به گزارش دپارتمان اخبار اقتصادی پایگاه خبری آبان نیوز ،
دبلیونیک رابینسون، خبرنگار بیبیسی، از لیز تراس پرسید که آیا میتواند اقتصاددانانی را نام ببرد که فکر میکنند کاهش مالیات داروی مناسبی برای اقتصاد است، جانشین بزودی جانسون پاسخ داد: «پاتریک مینفورد».
این یک مورد تکراری تاریخ بود که چهار دهه پس از طرح همین سوال از نخست وزیر محافظه کار دیگر مطرح شد. پس از آنکه 364 اقتصاددان به تایمز نوشتند و به بودجه سال 1981 حمله کردند و آن را کاهش دهنده تورم دانستند، رهبر وقت حزب کارگر، مایکل فوت، از مارگارت تاچر پرسید که آیا می تواند از دو استاد اقتصاد که از استراتژی او حمایت می کنند نام برد.
تاچر به نام مینفورد و آلن والترز که حالا رفته است، بعداً در ماشینی که او را به خیابان داونینگ برمی گرداند به شوخی گفت: «خدا را شکر که او سه نفر نخواست!»
این حکایت سه چیز را در مورد اقتصاددان می گوید: او مدت زیادی بوده است، او به عنوان یک فرد مغرور شکل گرفته است و همچنان بر بحث های سیاسی تأثیر می گذارد.
مینفورد که اکنون 79 ساله است، آنقدر که به تاچر نزدیک بود به تراس نزدیک نیست، اما جانشین جانسون برخی از ایدههای او را مورد توجه قرار داده است – به ویژه نیاز به مقابله با خزانهداری و اولویت دادن به رشد اقتصادی قویتر از کاهش کاهش. بدهی ملی تراس با مینفورد موافق است که کاهش مالیات برای جلوگیری از سقوط اقتصاد به سمت رکود ضروری است و سیاست مالی فعال – اقداماتی که شامل مالیات و مخارج عمومی است – لازم است تا بانک انگلستان بتواند با تورم فزاینده مقابله کند.
او به هر طریقی این نکات را درک کرده است. این لحظه واقعاً مهمی است. او در مصاحبه ای با آبان نیوز می گوید: اقتصاد به زمین رانده می شود.
مینفورد نام خود را به عنوان یکی از پول گرایان که تفکر اقتصادی را در اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 80 متحول کرد، مطرح کرد. مدل اقتصاد دانشگاه لیورپول او مبتنی بر انتظارات منطقی بود – این ایده که مردم بر اساس اطلاعات موجود تصمیم میگیرند و از تجربیات گذشته درس میگیرند – که به عنوان نظریهای برای توضیح اینکه چرا تغییر تورم بالا به سختی ثابت میشود، رایج شد.
بعدها، سقوط مالی سال 2008 این باور را به چالش کشید که بازارها همیشه درست هستند، اما مینفورد همچنان متقاعد شده است که مالیات های پایین، تجارت آزاد و مقررات زدایی چیزی است که برای احیای اقتصاد لازم است. یکی از بنیانگذاران Economists for Brexit – گروهی که برای دفاع از خروج از اتحادیه اروپا تشکیل شده است – از عدم اقدام دولت در مورد این موضوع ناامید است.
با این حال، حمله او به سرپرستی سوناک در اقتصاد بود که در ابتدا توجه تراس را به خود جلب کرد.
مینفورد درباره سابقه صدراعظم سابق می گوید: «بیمه ملی بالا رفته است. مالیات شرکت در حال افزایش است او کمک های مالیاتی را شاخص نکرده است. این یک 50 میلیارد پوند است. باید لغو و معکوس شود. باید یک سیاست مثبت در سمت عرضه وجود داشته باشد که با سیاست مالی که ضد چرخه باشد همسو باشد. این همه توسط ارتدوکس خزانه داری به باد افکنده شده است.
یکی از چیزهایی که در مورد خزانه داری بسیار ناراحت کننده است این است که ظرفیت مدل سازی اقتصاد و هرگونه علاقه ای را برای انجام این کار از دست داده است.
