به گزارش دپارتمان اخبار ورزشی پایگاه خبری آبان نیوز ،
دبلیوآیا این بود که زنگ خطر به صدا در آمد؟ آیا زمانی بود که عمر ریچاردز با 8.5 میلیون پوند از بایرن مونیخ آمد تا به ششمین خرید تابستانی ناتینگهام فارست تبدیل شود؟ آیا این انتقال 6 میلیون پوندی لوئیس اوبراین از هادرزفیلد بود؟ یا شاید Remo Freuler که هفته گذشته از آتالانتا به مبلغ 7.6 میلیون پوند قرارداد امضا کرد، یکی از خریدهای زیادی بود – و این قبل از توافق با مبلغ 20 میلیون پوند برای امانوئل دنیس بود.
اگر این انتقال به نتیجه برسد، فارست در تابستان امسال 15 بازیکن را با هزینه ای کمتر از 110 میلیون پوند جذب خواهد کرد و آنها به شدت با مورگان گیبز وایت مرتبط بوده اند. این رقم، صرف نظر از کیفیت بازیکنان یا منطق خرید هر فرد، برای ایجاد نگرانی کافی است.
تاریخ لیگ برتر مملو از درسهای کوچک گرانها است. هیچ کس نمی خواهد یک میدلزبورو 1996-97، یک دربی 2006-07، یک QPR 2011-12 یا یک فولام 2018-19 انجام دهد. خطرات تغییرات انبوه باید مشخص باشد، اما ثروت های لیگ برتری می توانند کارهای عجیبی را برای مدیران انجام دهند.
شش خرید جدید فارست شکست 2-0 مقابل نیوکاسل را شنبه گذشته آغاز کردند و دو بازیکن دیگر از روی نیمکت آمدند. از تیمی که فینال پلی آف را آغاز کرد، هشت تغییر داشت. اگر فارست از هم گسیخته به نظر می رسید، جای تعجب نیست. در حالی که هیئت مدیره Forest به طور فعال درجه تلاطم را انتخاب کرده است، مقداری از شار اجتناب ناپذیر است.
خیزش جنگل ناگهانی بود. زمانی که استیو کوپر در ماه سپتامبر منصوب شد، آنها در انتهای جدول قرار داشتند و تنها در آوریل برای حضور در پلی آف بازی کردند.
در پایان فصل، آنها پنج بازیکن قرضی داشتند که هیچ یک از آنها به طور دائم به باشگاه ملحق نشدند، در حالی که دروازه بان بریس سامبا از تمدید قرارداد خودداری کرد و به لنز رفت. این بلافاصله نیمی از تیم است که نیاز به جایگزینی دارد، که بخشی از مشکل استراتژی مبتنی بر کاهش مسئولیت با تکیه بر معاملات وام است. این بدان معنا نیست که چنین سیاستی اشتباه است – ممکن است از نظر مالی ضروری باشد – اما بی ثباتی ایجاد می کند.
حتی اگر آن را کنار بگذاریم، واقعیت اقتصادی به این معنی است که اگر تیم ارتقا یافته بخواهد رقابت کند، احتمالاً تغییرات قابل توجهی ضروری است. اینکه شکاف بزرگی بین لیگ برتر و چمپیونشیپ (و شکاف رو به رشد بین چمپیونشیپ و لیگ یک) وجود دارد، بدیهی است. اما چیزی خورنده در مورد آن طبقه بندی وجود دارد. این یک ذره کوچک دیگر از روح فوتبال از دست رفته در پی سود است که مشخصه سه دهه دوران لیگ برتر است.
موارد ایپسویچ در 1961-1962 و ناتینگهام فارست در 1977-78، کسب عنوان قهرمانی در اولین فصل پس از صعود با همان تیم، بسیار افراطی است، اما اگر ارتقاء به معنای جایگزینی اکثریت نباشد، ممکن است خوب نباشد. از تیمی که به آن دست یافت؟ هر کسی که در هر سطحی یک ورزش گروهی انجام داده است (یا تماشا کرده است اوشن 11 یا دوجین کثیف) قدرت آن حس گروهی از افراد اغلب بسیار متفاوت را می داند که در یک علت مشترک گرد هم می آیند، ویژگی های مختلف برای ایجاد یک کل بزرگتر از مجموع اجزای آن.
