به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
«جیریتینگ، روبرتو.» حتی زمانی که ادی فقط سلام میکرد، وقتی او آنها را میگفت – یا مینوشت – هر کلمه آرامتر جریان مییافت. و چه او در حال گپ زدن با همکارانش در صندوق مطبوعات بود، یا آن صداهای غیرممکن و درخشان تلویزیونی را ارائه می کرد، شما می خواستید بیشتر بشنوید. که البته دقیقاً همان احساسی است که همه ما در حال حاضر داریم.
تسلی ناچیزی است که بارد مونموث شایر در 65 سالگی خود این همه چیز را جمع کرده است. بازیکن راگبی، داستاننویس، مفسر، رماننویس، زبانشناس… تقریباً هیچ کاری نمیتوانست انجام دهد، وقتی که ذهنش را روی آن متمرکز کرد. خیلی ها تا به حال کاپیتان کشورشان در اتحادیه راگبی نبوده اند، شیر بریتانیایی و ایرلندی بوده اند و سپس به یک پخش کننده مشهور، خبرنگار راگبی و نویسنده داستان نیز تبدیل شوید. صرف درخشش منعکس شده استعدادهای متعدد او برای بقیه کافی بود.
با این حال، او همیشه با آن متواضع بود، و حتی نسبت به ما که در دورانی که مردان مرد بودند و تیمهای میهمان در رتبه دوم قرار داشتند، برای Pontypool بازی نکرده بودیم، سخاوتمند بود. آن طرفهای «پولر» بهشدت سختگیر بودند و «ادوارد تحصیلکرده» یا «بامبر» به قول آنها (او در دانشگاه کمبریج تحصیل کرده بود) تصادفی انتخاب نشد.
اگر و زمانی که چشمان او شروع به برق زدن می کردند، شاید پس از چند نوشیدنی یا اگر کسی در خطر آزادی بیش از حد بود، لبه فولادی قدیمی می توانست لحظه ای دوباره ظاهر شود.
همه اینها جزئی از یک زندگی چند بعدی بود. او بین رودخانههای Usk و Wye بزرگ شد، اما یکی از پدربزرگهایش کارگر فولاد در Scunthorpe و پدرش مدیر تحقیقات کارخانه نایلون در Pontypool بود. گاهی اوقات او و دیگر بازیکنان «پولر» یکشنبهها صبح در ترامواهای قدیمی بالای بلاناون تمرین میکردند و «با قناریها در قفسشان عوض میشدند» در اتاقهای دوش بیگ پیت، که در آن زمان هنوز یک معدن کار میکرد.
بازی برای Pontypool نیز چیزهای زیادی به او آموخت، از جمله قدردانی از ظاهر و احساس بازی رو به جلوی سرکش. اگر موسیقی متنی برای آن سالهای پارک Pontypool وجود داشت، عموماً صدای قلقلک ناودانی فلزی روی استخوان بود. ادی میگفت: «ما بازیهای زیادی را باختیم. لزوماً در جدول امتیازات نیست. ما به تازگی از لیست بازی های سایر باشگاه ها حذف شده ایم.
با وجود هک های آبان نیوز/آبزرور، او همیشه شرکتی خوش ذوق بود. اگر چیزی او را سرگرم می کرد، یک “همم” ملودیک آشنا – تقریباً مانند خرخر کردن گربه – به طور شنیدنی ظاهر می شد. و هنگامی که تخیل او درگیر شد، حس ماجراجویی او هرگز از آن عقب نبود. “بیا، روبرتو، بعد کجا؟”
یک بار، در مسیر مسابقه کریکت Observer در ساسکس، او همکار وقت ما، نورمن هریس را متقاعد کرد که تحریم A-roads که کمک کننده به سمت ساحل میرود، بسیار سرگرمکنندهتر خواهد بود. ما مستقیماً در یک تور منظرهای با شکوه و مضحک در جنوب انگلستان حرکت کردیم و مایلها بلندتر خندیدیم.
هنگامی که صفحات راگبی مشابه ادی را به اشتراک میگذاشت، احتمال اینکه قطعه او بر روی صفحههای دیگران بریده شود نیز وجود نداشت. او هرگز کسی نبود که گله را دنبال کند، و نه خونریزی آشکار را بیان کند. با فرض اینکه او واقعاً بازی را ساخته است. یک بار که برای تماشای حمام و لندن اسکاتلندی در زمین تفریحی می رفت، تنها زمانی که قطارش از ایستگاه بات اسپا خارج می شد، خوابش برد و از خواب بیدار شد. او فکر کرد مشکلی نیست، او در چیپنهام یا سویندون میپرد و با سرعت کافی برمیگشت. متأسفانه ایستگاه بعدی ریدینگ بود. درست در زمانی که سوت پایان به صدا درآمد، او به داخل Rec رفت.
سپس ستون بدنام Observer وجود داشت که او برای آستین هیلی در آستانه آزمون نهایی مهم در تور Lions در سال 2001 به استرالیا طراحی کرد.
هنگامی که او به دنبال نهایی کردن ستون با دوست جدیدش آستین بود، متأسفانه مرد انگلیسی در بیمارستان در حال انجام اسکن بود. به ادی گفته شد: «هر چه می خواهی بنویس. نکته بعدی که هیلی میدانست که توسط گراهام هنری عصبانی او را از روی زغالها میکشد، و میخواست بداند چرا قفل والابی جاستین هریسون را “صفحه” و “شاخه” نامیده است. هیچ کس هرگز نمی توانست ادی را به نداشتن دایره لغات بسیار گسترده متهم کند.
همانطور که بسیاری به یاد می آورند، برخی از برنامه های تلویزیونی او کلمات خوب به همان اندازه به یاد ماندنی بودند “اوه، انگلیس، چه کار کردی؟” او در سال 2008 وقتی که تیم میزبان در توئیکنهام شکست خورد، این جمله معروف را داشت. “و ولز، چه کار می کنی؟”
با این حال، شخصا ترجیح می دادم او را در مورد تفسیر تیراندازی با کمان در المپیک 2012 لندن اذیت کنم. “و یک مورد خوب دیگر از کره جنوبی وجود دارد…”
دلخراش است که فکر کنیم ادی اکنون ما را ترک کرده است و همه ما عشق خود را به سوزان و خانواده می فرستیم. دیگر خبری از صداگذاری خاطره انگیز نیست. دیگر خبری از “سلام، روبرتو” نیست. اما اگر واقعاً به سختی گوش کنید، باز هم می توانید آن را بشنوید. صدای بی انتها تمام زمستان های راگبی ما.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.