرون به صرفه باشند تا هر تیمی فرصت رقابت داشته باشد. این یک لیگ سالمتر میسازد.»
قوه قضاییه آمریکا تمام تلاش خود را برای حفظ این اصول جمع گرایانه انجام داده است. چندین مورد از اولین قراردادهای تلویزیونی بزرگ و قراردادهای چانه زنی دسته جمعی، به ویژه آنهایی که سقف حقوق و پیش نویس ها را معرفی می کردند، به دلیل ضدرقابتی بودن در دادگاه مورد اعتراض قرار گرفتند. قانون ضد انحصار آمریکا که ریشه در جنگهای صلیبی انحصاری در دوران پیشرو دارد، مدتهاست که محدودیتهای تجاری در مواردی مجاز است که برای موفقیت یک سرمایهگذاری مشترک ضروری باشد. دادگاه ها قانونی بودن ساختارهایی مانند پیش نویس و سقف حقوق را بر این اساس تایید کرده اند که محصول ورزش حرفه ای خود رقابت است.
در سال 2010، دادگاه عالی اشاره کرد که محدودیتها در NFL زمانی قابل توجیه هستند که نیاز به اطمینان از موفقیت کلی لیگ یا “تعادل رقابتی” باشد. قانون رقابت نیز در فوتبال انگلیس به کار گرفته شده است، به ویژه در سال 1963، برای لغو سیستم “حفظ و انتقال” که مانع از آزادی حرکت بازیکنان می شد. اما مشخص نیست که قوانین بریتانیا، به ویژه پس از برگزیت، تا چه اندازه سازوکارهایی را برای تضمین حتی رقابت در بازی مدرن ارائه می دهد. سقف دستمزدی که در آغاز فصل 2020-21 در لیگ های 1 و 2 معرفی شد، در یک چالش قانونی شکست خورد، اگرچه به نظر می رسید که این عمدتا نشان دهنده شلختگی در طراحی این طرح است.
اتحادیههای قوی، ماهیت همهجانبه مذاکرات بازیکن و مالک در سالهای پس از جنگ، و سنت جمعگرایانه غیرمعمول قانون رقابت آمریکا: این سه عامل در کنار هم توضیح میدهند که چگونه آمریکا تکامل یافته و ساختارهای برابرتر از انگلیس در ورزش حرفهای داشت. تضاد بین دو کشور بین سوسیالیسم به سبک ایالات متحده و لایسزفر بریتانیا نیست، همانطور که گاهی اوقات ادعا می شود: این یک برخورد سرمایه داری است. دگرگونی فوتبال انگلیس در دهه 1990 بخشی از فروپاشی حل و فصل کینزی پس از جنگ و چرخش گسترده تر به سمت بازار بود که در دولت تاچر آغاز شد.
البته آمریکای ریگان در اواخر قرن گذشته شاهد تبدیل شدن به نئولیبرال خود بود، اما در زمانی که در حال اوج گیری بود، شرایط اولیه حرفه ای شدن ورزش تعیین شده بود، و عواملی که به ورزش آمریکا ویژگی منحصر به فرد آن را می بخشید – قدرت بازیکن. ، چانه زنی جمعی و توجه رفاه طلبانه به خیر عمومی که همه آنها یادگاری از نظم نیو دیل پس از جنگ بودند – دیگر قابل مذاکره نبودند. فوتبال انگلیس تمام جنبه تجاری گرایی ورزش آمریکایی را به خود اختصاص داد، اما با توزیع مجدد هیچ چیز راحتی آن را نداشت.
نتایج در انگلستان امروز به خوبی شناخته شده است: حقوق بازیکنان فراری، هزینههای نقل و انتقالات مضحک، نسل جدیدی از مالکان میلیاردر که با مفاهیم عادی پایداری مالی مشکلی ندارند، و رقابتی که در واقع تنها دو یا سه باشگاه شانس برنده شدن دارند. این مشکلات بحث در مورد قدرت بخشیدن به یک تنظیم کننده برای اصلاح فوتبال انگلیس را هیجان زده کرده است. یک مکان برای جستجوی راه حل ممکن است آن سوی اقیانوس اطلس باشد. علیرغم خشم مشروع در میان هواداران از ابتکارات الهام گرفته از ایالات متحده مانند سوپرلیگ شکست خورده اروپا، نفوذ خزنده آمریکا در فوتبال نباید در سطح جهانی بد باشد.
البته تفاوتهای مهمی بین ورزش آمریکایی و انگلیسی وجود دارد که جابهجایی دقیق مدلها را پیچیده میکند: ارتقاء و سقوط مفاهیمی بیگانه در ایالات متحده هستند، و هیچ یک از ورزشهای بزرگ آمریکایی چیزی شبیه به رقابتهای حرفهای متعدد در اروپا ندارد. ملت های فوتبال به خود می بالند. فوتبال همچنین واقعاً بینالمللی است، که اجرای مکانیسمهای برابری مانند پیشنویس و سقف دستمزد را بسیار پیچیدهتر از ورزشهای کوچکتر ایالات متحده میکند. انگلستان نمی تواند از تمام محدودیت های سازمانی رقابت آمریکا تقلید کند. اما این دلیلی برای تلاش نکردن نیست.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.