به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
منبه طور جداگانه، هیچ یک از سه بازی اول فصل وستهم در لیگ برتر اینقدر بد نبوده است. آنها بسیار بدشانسی بودند که در ناتینگهام فارست شکست خوردند، باخت به منچسترسیتی شرم آور نیست و برایتون می تواند حریف بدی برای هر تیمی باشد، به خصوص وستهم، که اکنون در 11 تلاش آنها را شکست نداده است. اما در مجموع، این سه شکست بدون گل خورده وستهام در انتهای جدول قرار دارد. دیدار یکشنبه با استون ویلا که در حال مبارزه است، با احساس فشار مشخصی همراه است.
یکشنبه گذشته در ورزشگاه لندن به طور تمام وقت هویدا می شد. آنها احتمالاً از ناامیدی از عملکرد آن روز به جای هر چیز کلی زاده شده اند، اما وستهم اکنون در 8 بازی از 10 بازی اخیر خود شکست خورده است، تنها پیروزی در برابر نوریچ محکوم به فنا.
زمینه مهم است: در پایان فصل گذشته خستگی وجود داشت و تمرکز به وضوح و قابل درک به لیگ اروپا تغییر کرد. هیچ کس نمی تواند به طور جدی کار دیوید مویس از زمان بازگشت به باشگاه انجام داده است.
اما اگر وستهم در ویا شکست بخورد چه؟ آنها تاتنهام، چلسی و نیوکاسل را در سه بازی بعد از آن در اختیار دارند، که میتوان همه آنها را بدون انجام اشتباه از دست داد. تا تعطیلات بینالمللی ماه آینده، این میتواند شبیه یک نبرد سقوط به نظر برسد، جنگی که تنها میتواند توسط لیگ کنفرانس اروپا مانع شود. بازی در مرحله گروهی مقابل FCSB رومانی جذابیت آن شب های باشکوه مقابل سویا و لیون در لیگ اروپا را در فصل گذشته ندارد.
شاید این چیزی بیش از این نباشد که راه برای باشگاه هایی در قد و قواره وستهام دشوار باشد. بهبود در ششم یا هفتم تقریباً غیرممکن است. در حالی که بقا هرگز تضمین نمی شود. افتخارات در مورد رقابتپذیری لیگ برتر اغلب تا حد زیادی پوچ به نظر میرسد (همه به اربابان ما تسلیت میگویند چرا که ما هنوز آلمان نیستیم) اما رتبههای میانی آن ترکیبی ناپایدار از غولهای سرمایهگذار و مبتکر است که در حال محو شدن هستند و با بیش از حد در حال مبارزه هستند. . هیچ تیمی خارج از شش تیم بزرگ هرگز نمی تواند احساس امنیت کامل داشته باشد.
برای مدیران مرز بین نبوغ و کلاهبرداری به طرز خطرناکی باریک است. پس از سال های خوب در پرستون و اورتون، شهرت مویس در دوران ناامیدکننده او در منچستریونایتد، ساندرلند و رئال سوسیداد ضربه بزرگی خورد. آن وقت حس این بود که بازی پیش رفته و او را پشت سر گذاشته است.
پاسخ او پس از ترک سوسیداد این بود که روشهایش را مجدداً ارزیابی کند، ارتباطات را در اولویت قرار دهد و دوباره با بهترین تمرینات در باشگاههای دیگر آشنا شود. و برای مدتی کار کرد. او قبل از اینکه به سختی جایگزین شود وستهام را از سقوط نجات داد، بازگشت و آنها را به اوج رساند. هیچ مربی ای تا به حال سه بار پیاپی با وستهام در رده هفتم برتر قرار نگرفته است.
دوران حرفه ای مویس پس از اورتون مورد ارزیابی مجدد قرار گرفت. جانشین شدن سر الکس فرگوسن همیشه پر از دردسر بود. سوسیداد در خارج از کشور هستند. ساندرلند درمانده بود.
باز هم، هیچ نمونه فردی نفرین کننده نیست، اما شاید این الگو باشد. ساندرلند ممکن است هرج و مرج بوده باشد اما آنها پس از صعود در سال 2007 هشت مربی داشتند که این کار را انجام دادند. نه آنها را به سقوط سوق دهد. و مویس جایگزین سم آلاردایس شد زمانی که او به کار انگلستان مشغول شد. او وارد بحران نشد، بلکه باشگاهی را در سالمترین موقعیت خود از دوران پیتر رید به ارث برد.
