به گزارش دپارتمان اخبار بین المللی پایگاه خبری آبان نیوز ،
آپس از چهار روز در جاده، لودمیلا لیسکفسکا در ماشین خود خوابیده بود. پوتین به گیج رفته است. او میخواهد اوکراین بخشی از سلطنت او باشد. او توانست تمام کشور را علیه خود متحد کند.»
لیسکفسکا در یک کاروان خانوادگی سه اتومبیل در حال سفر بود. این گروه بخشی از کاروان وسیعی از وسایل نقلیه بود که در انتظار ترک اوکراین جنگ زده و عبور از مرز به لهستان بودند. در طول یک مکالمه 20 دقیقه ای، گروه او تنها 100 متر پیش رفت. 20 ساعت در صف ایستاده بودند. پشت سرش ماشین های بیشتری رسید.
او که مستمری بگیر بود، روز جمعه از شهر جنوبی زاپوریژیا در رودخانه دنیپرو به راه افتاد. چرا فرار کردند؟ او گفت: «روسها در حال بستن بودند. آنها نیروگاه هستهای ما را تصرف کردند. ما از انفجار می ترسیدیم.» او با دختر، داماد، سه نوه و یک سگش رفت و حالا روی چمنهای کنار پمپ بنزین راه میرود.
در سراسر اوکراین، میلیون ها نفر به طور مشابه در حال حرکت هستند. بر اساس گزارش سازمان ملل متحد، تا یکشنبه شب بیش از 1.7 میلیون نفر به خارج از کشور گریخته اند که یک میلیون نفر از آنها به لهستان رفته اند. دیگران از غرب اوکراین به اسلواکی، مجارستان، مولداوی و رومانی خارج شده بودند. این بزرگترین بحران پناهجویان اروپا از زمان جنگ جهانی دوم است. و تازه شروع شده است.
رئیس جمهور اوکراین، ولودیمیر زلنسکی، مردان 18 تا 60 ساله را از خروج از کشور منع کرد. بیش از 60000 مهاجر اوکراینی از زمان تهاجم روسیه به کشورشان بازگشته اند تا بجنگند. چند مردی که در شهر مرزی کراکوتس اوکراین در صف منتظر بودند، گفتند که خانوادههای خود را قبل از بازگشت به خانه برای برداشتن اسلحه در لهستان رها میکنند.
بسیاری از کسانی که فرار می کردند در روسیه دشمن دوستان و خانواده داشتند. لیسکفسکا گفت که با خواهرش که با شوهر روسی خود در سن پترزبورگ زندگی می کند دعوا کرده است. من با آنها تماس گرفتم. او به من گفت کرملین فقط زیرساخت های نظامی را بمباران می کند. از او خواستم تلویزیون دولتی روسیه را تماشا نکند و گفتم: مردم ما در حال مرگ هستند. او حرف من را باور نمی کند.»
سربازان پوتین غیرنظامیان را می کشند و شهرها را گلوله باران می کنند. همه چیز را نابود می کنند. به ماریوپول نگاه کنید،» دختر لیسکفسکا، لنا گفت. در طول سفر جاده ای حماسی خود، خانواده هنگامی که برای شب پارک کرده بودند، یک حمله موشکی دیدند. «ما صدای انفجارها را شنیدیم. هفت نفر از آنها. وحشتناک بود، “او گفت.
مسیر منتهی به مرز از بزرگراه M10 اوکراین پیروی می کند. از شهر غربی لویو می گذرد و از جنگل انبوه کاج می گذرد. در طول راه، چندین ایست بازرسی جدید وجود دارد که سربازان و شبه نظامیان محلی با ژاکت های بهداشتی در آن حضور دارند. کیسههای شن، شبکههای استتار سبز، تیرهای مسلسل و انبوهی از کندههای چوبی وجود دارد که در کنار منقلها چیده شدهاند.
جنگ در همه جا احساس می شود. همچنین این احساس وجود دارد که درگیری تلخ امروز بین کیف و مسکو با مبارزات تاریخی قبلی درآمیخته است. پرچمهای آبی و زرد در کنار پرچم قرمز و سیاه ارتش شورشی اوکراین که در جنگ جهانی دوم علیه ارتش سرخ میجنگیدند، به اهتزاز درآمد. روی بیلبوردهای کنار جاده نوشته شده بود: «این خانه ماست. ما تو را اینجا دفن خواهیم کرد» و «لعنت به کشتی جنگی روسیه»، یک میم محبوب.
صف 12 کیلومتری در مسیر متروکه ای از جاده آغاز می شود که توسط درختچه های زرد و درختان صنوبر احاطه شده است. در بسیاری از خودروها تابلوهایی روی شیشه جلو وجود دارد که عبارت “فرزندان” – کودکان – به زبان روسی. در روز دوشنبه صف 1300 وسیله نقلیه به اضافه 500 عابر پیاده بود. برخی از مادران از تاکسی بیرون آمدند و چند کیلومتر آخر را پیاده طی کردند و بچه ها و چمدان ها را با خود می کشیدند.
