به گزارش دپارتمان اخبار پزشکی پایگاه خبری آبان نیوز ،
اواخر ماه گذشته، دانشگاه نورث وسترن و دانشگاه جان هاپکینز اعلام کردند که حدود 37 میلیون دلار از موسسه ملی قلب، ریه و خون دریافت کردهاند تا رویکردی جدید برای پیشگیری از سکته مغزی در بیماران مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی، ریتم نامنظم قلب، مطالعه کنند.
این بودجه از کارآزمایی Rhythm Evaluation for AntiCoagulaTion (REACT-AF) پشتیبانی می کند، یک مطالعه هفت ساله که به برخی از بیماران یک اپل واچ برای نظارت بر AFib ارائه می دهد. آنها می توانند در پاسخ به یک دوره طولانی مدت از داروهای رقیق کننده خون استفاده کنند، در حالی که بیماران در گروه کنترل استاندارد مراقبت فعلی را دریافت خواهند کرد و به طور مداوم از این دارو برای کاهش خطر سکته مغزی استفاده می کنند.
دکتر راد پاسمن، مدیر مرکز تحقیقات آریتمی در دانشکده پزشکی فاینبرگ نورث وسترن و محقق اصلی این مطالعه، با MobiHealthNews برای توضیح تحقیقات آینده و اینکه چگونه دستگاه های مصرف کننده می توانند مراقبت از بیمار را بهبود بخشند.
موبی سلامت نیوز: آیا می توانید طرح مطالعه و آنچه را که امیدوارید از این تحقیق بیاموزید را توضیح دهید؟
دکتر راد پاسمن: ما به مشکل اصلی شایع ترین ریتم غیر طبیعی قلب، که فیبریلاسیون دهلیزی است، نگاه می کنیم. ما می دانیم که افراد مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی، به ویژه آنهایی که سایر عوامل خطرزای قلبی عروقی مانند فشار خون بالا دارند، به طور قابل توجهی در معرض خطر سکته مغزی هستند.
رویکرد فعلی مصرف رقیق کننده خون است. اگر معیارهای استفاده از رقیق کننده خون را برای جمعیت ایالات متحده مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی اعمال کنید، شاید بیش از 80 درصد از بیمارانی که فیبریلاسیون دهلیزی دارند تا آخر عمر از این داروهای ضد انعقاد استفاده کنند. ما به نوعی رویکردی یکسان داریم. ما افرادی را که به طور مداوم در ریتم غیرطبیعی دارند با همان رقیق کننده خون روزانه مانند افرادی که یک بار در سال دارند، یا افرادی که به دلیل انجام عمل ابلیشن انجام داده اند یا دارو مصرف می کنند، هیچ دوره دیگری ندارد، درمان می کنیم. ، یا وزن کم کرده اند یا نوشیدن الکل را ترک کرده اند.
بنابراین، من فکر میکنم این رویکرد یکاندازه برای همه در دورهای که میتوانیم افراد را زیر نظر بگیریم تا ببینیم آیا واقعاً قسمتهایی دارند یا خیر، چندان منطقی نیست. بنابراین، هدف در اینجا ارزیابی یک تغییر پارادایم بود، درست است؟ آیا به جای نگاه کردن به افراد در معرض خطر، می توانیم به دوره های خطر نگاه کنیم؟ آیا میتوانیم بیماران در معرض خطر را با رویکردی هدفمند برای استفاده از رقیقکننده خون درمان کنیم، جایی که آنها آن را فقط برای چند هفته و فقط در پاسخ به یک دوره چند ساعته فیبریلاسیون دهلیزی مصرف میکنند؟
MHN: اگر این روش نظارت مستمر توسط مطالعه تأیید شود، به نظر شما این روش چگونه بر استاندارد فعلی مراقبت بهبود مییابد؟
پاسدار: بر اساس برآوردهای ما، این رویکرد ممکن است برای نیمی از جمعیت مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی اعمال شود. و این بدان معنی است که ما می توانیم قرار گرفتن در معرض این داروها را کاهش دهیم، که در کاهش خطر سکته مغزی بسیار موثر هستند، اما در خونریزی عمده و جزئی نیز نقش دارند.
بنابراین، اگر بتوانیم از مردم در برابر سکته محافظت کنیم و خطرات رقیقکنندههای خون را به حداقل برسانیم، میتوانیم زندگی بیماران خود را بهبود ببخشیم. و این پیامدهای دیگری دارد، درست است؟ این نه تنها در برابر سکته مغزی محافظت می کند و خطر خونریزی را کاهش می دهد، بلکه به اعتقاد ما کیفیت زندگی آنها را بهبود می بخشد زیرا بسیاری از بیماران فعالیت های خود را محدود می کنند. آنها ممکن است به دلیل خطرات تروما، دوچرخه کوهستان یا اسکی نروند.
ما همچنین معتقدیم که این امر باعث صرفه جویی در هزینه های سیستم مراقبت های بهداشتی خواهد شد، زیرا این رقیق کننده های خون می توانند گران باشند و هزینه خونریزی در این رقیق کننده های خون هزینه بزرگی است. بنابراین، اگر میتوانید با کسری از هزینه، دستگاهی را در فروشگاه لوازم الکترونیکی محلی خود بخرید، نه تنها کیفیت زندگی را بهبود میبخشد، بلکه این کار را با هزینه کمتری نیز انجام میدهد.
