به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
دبلیوهمه چیز برای یورگن کلوپ در ماینتس کمی بیش از حد بود، وقتی شکست ها شروع به جمع شدن کردند و افکار منفی شروع به مارپیچ کردند، او برنامه را پاک می کرد، سوار ماشین می شد و تیمش را به یک تعطیلات ماجراجویی می برد. پیاده روی طولانی در Hunsrück. دوچرخه سواری کوهستان در جنگل سیاه. دو یا سه روز صرف خوردن آبجو، خوابیدن در کلبههای کوچک، انجام آن نوع مکالمههای صادقانهای بود که واقعاً نمیتوانستید در دفتر داشته باشید. این زمین زمین کلوپ بود، سرزمینی که او در آن بزرگ شد و در مواقع بحران نیز به پناهگاه او تبدیل شد.
برای بازیکنان کلوپ، تغییر گاه و بیگاه تکان دهنده منظره نه صرفاً نیروبخش، بلکه به شدت ضروری می شد. تمرینهای آموزشی اغلب تغییر میکردند، اما صدای تند و تیز سیگار که آنها را میفرستاد هرگز تغییر نمیکرد. اندام ها و ریه ها از ژوئیه تا ماه مه تا حد خستگی کار می شوند. هر سال که می گذرد می توانید احساس کنید که قوی تر، قوی تر، سخت تر، محکم تر می شوید. فوتبال هیجان انگیز و بی امان بود. رفاقت سخت و شدید بود. همه چیز کار کرد و کار کرد و کار کرد، درست تا لحظه ای که از کار افتاد.
«این توپ توست! این توپ شماست! تو برو پیشش لعنتی!» جیمز میلنر دوشنبه شب در اولدترافورد بر سر ویرجیل فن دایک فریاد زد. در حالی که منچستریونایتد گل نیمه اول جیدون سانچو را جشن می گرفت، لیورپول تحقیقات خود را برای دفاعی آغاز می کرد که به معنای واقعی کلمه از کار افتاده بود. ترنت الکساندر-آرنولد به سادگی از تعقیب آنتونی الانگا دست کشید. جو گومز جوز بود. میلنر با تمام هیاهوی آتش نشانی که در مراسم غسل تعمید حاضر شده بود، وارد سانچو شد.
سرانجام ون دایک آمد که با این فرصت که شش یاردی را که او و سانچو را از هم جدا می کرد، ببندد. در چه زمینه ای، آن تبادل خشمگین بین میلنر 36 ساله و ون دایک 31 ساله، لحظه ای بی سر و صدا در مسیر این تیم لیورپول تحت هدایت کلوپ احساس می شد: یک ماشین جنگی باشکوه که زمان ممکن است با آن تمام شود. رسیدن.
این تا حد زیادی بازتاب نتایج نیست، بلکه به خلق و خوی است. بله، نتایج این فصل – مانند سه موردی که وجود دارد – بسیار ضعیف بوده است، اما می توان برای همه آنها تخفیف ارائه داد. فولام: یک شروع زودهنگام، یک تیم ارتقا یافته و یک شروع خواب آلود. کریستال پالاس، یک کارت قرمز و یک بسته فرصت از دست رفته. باخت 2-1 در اولدترافورد: یک نوع نتیجه عجیب و غریب که اغلب در دربی های محلی رخ می دهد. لیورپول از بازیهای خانگی مقابل بورنموث و نیوکاسل در روزهای شنبه و چهارشنبه لذت میبرد و اصلاً جای تعجب نخواهد بود که آنها در 10 بازی پیروز شوند.
اما در هر صورت تصویر گستردهتر غیرقابل انکار باقی میماند: تیمی که هرگز به شدت نیاز به تجدید، راهاندازی مجدد، شاید حتی مهلت و تزریق شادی ساده احساس نکرده است. این باشگاهی است که سه یا چهار سال گذشته را در حد بیرونی توانایی های خود سپری کرده است: از نظر ورزشی، مالی، احساسی. و این کار را با همان مرد و همان صدا انجام داده است، تقریباً همان بازیکنانی که با همان شدت عمل میکنند، همان چالشها و رقبای مشابه، حریفی بسیار ثروتمندتر با حاشیه خطای بسیار بیشتر. این همیشه قرار بود محصولی با ماندگاری محدود باشد. تنها سوال واقعی این است که چقدر است.
این وسوسه وجود دارد که دردسرهای فعلی در آنفیلد را به عنوان بخشی از چرخه زندگی طبیعی یک تیم کلوپ ببینیم: بسط نفرین بلا گوتمن که به نظر می رسد بعد از پنج یا شش سال همه طرف های کلوپ را رنج می دهد. در هفتمین فصل حضور کلوپ در ماینتس، آنها پس از یک دوره صعود هیجان انگیز از بوندسلیگا سقوط کردند. در هفتمین فصل حضور کلوپ در بروسیا دورتموند، یک فروپاشی دراماتیک رخ داد که آنها را در کریسمس در منطقه سقوط قرار داد و در نهایت باعث شد تا او از باشگاهی که در آن دو عنوان متوالی به دست آورد، جدا شود.
