به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
سیهواداران آدیز قبلا جرمیاس کانن لدسما را از دروازهاش خارج کرده و در حال دویدن روی چمن بودهاند، نه به این شکل. عصر شنبه بود و او دو بار کتک خورده بود، اول از فرنکی دی یونگ و سپس توسط رابرت لواندوفسکی، اما این کاملاً چیز دیگری بود و آنها اکنون در یک طرف بودند. دروازه بان در سکوت حرکت کرد و به سمت نیمکت – نیمکت بارسلونا – دوید که در آنجا کارلوس نوگوئرا، فیزیوتراپیست، جعبه کوچک قرمز رنگی را برای او پرتاب کرد. او آن را گرفت، برگشت و دوباره به عقب رفت، با حداکثر سرعت ممکن، در حالی که محکم نگه داشت. وقتی به پایان رسید، در کنار دروازهاش بالا کشید، آن را به داخل جایگاه پرتاب کرد. داخل آن یک دفیبریلاتور بود که فوراً با دست تحویل داده شد.
به طور خلاصه لدسما انگشت شست، پرس و جو، امید را بلند کرد و به جایگاه ها نگاه کرد، اما بازگردانده نشد. چشمانش افتاد. و بنابراین او آرام ایستاده بود، درمانده و فقط منتظر بود و نمی دانست چه کاری باید انجام دهد، مانند تقریباً همه 20000 نفر دیگر آنجا. انتظار طولانی بود. زمانی که آنها بازی را دوباره شروع کردند و دقایق پایانی را انجام دادند، هوا تاریک شده بود و آنتونیو، دارنده بلیط فصل کادیز 68 ساله، در کمتر از یک کیلومتری جاده به بیمارستان Puerta del Mar منتقل شد. او ایست قلبی کرده بود و 10 دقیقه بود که مرده بود، اما او را زنده کرده بودند. او در آی سی یو پایدار است.
در یک آخر هفته 30 گل، از جمله لواندوفسکی و همچنین اولین گل رعد و برق نیکو ویلیامز، دو گل از خوزه آنخل کارمونا – مدافع تیم جوانان – که ممکن بود جولن لوپتگی را از اخراج در سویا نجات دهد، و ضربه کمیک استریپ فده والورده به مایورکا. ; در آخر هفته ای که ویارئال برای اولین بار در این فصل گل را واگذار کرد و رئال بتیس آن را به ثمر رساند تا صدرنشین شود. دیگر لیگ برای بقیه، این تصویر از دوندگی لدسما بود که شاید ماندگارترین بود. پرتره دیگری، یکی از بسیاری، از آنچه در کادیز آشکار شد، که میتوانست در هر جایی باشد.
حدود 10 دقیقه مانده بود که سوت ها شروع شد. این ممکن بود یک واکنش کاملا استاندارد از طرف هواداران ناامید از شکست دیگر به نظر برسد – کادیز امتیاز و گلی ندارد – اما در حالی که بارسلونا توپ را حفظ می کرد، از سکوی جنوبی شعارهای “صلیب سرخ” به گوش می رسید! صلیب سرخ!” بازوها دیوانه وار تکان می دادند. سیلویا، دختر طرفداری که دچار ایست قلبی شد، بعداً گفت که در ابتدا متوجه این موضوع نشده بود. او با پدرش صحبت می کرد و سپس به بازی برگشت. تا زمانی که یکی از طرفداران پشت سر به او هشدار داد که سرش به زمین افتاده است و او درخواست کمک کرد و بقیه هواداران او را صدا کردند.
صلیب سرخ بلافاصله پاسخ نداد و مشخص نبود چه اتفاقی می افتد اما داور کارلوس دل سرو گرانده این کار را کرد – و سریع. قاطعانه در جایی که دیگران شک می کنند، بازی را متوقف کرد، به سمت نیمکت ها دوید تا به نمایندگان و مسئولان بگوید. در جایگاه یکی از هواداران کادیز به نام کریستین کورنیخو بود. کورنیخو، پرستاری با یک پا که در یک چکمه ارتوپدی قرار داشت، اولین کسی بود که در صحنهای بود که آنتونیو هیچ نبض نداشت. کادر پزشکی بارسلونا و کادیز دور زمین به سمت آنها حرکت کردند.