MHN: چرا انتخاب کردید که از یک دستگاه مصرف کننده، اپل واچ، برای مطالعه استفاده کنید، نه یک سیستم نظارت بالینی؟
پاسدار: ما دو مطالعه آزمایشی انجام دادیم، یکی با استفاده از مانیتورهای قلبی قابل کاشت، و دیگری با استفاده از ضربان ساز و دفیبریلاتور. این دستگاه ها در تشخیص فیبریلاسیون دهلیزی بسیار دقیق هستند. مشکل این است که هزینه استفاده از یک مانیتور قابل کاشت برای این اندیکاسیون برای ده ها میلیون نفر در سراسر جهان که ممکن است از این رویکرد منتفع شوند، قابل مقیاس نیست.
مهمتر از آن، این دستگاه ها رو به بیمار نیستند، رو به پزشک هستند. به عنوان پزشک شما، ممکن است داده ها را از مانیتور قابل کاشت شما دریافت کنم و ممکن است یک روز بعد آن را دریافت کنم. یک دستگاه الکترونیکی مصرفی بسیار مقیاس پذیرتر است و زمانی که بیمار دچار یک اپیزود می شود، هشدار دریافت می کند.
این مسائل به ما این امکان را می دهد که در نهایت به این نکته توجه کنیم. این مانند یک دیابتی است که قند خون خود را چک می کند، می داند که در پاسخ به یک سطح خاص چه مقدار انسولین باید مصرف کند و می تواند این کار را بدون نیاز به تماس با پزشک خود انجام دهد. اگر این مطالعه مثبت باشد، امیدواریم پیشگیری از سکته مغزی و فیبریلاسیون دهلیزی مسیر مشابهی را طی کنند.
MHN: شما تحقیقات دیگری انجام داده اید و در مورد ابزارهای پوشیدنی و فناوری سلامت دیجیتال برای این نوع نظارت نوشته اید. به نظر شما برخی از موانع استفاده گسترده تر از این نوع ابزارها در سیستم مراقبت های بهداشتی چیست؟
پاسدار: از دیدگاه بیمار، هنوز هم هزینه هایی وجود دارد که ممکن است برای برخی افراد موانعی ایجاد کند. من فکر میکنم که سیستم مراقبتهای بهداشتی لزوماً برای مقابله با سیل دادههایی که ممکن است از این دستگاههای پوشیدنی که ممکن است از ما خواسته شود که آنها را ارزیابی کنیم، مجهز نیست.
و من فکر می کنم در بسیاری از موارد، این فناوری وجود دارد، اما آزمایشات اساسی که نشان می دهد استفاده از این فناوری زندگی را بهبود می بخشد، هنوز وجود ندارد. بنابراین، ما معتقدیم که این مطالعه گامی اساسی در ارزیابی انتقادی یک دستگاه الکترونیکی درجه یک مصرف کننده است تا نشان دهد چگونه می توانیم از این فناوری که می توانید در Best Buy خریداری کنید برای نجات جان خود، کاهش هزینه و بهبود مدت زمان زندگی خود استفاده کنیم. و چقدر خوب زندگی میکنی
MHN: برخی از فناوریهای سلامت دیجیتال شواهد بالینی در پشت خود دارند، اما بسیاری از آنها چنین نیستند. آیا از دیدگاه پزشک، توصیه این ابزارها به بیماران را دشوار می کند؟
پاسدار: در مورد اپل، آنها و بسیاری از شرکتها ارزیابی دقیقی از فناوری را برای ارزیابی دقت انجام دادهاند. بنابراین، در بسیاری از موارد، این دستگاه ها به روشی که ما می خواهیم عمل می کنند. Apple Heart Study و Fitbit آزمایشهای عظیمی هستند که فکر میکنم در ارزیابی اینکه آیا این دستگاهها میتوانند کاری را که قرار است انجام دهند انجام دهند، بسیار خوب عمل کردند.
اما چگونه ما این را در مراقبت ادغام می کنیم، و چگونه ثابت می کنیم که دادن این ابزار قدرتمند به بیماران بر سفر آنها در سیستم مراقبت های بهداشتی تاثیر می گذارد، این نوع مطالعات وجود ندارد. من فکر میکنم که در بسیاری از موارد، این فناوری سریعتر از توانایی ما در کشف چگونگی ادغام آن در مراقبت ظاهر شده است.
مثالی که من میزنم این است که در سیستم مراقبتهای بهداشتی سنتی، پزشک آزمایشهایی را تجویز میکند و سپس نتایج را میگیریم و با بیمار بحث میکنیم. سلامت دیجیتال به بیماران این امکان را میدهد که نتایج آزمایشی را که ما سفارش ندادهایم به ما بدهند. و ما باید ثابت کنیم، همانطور که من گمان می کنم که این امر به ما امکان می دهد بیماری را زودتر تشخیص دهیم تا مردم را در خانه نگه داریم و بیماری آنها را از راه دور مدیریت کنیم.
اما این سیستم سنتی مراقبتهای بهداشتی را به چالش میکشد، جایی که افراد وقتی احساس خوبی دارند به یک قرار اداری مراجعه میکنند یا وقتی احساس بدی دارند به بخش اورژانس مراجعه میکنند. ما باید سیستمهایی ایجاد کنیم که به ما امکان میدهد این اطلاعات را دریافت کرده و بیماران را از راه دور مدیریت کنیم، و مطمئن شویم که به این فناوری اجازه میدهیم بیماران را از سیستم مراقبتهای بهداشتی دور نگه دارد.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت خبری آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.