مارینا پاولووا گفت: «پس از هفت روز خوابیدن در ایستگاه متروی کیف، تصمیم گرفتیم که از آن خارج شویم. وی افزود: ما روسی زبان هستیم. ما به پوتین نیاز نداریم که ما را نجات دهد. ما دوستانی مثل ما از خارکف داریم. آنها قول داده اند که از این پس به خاطر کاری که او انجام داده است فقط به زبان اوکراینی صحبت کنند.
گالینا پادالکو، یک مدیر ارتباطات، گفت که او و همسرش، دیمیترو، در آخر هفته خارکف را ترک کردند، پس از روزها بمباران که شاهد لرزش آپارتمان آنها بود. سهشنبه گذشته یک موشک Grad در همان نزدیکی فرود آمد و پا را منفجر کرد و زنی را که برای خرید تجهیزات بیرون آمده بود، کشت. چند موشک در فاصله کمی از ما افتادند. ما نتوانستیم تحمل کنیم، بنابراین تصمیم به تخلیه گرفتیم.
آنها یک ساعت و نیم تا ایستگاه قطار پیاده روی کردند، هشت ساعت در یک صف با دمای منفی 3 درجه سانتیگراد ایستادند و سوار قطاری شدند که به سمت غرب حرکت می کرد. پادالکو ویدئویی را به اشتراک گذاشت که مسافران ناامید را نشان میدهد که در تاریکی از روی ریل بالا میروند و قبل از ایستادن در واگنهای شلوغ. ما 26 ساعت با یک قطار برقی قدیمی به غرب اوکراین سفر کردیم. همانطور که ما رفتیم، ارتش روسیه به سمت ما شلیک کرد.
استاس میکایلوف گفت که او و همسرش داریا پس از فرود بمب در نزدیکی مدرسه بچه هایشان در منطقه Severna Saltivka خارکف تصمیم به فرار گرفتند. “من یک مهندس هستم. من آپارتمان، ماشین، کار، همه چیز را ترک کردم. آن رفته.” خانواده با قطار رفتند و 18 ساعت سفر کردند. «خیلی سخت بود. بعضی ها آب کافی نیاورده بودند. داوطلبان به ما آب و سیب دادند.»
مایکایلوف گفت که روسیه مقصر این درگیری است و میتواند «خودش را لعنت کند». “وضعیت خراب است. من اقوام روسی دارم. آنها نمی فهمند اینجا چه خبر است. یکی از دوستانم با مادرش در سن پترزبورگ تماس گرفت و او به او گفت که دارد سر و صدا می کند. او بر سر او فریاد زد. او گفت تا زمانی که پاسپورت روسی خود را نسوزد دیگر با او صحبت نخواهد کرد.
میکایلوف پس از ترتیب دادن آسانسور برای همسر و دو فرزند کوچکش به شهر لووو در 62 کیلومتری مرز لهستان بازگشت. او پیشرفت آنها را از طریق اپلیکیشنی در پلتفرم تلگرام که بهروزرسانیهای آنی را ارائه میدهد، بررسی کرد. او گفت که عبور آنها 27 ساعت طول کشید. یک ساعت پیش درست کردند. آنها چهار زن و سه بچه در یک ماشین بودند. آنها به هتل می روند و می خوابند.»
وی افزود: «در ابتدا مرزبان لهستانی نمیخواست اجازه عبور از آنها را بدهد، زیرا ماشین تنها پنج صندلی دارد. خوشبختانه او یک زن بود و از او پشیمان شد.»
میکایلوف گفت از زمانی که آنها از خارکف فرار کردند، یک موشک خود را بر روی پشت بام آپارتمان او مدفون کرد. من در طبقه یازدهم هستم. به نظر می رسد ما یک آپارتمان بدون پنجره داریم. اکنون ساختمان دارای یک سوراخ است.
در میان این مهاجرت کتاب مقدس، تعداد کمی از پناهندگان به این فکر کرده بودند که در لهستان چه کاری می توانند انجام دهند. هیچ کس روز دوشنبه نمی دانست که تبعید ممکن است چقدر طول بکشد یا اینکه آیا اوکراین تا زمان بازگشت آنها به عنوان یک نهاد مستقل وجود خواهد داشت یا خیر. بسیاری از رئیس جمهور زلنسکی حمایت کردند. او پیشنهادهای ایالات متحده برای تخلیه را رد کرده و علیرغم خطرات شخصی بزرگ در کیف باقی مانده است.
دیمیتری هوهولنکو، نوه لیسکفسکا، که 16 سال دارد، گفت که امیدوار است به تحصیل در لهستان ادامه دهد. جنگ تحصیل او را متوقف کرده بود. او و همکلاسی هایش برای جنگیدن خیلی جوان بودند. او گفت که آنها میهن پرست بودند. او به انگلیسی اضافه کرد: «امیدوارم در جایی در لهستان یک مدرسه اوکراینی پیدا کنم. و بلند مدت؟ او پاسخ داد: “من می خواهم یک طراح گرافیک باشم.”
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار روز ایران و جهان آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.