در کنار زمین، دوربین ها لدسما را در حال فریاد زدن به سباستین خیمنز، پزشک باشگاه کادیز، ضبط کردند. آنها قیافه او را دیدند و شنیدند که او می گفت: زنده می شود و دوباره می افتد. سپس دوی سرعت فرا رسید: دفیبریلاتوری که او برای آن دوید در واقع دومین دستگاه عرضه شده بود. با اشاره به خبرهای خوب تشویق میشد، گهگاه اضطراب برطرف میشد، اما دوام نداشت. زمان گذشت. یک هوادار بارسلونا و یک متخصص قلب از باداخوس به نام کارلوس آراندا در کنار بازیکن سابق کادیز نشسته بود: آنها به نماینده روز مسابقه زنگ زدند و آراندا به سمت جایگاه رفت. حدود 15 دقیقه گذشته بود. یک چیزی به طور جدی اشتباه بود.
سکوت بود، همه این تصاویر ساکت. پاچا اسپینو ایستاده بود، دستانش را روی صورتش گذاشته بود و انگشتانش را روی هم گذاشته بود. رونالد آرائوخو در حال دعا کردن. او تنها نبود: مومو امبای هم دعا کرد. بازیکنان صحبت می کردند، یا اکثراً فقط در سکوت می ایستادند. آنها از تونل پایین کشیده شدند، جایی که بحث در مورد اینکه اکنون چه باید کرد ادامه داشت. بسیاری از آنها بیرون ماندند، روی نیمکت یا روی صندلی نشسته و به فضا خیره شدند. خوزه ماری، هافبک دوید و یک برانکارد به داخل سکوها حمل کرد، جایی که فضایی برای ورود کادر پزشکی باز شده بود و اتاقی برای کار کردن وجود داشت.
کورنژو گفت که آشوب بود. آمبوی که آنها داشتند برای یک کودک طراحی شده بود. همسرش با یک بزرگسال به آنجا شتافت – ماشین او که با عجله بیرون گذاشته بود، یدککش شد، جریمه 140 یورویی. آنها نمی توانستند یک خط وارد کنند. آنها در شیفت CPR کار می کردند. آنتونیو برای 10، 15 دقیقه مرده بود. پروتکل ها می گویند که CPR را بعد از 25 دقیقه متوقف می کنید، اما این کار را نکردند. آنها ادامه دادند: بعد از 40، او را با نبض انجام دادند. در میان همه چیز، یک فیلمبردار تلویزیون از پا افتاد. آنها هم به کمک او رفتند. وقتی کورنیخو رفت و با آن چکمه دور زمین راه می رفت، تشویق شد، یک قهرمان واقعی.
در بیانیه کادیز آمده است که آنتونیو وضعیت پایداری دارد. دخترش روز بعد توضیح داد که پزشکان خوشحال هستند اما باید صبور باشند. او گفت متشکرم – “از همه”.
طولانی، ساکت، عجیب و ترسناک بود. وقتی داور تیم ها را به بیرون آورد و دوباره شروع کرد، 55 دقیقه از توقف بازی گذشته بود. بارسلونا دو بار دیگر گل زد – آنسو فاتی برای او متاسف شد – اما کادیز دیگر به سختی در آنجا بود و هیچ کس اهمیتی نمی داد.