شاید ساده لوحانه باشد که باور کنیم در بالاترین سطح نیز باید چنین باشد – ایده دوستی در فوتبال توسط بسیاری از متخصصان سابق مورد تحقیر قرار گرفته است تا روشن شود که این صنعت مانند سایرین کثیف و تلخ است – اما برای طرفداران این ایده برای طرفداران وجود دارد. بازیکنانی که رنگ های خود را می پوشند به نوعی به ارزش های خود متعهد هستند و هویت آنها حیاتی است. اگر آن احساس اجتماع نباشد، باشگاه چیست؟ در غیر این صورت وضعیت جارو ماشه ای وجود دارد: اگر هر جزء را تغییر دهید، چه چیزی باعث می شود که ناتینگهام فارست همچنان باقی بماند؟
با این حال، این مستلزم تعلیق قابل توجهی از ناباوری است. بازیکنان برای پیشنهادات بهتر حرکت خواهند کرد. باشگاهها بازیکنانی را که دیگر به آنها نیازی ندارند، به همان سرعت کنار میگذارند – تمایلی که جنجالهای کنونی در بارسلونا فقط یک مثال افراطی از آن است. فوتبال دنیایی وحشیانه و مزدور است، این حس که به نوعی بر اساس یک داستان تخیلی مهم نیست، بلکه بر اساس چیزی است که در بهترین حالت، زودگذر و زودگذر است. این در هیچ کجا بیشتر از مورد طرف ارتقا یافته آشکار نیست.
حتی زمانی که امتیازات حیاتی تضمین شده است، یا با برنده شدن در فینال پلی آف، مدیران در حال نهایی کردن برنامههایی هستند که چه کسی را بخرند، چگونه تجربه لازم و کیفیت برتر را به ارمغان بیاورند. و بنابراین، ناگزیر، چه کسی را رها کنیم، چه کسی را بیهیچ قهرمانی استاندارد، که دستمزدش باید از حسابها پاک شود.
این مقصر مدیران نیست. این کاری است که آنها باید انجام دهند. در فوتبال مدرن نه مسافری وجود دارد، نه جایی برای احساسات. از خدمات شما بسیار متشکریم، باکس به بوکسور سرسخت در پرواز دوم که ما را از خط خارج کرد، اما ما توانستیم تیم X اواسط جدول لیگ 1 را به 15 میلیون کاهش دهیم. هافبک Y.
آیا بازیکنان هرگز بیهودگی آن را احساس میکنند، زیرا میدانند که شانس خوبی وجود دارد که ارتقاء به معنای جدایی آنها باشد؟ واقعاً طرفداران چه پیوندهای عاطفی می توانند با بازیکنانی که احتمالاً برای دستیابی به موفقیت جابه جا می شوند، ایجاد کنند؟ پیشرفت گاهی اوقات می تواند بسیار بی ثبات کننده باشد. چیزی عجیب از خودگذشتگی در آن دسته از بازیکنانی وجود دارد که با بردن ترفیع، آینده خود را زیر سوال می برند.
و پس چه شانسی برای یک مربی که نه تنها باید با یک پله صعود در سطح کنار بیاید، بلکه باید تیمی از بازیکنانی را که قبلاً هرگز ملاقات نکردهاند در یک تیم بسازد؟ حتی دنی اوشن فقط یک تیم 11 نفره را گرد هم می آورد – و دزدان کازینو او با باندهای با منابع بهتری که سال ها با هم کار می کردند رقابت نمی کردند. استون ویلا در تابستان 2019 15 بازیکن خرید و زنده ماند، اما فقط با یک امتیاز و بیشتر به این دلیل که قبلا جک گریلیش را در اختیار داشتند.
تیمهایی که پس از صعود بهترین عملکرد را دارند – برنتفورد، لیدز، وولوز، سوانسی – معمولاً آنهایی هستند که فلسفه مشخصی دارند و سبکی کاملاً تمرینشده دارند. موفقیت خیلی ناگهانی برای فارست به دست آمد که نتوانست به آن دست یابد و نتیجه آن خرید انبوه تابستان امسال است.
کوپر یک مدیر بسیار امیدوار کننده است اما این فصل را به یک قسمت تبدیل می کند آماده ثابت پختن کار او را تقریباً غیرممکن کرده است.
این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.