امضاها را می توان زیر سوال برد – امتناع از دائمی کردن قرارداد قرضی یان ام ویلا در حالی که رکورد باشگاهی 13.6 میلیون پوندی برای دیدیه ندونگ ریخته می شود غیرقابل توضیح است، اگرچه هنوز از خرید پاپی جیلوبودجی نامفهوم تر است. لحن منفی بلافاصله سودمند به نظر نمی رسید: آخرین بازی خانگی ساندرلند تحت هدایت آلاردایس، یک پیروزی افسارگسیخته 3-0 مقابل اورتون بود. دومین بازی خانگی آنها زیر نظر مویس یک شکست 3-1 در برابر همان حریف بود.
این فصل، شاید، پژواک های نگران کننده ای وجود دارد. وستهام با خریدهای آشکارا مویسایی پیشرفت کرده است. با این حال، تابستان امسال تغییری به سمت شرایط عجیب و غریب صورت گرفته است: سه بازیکن از لیگ فرانسه به اضافه جیانلوکا اسکاماکا از ساسولو. حتی امرسون پالمیری، ارتقاء ضروری آرون کرسول، تنها 20 بازی لیگ را برای چلسی آغاز کرده است در حالی که ماکسول کورنت فقط یک فصل در برنلی حضور داشته است. تیلو کرر که از پاری سن ژرمن به خدمت گرفته شد، اولین بازی کابوسآمیز خود را مقابل برایتون داشت. اینها بازیکنانی نیستند که لزوماً شیفته مویزی شوند و شاید آنها بازیکنانی نیستند که او به طور غریزی به آنها اعتماد کند.
این را به بازنشستگی مارک نوبل اضافه کنید، که بیش از هر کس دیگری برای حفظ شخصیت باشگاه انجام داد، و شاید هویت و جهت گیری از دست رفته است. بعد از بازی برایتون، مویس صراحتاً غیبت نوبل را با عدم مسئولیت برخی از بازیکنان مرتبط دانست. او گفت: «او در باشگاه مهم بود. “بنابراین چیزهای کوچک گاهی اوقات می توانند تفاوت بزرگی ایجاد کنند.”
لحن، به طور مشابه، ضعیف بوده است. در مقابل منچسترسیتی، وستهام تقریباً موافق به نظر می رسید. فصل گذشته در ورزشگاه لندن، آنها مقابل قهرمان به تساوی دست یافتند و لیورپول، چلسی و تاتنهام را شکست دادند، اما این بار هیچ کدام از آن موقعیتها وجود نداشت. شاید یک عنصر خستگی وجود داشته باشد، به ویژه اینکه دکلان رایس، جارود بوون، توماس سوچک و ولادیمیر کوفال در کمپینهای طولانی لیگ ملتها در ماه ژوئن شلاق خوردهاند.
شاید مواجهه با بازیکنی به مهارت ضربه زدن به فضای پشت خط دفاعی مانند ارلینگ هالند، مویس را تشویق کرد که در عمق تیمش بنشیند، اما، مانند بسیاری از بازیها در ساندرلند، از همان ابتدا مانند محدودیت آسیب احساس میشد – در تضاد با روشی که وستهم ناآرام شد. سیتی در بازی ماقبل آخر فصل گذشته.
پس از تبدیل غیرمنتظره استادیوم لندن به یک صحنه پر جنب و جوش، به ویژه در آن شب های اروپایی، بار دیگر به کانون غرغروی این کمپین تبدیل شد، با تحریم برخی از هواداران فروشگاه های غذا و آبجو بر سر قیمت ها و تهدید باشگاه به شکایت از صاحبان ورزشگاه.
ممکن است این به سادگی همان الگوی تکرار شده اورتون باشد: فوتبال مویس تا اینجا میتواند تیم محدودی را انتخاب کند، اما سقفی وجود دارد – و زمانی که نتایج خراب میشوند، دستهای از بازیکنان وجود دارند که در برابر رویکرد تاکتیکی مخالفت میکنند. زمانی که نتیجه نمی دهد، ممکن است حتی تا حدی که نتیجه معکوس داشته باشد، احساس محدودیت کند.
در لیگ برتر مدرن، حاشیه اشتباهی که مویس در سالهای حضورش در اورتون تجربه کرد، وجود ندارد. میانه جدول این روزها دنیایی بی رحمانه سخت است.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.