سوناک استدلال کرده بود که رویکرد مورد علاقه تراس و مینفورد مشکل تورم بریتانیا را بدتر می کند و بانک انگلستان را ملزم به افزایش شدید نرخ بهره می کند. مینفورد می پذیرد که بر اساس پیشنهادهای او، نرخ ها افزایش می یابد، اما می گوید که تعادل مجدد سیاست اقتصادی مدت هاست به تعویق افتاده است.
اتکای صرف به بانک برای حفظ اقتصاد، اشتباه بوده است، زیرا منجر به نرخهای بهره پایین، شرکتهای زامبی، بازده ضعیف پساندازکنندگان و تورم بالاتر شده است. سیاست مالی به عنوان یک ابزار کنار گذاشته شد و این اشتباه بدی است.»
او میگوید که بانک مجبور شد نرخهای بهره را برای بیش از یک دهه در سطوح بسیار پایین نگه دارد، زیرا سیاستهای مالی بسیار فشرده بود. “ریاضت اقتصادی مداوم به این بیماری کمک کرد.”
برای همکارش، تیم کونگدون، دیدگاههای مینفورد بدعت است. او می گوید: «این راز نیست پاتریک و من سوار نمی شوم. خیلی به عقب برمی گردیم. من طرفدار مالیه عمومی قوی و اطمینان از اینکه دولت ها می توانند صورت حساب های خود را بپردازند، هستم. این بخشی از پول گرایی است. پاتریک بدون اینکه هیچ یک از این چیزها را باور کند، توانسته خود را به عنوان یک پول گرا بشناسد. پاتریک اساساً یک کینزی است.
مانند تراس، مینفورد معتقد نیست که مالیات های پایین تر منجر به تورم بیشتر شود. او میگوید که آنها پتانسیل سمت عرضه اقتصاد را تقویت میکنند، تقاضا و عرضه را بهتر همسو میکنند و بنابراین به کنترل تورم کمک میکنند.
ریچارد مورفی، اقتصاددان چپگرا میگوید: «مینفورد سه نقطه قوت دارد. او مایل بوده خارج از محدودیت های مدل های اقتصادی رایج که تفکر اکثر اقتصاددانان دیگر را محدود می کند فکر کند. او مایل بوده در مورد تفکر خود صحبت کند، کاری که اقتصاددانان بسیار کمی انجام می دهند. و او به اسلحه خود چسبیده است.
او همچنین سه نقطه ضعف دارد. تفکر خارج از چارچوب او مبتنی بر بنیادگرایی بازار است و این تلفاتی دارد. توانایی او در پیش بینی بسیار بدتر از یک اقتصاددان معمولی بوده است و این چیزی را می گوید. در نتیجه او پیوسته در سمت اشتباه رویدادها و نیازهای سیاسی قرار گرفته است.»
جرارد لیون، مشاور سابق بوریس جانسون در زمانی که او شهردار لندن بود و دانشجوی دانشگاه لیورپول در مینفورد بود، میگوید معلم سابقش در متقاعد کردن تاچر به استراتژی اقتصادی خود در دوره اول ریاستجمهوریاش تأثیرگذار بوده است.
او همیشه به ارتباط سیاست مالی معتقد بوده است. در شرایط فعلی این بدان معناست که وام گرفتن یک محدودیت سیاست نیست، یک گزینه سیاست است.
وسعت نفوذ مینفورد در چند هفته آینده مشخص خواهد شد، زمانی که صدراعظم تروس، که به طور گسترده گفته می شود کواسی کوارتنگ، بسته اضطراری اقدامات طراحی شده برای مقابله با بحران هزینه زندگی بریتانیا را اعلام خواهد کرد.
در طول کمپین رهبری، نردههای تراس علیه «ارتدوکس خزانهداری» خاطرات قدیمی را برای گورو کهنه کار اقتصاد برانگیخته است. مینفورد میگوید: «او نیاز میبیند که با خزانهداری قوی عمل کند و آن را به آهنگ او بخواند. از این نظر او کاملاً شبیه خانم تاچر است.»
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.