به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،
منلیز تراس در حرفه سیاسی خود به خاطر چرخش های دور شهرت پیدا کرده است. اما حتی بدبین ها نیز در آخرین تغییر ایدئولوژیکی نخست وزیر جدید غافلگیر شدند. این آزادیخواه متعهد در ایالت های کوچک به تازگی از بسته کمک های انرژی گسترده ای رونمایی کرده است که به موجب آن دولت در بازارها مداخله می کند تا قبض های انرژی خانوارها را تا سال 2024 با 2500 پوند در سال محدود کند. هزینه تخمینی مداخله می تواند به 200 میلیارد پوند برسد.
با افزایش 80 درصدی سقف قیمت خانوارها در اول اکتبر، نیاز به مداخله گسترده بود. اما همه مداخلات در مقیاس بزرگ به طور یکسان ایجاد نمی شوند. مشکل این یکی مبلغی نیست که هزینه می شود، بلکه مشکل این است که کجا هدف گذاری می شود و چگونه تامین می شود. اساساً، این کمک بزرگی به شرکتهایی است که از بحران انرژی سود بردهاند و کارگران را وادار میکند تا قبض را بپردازند. بدتر از آن، این امر باعث ایجاد انگیزه برای تولید سوخت فسیلی پرهزینه می شود، در حالی که تنها انرژی های تجدیدپذیر ارزان به مقابله با بحران دوگانه انرژی و آب و هوا کمک می کند.
برای بازگشایی کاستیهای طرح، باید با یک انحراف کوتاه به روش نسبتا مبهم تعیین قیمت انرژی شروع کنیم. در بازار عمده فروشی، ژنراتورها انرژی را به تامین کنندگان می فروشند که به نوبه خود آن را به خانوارها و مشاغل می فروشند. قیمت عمده فروشی به صورت رقابتی تعیین می شود، اما قیمت خرده فروشی مشروط به سقف تعیین شده توسط دفتر بازارهای گاز و برق (Ofgem) است.
دلیل اینکه بسیاری از تامین کنندگان انرژی در مراحل اولیه این بحران از کار افتادند، این بود که سقف Ofgem از انتقال هزینه های مارپیچی انرژی عمده فروشی به مشتریان خرده فروشی جلوگیری می کرد. با طرح جدید، دولت به جای اینکه به تامین کنندگان اجازه دهد هر زمان که قیمت عمده فروشی از سقف خرده فروشی بیشتر شود ضرر کنند، مابه التفاوت آنها را جبران می کند. مهم نیست که قیمتهای عمدهفروشی چقدر بالاتر از سقف است – و با توجه به عدم اطمینان ژئوپلیتیکی میتوانند بسیار بالاتر بروند – دولت این چک را خواهد گرفت.
طرح تراس به طور موثر به این معنی است که دولت درآمد تامین کنندگان انرژی را تضمین می کند. نگرانی در اینجا این است که شرکت هایی که بر این بخش تسلط دارند نه به این حمایت نیاز دارند و نه مستحق آن هستند. همانطور که جوزف بینز، میریام برت و من در تحقیقی برای اندیشکده Common Wealth نشان میدهیم، تامینکنندگان انرژی سودهای بسیار بالایی بهدست آوردهاند و میزان مالیاتی که پرداخت میکنند در مقایسه با سود سهامی که به سهامداران پرداخت میکنند، که بسیاری از آنها دولتهای خارجی هستند، کم است. . پرداخت یارانه به درآمد آنها در این مقیاس بدون ضمیمه رشته هایی مانند ممنوعیت تقسیم سود، فراتر از بی پروایی است.
نخست وزیر جدید تامین مالی بسته کمکی با مالیات بادآورده بر تولیدکنندگان انرژی که بیشترین سود را از بحران انرژی برده اند را رد کرده است. و از آنجایی که انتظار میرود سیاستهای مالیاتی تراس بسیار قهقرایی باشد، این بدان معناست که کارگران شاغل در نهایت هزینه را متحمل خواهند شد.
