به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
Lصبح یکشنبه خورد، و هیچ زمین یدکی در Polo Grounds در مرکز شهر کراچی یافت نمی شود. آخرین تکه از 20 جریب مسیر و چمن آن با بازیهای کریکت نواری پر میشود، باید 30، 40، 50 مسابقه با هم تداخل داشته باشند، به هر حال به اندازهای است که شمارش صدها بازیکنی که همه پراکنده هستند غیرممکن است. در اطراف، زمینبازان با هر کدام مخلوط میشدند تا اگر مردی که در وسط ویکت در یک بازی روی نقطهای میچرخید، میتوانست در بازی دیگر کاور بازی کند، یا برای بازی سوم پای خوب بازی کند. در خارج از هند، و میدان در بمبئی، هیچ منظره ای در کریکت کاملاً شبیه آن وجود ندارد.
این مکان به طور رسمی به نام گلشن جناح شناخته می شود، اما اگر شما آن را نام ببرید، هیچکس نمی تواند به شما راهنمایی کند. از طرف دیگر، زمین های پولو همه می دانند. همه در کریکت کراچی در طول سال ها اینجا بازی کرده اند. در اواخر دهه 1940 و اوایل دهه 1950، حنیف محمد و چهار برادرش این بازی را آموختند. آنها فقط پس از تقسیم به شهر نقل مکان کرده بودند. حنیف در زندگی نامه خود می نویسد: «می توان هر روز صدها نفر را دید که اکثراً جوان هستند، در آنجا کریکت بازی می کنند. حتی مولوی ها هم به آن ملحق می شدند.»
برادر کوچکترش مشتاق به پیتر اوبورن گفت: «وقتی ما هنوز کوچک بودیم، من و کوچکترین پسر عمویم اقبال و پسر عموی بزرگترم نثار هر یکشنبه در حالی که هر کدام فقط دو آنا در جیبمان بود به راه می افتادیم و به سمت زمین پولو حرکت می کردیم. مرکز شهر که در آن تیمهای زیادی در گذشته مسابقاتی را با زمینهای در هم آمیخته انجام میدادند.» او هنوز برادران بزرگترش را نبخشیده است که او را دوازدهمین مرد کرده اند. به زودی مشتاق و برادرش هر دو به زمین قدیمی گیمخانا بر روی دیوار همسایه فارغ التحصیل شدند، جایی که پاکستان برخی از اولین بازی های خود را در برابر MCC و سایر تیم ها انجام داد.
در دهه 1960، دولت از زمین های پولو برای رژه نظامی استفاده می کرد و پس از آن به عنوان محلی که عشاق جوان برای ملاقات یکدیگر می آمدند شهرت یافت. ماجرا از این قرار است که وقتی یک گروه تلویزیونی آمد و برنامهای ساخت که در آن مجری به اطراف رفت و از زوجها پرسید که آیا به والدین خود گفتهاند که با هم به پارک میروند. با این حال، کریکت بازها همیشه اینجا بوده اند. سال هاست که بازیکنان از سراسر کشور برای بازی در این پارک در کراچی آمده اند و سعی می کنند راه خود را در بازی پیدا کنند. این روزها آنها رویای این را دارند که آن را بسیار دورتر از Gymkhana، به استادیوم ملی، دورتر از شهر برسانند.
هنوز مردی روی دروازه است که از بچههایی که میخواهند موتورهایشان را داخل پارک کنند، روپیه جمع میکند، و فروشندهای که بین بازیها در داخل خانه پرسه میزند و انبوهی از دانههای انار را روی بشقابهایی که از یوغ روی شانههایش آویزان شده حمل میکند. حتی او سعی نمی کند راهش را از وسط پارک انتخاب کند. بازی برای کالسکه ها متوقف نمی شود، و علاوه بر این، هیچ مسیر رایگانی باقی نمانده است. پیاده روها بهترین دریچه ها را می سازند. دیربازها باید در زمین چمن کنار نرده ها بازی کنند، جایی که اگر بدشانس باشید، توپ از نرده ها می لغزد و به جاده بیرون می رود.
کوچکترین بچهها، پنج و شش، هم آنجا هستند، روی مرز گلی که در اطراف پارک میچرخد. در درون آن، همه چیز جدی تر است. هنوز هم خنده زیاد است، اما از نوع خودستایی است. تقریباً همه کسانی که در اینجا کاسه بازی می کنند، می خواهند سریع باشند، و خیلی ها واقعاً اینطور هستند، و تقریباً همه کسانی که خفاش می کنند می خواهند شش ها بزنند، و اکثر آنها این کار را می کنند. بنابراین توپها همه جا پرواز میکنند، تا زمانی که به چمنهای بلند میپیوندند، جایی که زمینبازان نابینا که پشت درختها و بوتهها و آلاچیقها میدوند و سعی میکنند فریادهای «گرفتن» را دنبال کنند، میآورند. برخی حتی باید توپ را از حوض گل آلود وسط بیاورند.
برخی از بازیکنان شلوار کامیز می پوشند، برخی با شلوار جین و تی، اما تعداد زیادی لباس کریکت، نوارهای روشن و اسلش های درخشان، برخی از آنها از سوپرلیگ پاکستان، حتی یکی از آنها در تاپ انگلیس هستند، اما بسیاری از بازیکنان دیگر در لیگ برتر انگلیس هستند. از تیم های محلی، ستاره های در حال ظهور، مبارزان جوان. آنها از انبوه آجر بهعنوان دریچه یا مجموعهای از کندههای فلزی لحیمشده استفاده میکنند و کیسههایی از توپهای جایگزین را آماده نگه میدارند. زمین مملو از تکه های نوار قرمز جویده شده است، برش هایی از جایی که دور توپ های تنیس پیچانده شده است تا چرخش و جهش را بهبود بخشد. به نظر می رسد همیشه یک مرد وجود دارد که در انجام این کار مهارت دارد و بازیکنان او را با وسایلی که در کیفش نگه می دارد، قدیمی ها را می اندازند تا تعمیر کند.
نکته تاسف بار این است که این هتل بسیار نزدیک به هتل تیم انگلیس است، به سختی پنج دقیقه پیاده روی در طول راه است، اما خود بازیکنان فقط وقتی در راه تمرین از آنجا عبور می کنند، می توانند آن را از پنجره های رنگی مربی خود ببینند. در میان برخی از آنها، به ویژه آنهایی که قبلاً برای بازی در PSL به اینجا آمده اند، ناامیدی محسوسی وجود دارد، زیرا حصار امنیتی آنقدر تنگ است که حتی نمی توانند به پارک بروند. آنها ممکن است نتوانند آن را ببینند، اما می توانند مطمئن باشند که همه کسانی که در اینجا بازی می کنند، آنها را در روز سه شنبه تماشا خواهند کرد، و احتمالاً اینطور نیست، جایی در میان آنها خواهد بود که وقتی چند سال دیگر به اینجا بازگردند، با آنها روبرو خواهند شد.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.