هر دو باری که کلوپ تلاش کرد تلاش کند، همچنان اصرار داشت – اغلب با لحن کوتاه و زمزمهای – که زمانهای بهتر نزدیک است. و به نوعی، رفتار کلوپ در اینجا حرف بزرگی است، مردی که ویژگیهای ترسیم شدهاش و هوای اصلی خستگیاش به شدت در تضاد با مربی آفتابگیر و تندرویی است که هفت سال و یک عمر پیش از دروازه وارد شد. اینجاست که منتقدان داروین نونیز را گرد می آورد. او اینجاست که از اتلاف وقت یونایتد غر میزند. او در حال رانندگی به خانه و عصبانی شدن غیرطبیعی از گابریل آگبونلاهور در TalkSport است. برای کلوپ که پس از هفت سال حضور در این کار، در چنین چارچوبی قرار دارد، شاید قابل درک باشد. وقوع آن در ماه آگوست بسیار نگران کننده است.
نزدیکترین مشابه در اینجا با دورتموند در فصل 15-2014 است، جایی که یک شروع ضعیف، یک پیش فصل کوتاه در جام جهانی، جدایی یک ستاره مهاجم (رابرت لواندوفسکی) و یک بحران مصدومیت پاییزی، تیم کلوپ را به یک مشکل تبدیل کرد. نتوانستند خود را بیرون بیاورند کلوپ پس از شکست ملایم 2-1 در کولن ناله کرد: “فوتبال ما معنی ندارد.” به هر حال، کلوپ فقط در فصل قبل با شور و شوق قراردادش را تمدید کرده بود. مهاجمان جدیدی مانند چیرو ایموبیله و آدریان راموس وجود داشتند که به زمان نیاز داشتند تا در آنجا بخوابند. پیام فوتبال یکسان باقی ماند. در نگاهی به گذشته، شاید این بخشی از مشکل شد.
هیچ تیمی به خوبی لیورپول را نمی توان واقعاً “کار کرد”. چیزی که تغییر کرده فرم و اجرا، اعتماد به نفس و تیزبینی است، یک درصد کوچک که تفاوت را در زمانی که شما یک سبک فوتبال پر انرژی و پر انرژی بازی می کنید، ایجاد می کند. و شواهد اولیه این فصل حاکی از آن است که لیورپول با معیارهای ساده دویدن، به چالش کشیدن و خلق کردن، به شدت پسرفت کرده است. نه تنها این، بلکه در بسیاری از موارد اینها شتابی از روندهایی هستند که در فصل گذشته آشکار شده بودند.
فشارها در یک سوم پایانی از 45 به 36 کاهش یافته است. در یک سوم نهایی از 18 به 12 کاهش یافته است. حتی خطاها – معیاری از پرخاشگری و تعصبی که لیورپول به دنبال آن بود که شما را از بازی کردن باز دارد – 25٪ از فصل گذشته کاهش یافته است. . و با این حال، لیورپول بیشتر توپ را می بیند: 70٪، در مقایسه با 62-63٪ در هر یک از چهار فصل گذشته. در سراسر زمین، و در واقع خارج از آن، لیورپول امنیت را با ریسک، استحکام را با تعامل، محافظه کاری را با سرمایه گذاری مبادله کرده است. درباره این واقعیت که لیورپول در چند فصل اخیر به سختی در بازار نقل و انتقالات اشتباه کرده است، صحبت های زیادی شده است. البته تا زمانی که استراتژی شما آنقدر سفت و سخت و ریسک گریز باشد که به سختی قدمی بردارید، بسیار آسان تر است.
شاید داستان این تیم لیورپول داستانی باشد که به قله های غیرقابل تصوری رسیده است، اما از آن زمان نتوانسته است به جلو حرکت کند، واقعاً زمان لازم برای حرکت به جلو را نداشته است، که اصلاً زمان انجام کارهای زیادی را نداشته است به جز حفظ موتور. در حال اجرا، چراغ ها را روشن نگه دارید، هر سه روز یکبار روشن کنید. اگر این یک باشگاه کوچکتر یا بزرگتر بود، کلوپ ممکن بود فضای بیشتری برای اختراع مجدد داشته باشد: زمان برای اجرای ایده های جدید، زمان (و پول) برای تجدید قوا در تیم، شاید زمان صرفاً زمانی است که همه را به یک بازی شادی آور سوق دهد و نسیم را به سمت خود بکشاند. جلوی آتشی خروشان اما اینجا و اکنون، این تمام چیزی است که وجود دارد: یک موتور قرمز پف کرده که در حد ظرفیت خود کار می کند.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.