شاید ناامید کننده ترین جنبه این بسته این باشد که برای رسیدگی به علت اصلی قیمت بالای انرژی کار چندانی انجام نمی دهد. دولت می خواهد با لغو ممنوعیت فرکینگ و افزایش تولید فراساحلی در دریای شمال، گاز طبیعی را دو برابر کند. این نه تنها یک گام بزرگ به عقب برای محیط زیست است، بلکه از نظر اقتصادی نیز منطقی نیست. کمیته تغییر اقلیم قبلاً هشدار داده است که بهره برداری از ذخایر رو به کاهش گاز داخلی تأثیر ناچیزی بر قیمت انرژی خواهد داشت.
پس چگونه با قیمت بالای انرژی مقابله کنیم؟ با گسترش سریع سرمایه گذاری در انرژی های تجدید پذیر. با کاهش شدید قیمت ها در دهه گذشته، انرژی های تجدیدپذیر در حال حاضر کاهش یافته اند 9 برابر ارزان تر از گاز. تنها با درگیر شدن در تلاش های عظیم برای ایجاد ظرفیت بادی و خورشیدی است که می توانیم به طور معناداری به بحران دوگانه انرژی و آب و هوا بپردازیم.
دولت برنامه ای برای انرژی های تجدیدپذیر دارد: می خواهد ژنراتورهای خصوصی را تشویق کند که به قراردادهای ارزان تری روی آورند که به قیمت عمده فروشی فعلی انرژی وابسته نیست. در واقع، این امر مستلزم پرداخت یارانه به تولیدکنندگان انرژیهای تجدیدپذیر است به طوری که قیمتهای انرژی پایینتر را امروز در ازای جریانهای درآمدی پایدارتر در آینده بپذیرند. اما این اصلاحات فنی داوطلبانه و به کندی عمل میکنند و برآوردها نشان میدهد که در بهترین حالت تأثیری جزئی بر صورتحسابهای انرژی خواهند داشت.
اگرچه یارانهها برای شرکتهای خصوصی تجدیدپذیر استقبال میشود، اما آنچه ما واقعاً به آن نیاز داریم یک شرکت انرژی عمومی است که مستقیماً انرژی تجدیدپذیر ارزان و فراوان تولید و تولید کند. مزیت اصلی جایگزین عمومی این است که برای دور زدن بیهودگی بازارهای عمده فروشی خصوصی که در آن قیمت انرژی توسط آخرین، گران ترین، واحد انرژی مورد نیاز برای برآوردن تقاضا تعیین می شود، بهتر است. تحت سیستم فعلی، «قیمت نهایی» که به یک تولیدکننده گاز پرهزینه پرداخت میشود، قیمت تمام انرژی، از جمله انرژیهای تجدیدپذیر ارزانتر را تعیین میکند. برخلاف شرکتهای خصوصی انرژیهای تجدیدپذیر، یک ارائهدهنده دولتی برای پذیرش قیمت نهایی تعیینشده در بازارهای عمدهفروشی خصوصی با هیچ فشاری مواجه نخواهد شد.
یک شرکت انرژی عمومی همچنین از سایر عناصر پرهزینه و ناکارآمد سیستم فعلی جلوگیری می کند. اول، از اقدامات گران قیمت و نامرتب برای تشویق شرکتهای خصوصی انرژیهای تجدیدپذیر برای افزایش ظرفیت خود چشم پوشی میکند. دوم، میتواند با استقراض با نرخهای دولتی که بسیار پایینتر از بازارهای خصوصی است، سرمایهگذاریها را افزایش دهد. و سوم، پرداخت سود سهام، که میلیاردها دلار را به سهامداران منتقل می کند، احساس نمی کند.
تراس نشان داده است که حتی سرسخت ترین ایدئولوگ های بازار نیز می توانند دولت بزرگ را در آغوش بگیرند. اما راه های بهتری برای مداخله وجود دارد. به جای پرتاب پول به سمت یک سیستم خصوصی خراب، زمان سرمایهگذاری در یک شرکت انرژی عمومی است که میتواند کشور را نه تنها با امنیت بیشتر و کارآمدتر، بلکه به طور عادلانهتر و پایدارتر تامین کند.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.