فقط، آنها البته انجام دادند. به نوعی اپیزودهایی مثل این انجام دادن انسانی، بله آنها ماندگار هستند، اهمیت ویژه ای دارند. فصل گذشته لدسما بیش از هر دروازه بان دیگری سیو انجام داد اولین به جز ماکسیمیانو، اما هیچ یک از اقدامات او به این اندازه مهم نبود. و با این حال، همه چیز از طریق فوتبال انجام می شود، جایی که بازیکنان نیز مردم هستند، و همه چیز بزرگ شده است. را چیزها را در چشم انداز قرار دهید خط همیشه به صورت بیان می شود همه این چیزهای فوتبال مهم نیست، اما گاهی اوقات اتفاقی که واقعاً رخ می دهد، برعکس عمل می کند، در عوض به نحوی بر اهمیت آن تأکید می کند. مردم می میرند، بازی می کنند.
واقعاً مهم نیست، نه: وقتی شنبه شب دوباره شروع شد و افراد زیادی رفته بودند، همه چیز کاملاً بی ربط به نظر می رسید. اما این مهم است، زیرا مردم آن را مهم میکنند، و آنها دوباره بیرون آمدهاند – چندی پیش، اصلاً متوقف نمیشدند. این واقعیت که آنها می توانستند این کار را انجام دهند نوعی علامت موفقیت بود، یک فرار، راهی برای ادامه دادن و گفتن آن خوب است، او خوب است. فوتبال زندگی مردم یا بخشی از آن است. برای بسیاری، آن را بیان می کند، آن را جشن می گیرد. دفعه بعد برمی گردند. اکنون آنها امیدوارند که آنتونیو بتواند در کنار آنها باشد. یکی از پزشکان آنجا، یکی دیگر از هوادارانی که به تماس پاسخ میدهد، گفت اگر این اتفاق نمیافتاد، در یک بازی، در این مکان، با این افراد برای کمک، او نمیتوانست باشد.
نکات صحبت
كارتوني كه رودري روي ساق پاهايش كشيده بود ميدرخشيد و رودري واقعي هم ميدرخشيد. این بود را بازی و بتیس برای شروع با مشکل مواجه شده بود، اما او در پست دور افتاده بود تا پیروزی را به آنها بدهد، 53276 نفر فوران کردند. ویارئال واقعاً می توانست و احتمالاً باید سه یا چهار گل در نیمه اول می زد، اما گل رودری آنها را به رتبه سوم رساند. اونای امری گفت: “ما مستحق بیشتر بودیم.”
فده والورده، مردی که چهار ریه داشت، گفت: “پیراهن های قرمز را دیدم و شروع به دویدن کردم.” شروع شد و متوقف نشد. او 67 متر میرفت، گاهی اوقات به سرعت 30 کیلومتر در ساعت میرفت، توپ را در عمق نیمه خودش میگرفت و به دور سه بازیکن به نور فراتر میرفت، قبل از اینکه ببیند یک پیراهن سفید در سراسر میدان دید او حرکت میکرد و فضای کمی باز میکرد. به گفته او، این زمانی بود که او تصمیم گرفت – با پای چپ – توپ را که از لبه جعبه به گوشه بالایی پرواز می کرد، شوت کند. پوچ، کارتونی بود و بازی را تغییر داد. مادرید پس از گلزنی به مایورکا، اکنون مساوی شده بود و صاحبان افتخار بهترین گل این فصل بودند – حتی اگر رودریگو و وینیسیوس هر دو تمام تلاش خود را برای به چالش کشیدن آن در راه پیروزی 4-1 انجام می دادند.
اگر آن سه درخشان بودند، بیشتر بود. ضربه ایستگاهی ظالمانه انس اونال ختافه را برای اولین پیروزی خود در این فصل آماده کرد. ویلیامز جونیور از سمت راست وارد شد و برای اتلتیک مقابل الچه یک کمربند را به گوشه بالا فرستاد، جایی که هواداران خشمگین آواز خواندند که بازیکنانشان هنوز در تعطیلات هستند. لمس اریک لاملا برای اولین بازی سویا در اسپانیول بسیار زیبا بود. و گل اول اتلتیکو مقابل سلتا که توسط کوریا به پایان رسید، یک گل تیمی فوق العاده بود. سومین بازی کاراسکو در برد 4-1 نیز بسیار خوشمزه بود.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.